جوان؛ از الان بگویم تقصیر ما نیست، طرف خودش عشق چهره شدن دارد. ما خیلی تلاش میکنیم یکی دیگر را چهره کنیم اما مگر از علی کفاشیان هم چهرهتر پیدا میکنیم.
انگار شب و روز و در اوقات بیکاری فقط به این فکر میکند که چه بگوید تا بی چون و چرا تیتر اول روزنامهها شود و حداقل تا یک هفته نقل محافل ورزشی باشد.
هرچند که بعضیها میگویند دست خودش نیست و ژن نهفته بذلهگوییهایش پس از نشستن بر مسند ریاست فدراسیون فوتبال بیدار شده و این آقا هم که انگار دنبال چنین فرصتی میگشته پشتسر هم از این استعداد خدادادیاش استفاده میکند.
رئیس خوش خنده که عمراً غم به دلش راه نمیدهد به جای اینکه به فکر خانهنشین شدن احتمالیاش باشد همچنان مزاح سرلوحه کاریاش است و اصلاً ککش هم نمیگزد که این همه منتقد گل لگد نمیکنند بلکه برای فوتبال مملکتشان دلشان میسوزد و انتقاد میکنند. اما مگر کفاشیان گوشش به این حرفها بدهکار است.
تازه رگ بیخیالیاش هم گل کرده و میگوید: چون مجمع عملکردم را پذیرفته پس 2 سال بعد هم کاندیدا میشوم و سرجمع همه و از جمله خبرنگاران چه بخواهند و چه نخواهند باید 6 سال دیگر هم تحملم کنند. هرچند که احتمالاً کفاشیان جوگیر شده و یادش رفته که بگوید تحمل او برای 6 سال آینده همان آش کشک خاله است.
اما آش رشته و کشک کجا و کفاشیان کجا. آش اگر جا نیفتد آش خوبی نیست و با کلی کشک و نعنا داغ و پیاز داغ قضیه حل میشود. ولی کفاشیان در هر صورت و در هر مسندی که باشد غیرقابل تحمل است، 6 سال که هیچ، دیگر 6 روز هم نمیشود تحملش کرد و کار از پیاز داغ و این حرفها هم گذشته.
فقط ماندهام این آقای رئیس که اصلاً بویی از رئیس بودن نبرده و معلوم نیست با چه هدف و به چه امیدی سر از فدراسیون فوتبال درآورده، چرا از رو نمیرود و با پای خودش دست از سر فوتبال ایران برنمیدارد.
کفاشیان البته نرفتن به جام جهانی، از دست رفتن آقایی آسیا، سقوط در رنکینگ، تماشاگر بودن در گیری قهرمانان و ... را ناکامی نمیداند و حالا حالاها خیال ماندن دارد و انگار بیش از حد به خیابان سئول دل بسته.
نتیجه اخلاقی اینکه این آقا قطعاً با پای خودش نمیرود، پس باید قبل از اینکه مجبورمان کند 6 سال دیگر تحملش کنیم یک نفر در خروجی را به او نشان دهد.