محمد عليآبادي، رئيس سابق سازمان تربيتبدني، يكي از سه وزير پيشنهادي دولت احمدينژاد بود ك
ه نتوانست از مجلس راي اعتماد بگيرد. او پيش از اين هم در گرفتن پستهايي كه نياز به راي ديگران دارد، ناكام بوده است.
حالا وقتش شده دوباره از آقاي عليآبادي بپرسيم به چهار سال كاري كه در سازمان تربيتبدني كرد چه نمرهاي ميدهد. حالا ديگر آن نمره ١٧ كه چند هفته پيش با بلندنظري به خود داده بودند، مثل يك شوخي ميماند. در نمايش راي اعتماد به كابينه دوم دولت محمود احمدينژاد، نمايندگان مجلس هشتم همراهي و هماهنگيشان با اين دولت را نشان دادند.
آنها تا جايي كه ممكن بود به وزراي پيشنهادي نه نگفتند. به محرابيان، براي وزارت صنايع راي دادند؛ اگرچه همين چند هفته پيش بود كه دادگاه راي داد كه او و دوستانش اختراع يك نفر ديگر را به نام خود ثبت كردهاند. با وجود جنجالهاي پس از انتخابات رياستجمهوري، به كامران دانشجو، رئيس ستاد انتخابات كشور، براي وزارت علوم اعتماد كردند.
حتي فريادهاي كساني كه ميگفتند با اين انتخاب حساسيتهاي دانشجويان ناديده گرفته ميشود هم بهجايي نرسيد. همراهي نمايندگان تا آنجا بود كه داستان مدرك گرفتهنشده آقاي دانشجو در دانشگاههاي انگليس هم پشتگوش انداخته شد. آنها به وزير پيشنهادي براي وزارت نفت هم راي دادند تا برخلاف پيشبينيها تنها سه نفر از جمع ٢١ وزير پيشنهادي دست خالي ساختمان بهارستان را ترك كنند.
يكي از اين سه نفر شما بوديد آقاي مهندس عليآبادي! شما كه ظاهرا با توجه به سوابق درخشانتان در فعاليتهاي عمراني گزينه مناسبي براي وزارت نيرو بوديد.
در ميان آن ١٨ وزيري كه از مجلس راي اعتماد نگرفتند چه بسا كساني باشند كه كارنامه مديريتيشان بدتر از كارنامه شما و تواناييشان براي اداره يك وزارتخانه كمتر از توانايي شما باشد. با اين وجود نتيجه مديريت و تصميمگيري هيچيك از آنها مثل شما در ديد همگان نبود. كسي چه ميداند، آقاي محرابيان در چند سال گذشته چه بلايي سر صنعت آورده است.
ميتواند ادعا كند كه موفق بوده و هزار دليل هم بياورد. شما كه تاييد ميكنيد ادعا كردن در اين روزگار كار دشواري نيست. يا مردم چه ميدانند كه سيدمحمد حسيني كه امروز وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي شده، سوابق فرهنگياش چه بوده است.
مردم از كجا بدانند كه او زماني كه قائم مقام وزير علوم يا وقتي كه رئيس دفتر آقاي لاريجاني در صدا وسيما بوده چه عملكردي داشته است. آنها راي ميآورند چون پيش از اين هيچ گاه در زميني بازي نكردهاند كه تابلوي اعلام نتيجه داشته باشد. ورزش اما اسكوربورد دارد آقاي عليآبادي هر گلي كه بزني و هر گلي كه بخوري در آن ثبت ميشود. اينجا صرف ادعاكردن كه «بهاندازه ٧٠ سال گذشته كار كردهام» كافي نيست.
خوابيدن در باد موفقيتهاي بازيهاي آسيايي ٢٠٠٦ و در عين حال شانه خاليكردن از زير بار شكست المپيك ٢٠٠٨ هم منطقي به نظر نميرسد. خوب يا بد درست يا غلط اينجا بايد هميشه پيروز باشي. در المپيك، در بازيهاي آسيايي، در فوتبال، در كشتي. نميشود با قهرمانيهايش عكس يادگاري بگيري و شكستهايش را به ديگران نسبت بدهي. اينجا شرايط كمي شفافتر از همه آن «سنگر»هايي است كه شما قبلا در آن خدمت كرده بوديد.
نمايندگان مجلس هشتم با وجود اثبات همراهيشان با دولت دوم احمدينژاد نتوانستند نمرههاي شما را كه آن بالا روي اسكوربورد نقش بسته ناديده بگيرند. ناتواني شما حتي در ظرف همراهي آنها پنهان نماند. حالا ديگر چه فايدهاي دارد اينكه خودتان چه نمرهاي به عملكردتان ميدهيد؟
خدا ميداند از اين به بعد هم اوضاع شما براي گرفتن هر مسووليتي كه نياز به راي ديگران داشته باشد، چه خواهد شد. اين سومين شكست شما در گرفتن راي اعتماد از ديگران بود. پيش از اين هم يكبار با وجود حمايت رئيسجمهوري نتوانستيد از اعضاي شوراي شهر تهران راي بگيريد. همين چندماه پيش هم بود كه در انتخابات نظام مهندسي شكست خورديد. از اين پس شما ميمانيد و پستهايي كه نياز به رايگيري نداشته باشد.
مثل همين سازمان تربيتبدني كه چهارسال پيش بدون هيچ سبكسنگينكردني، صندلي ناقابلش را به شما هديه دادند. لابد آن روز فكر ميكرديد در تقسيم مسووليتها شايستگيتان ناديده گرفته شده است. داستان شكست شما آقاي عليآبادي، داستان شكست ورزش ايران نيز هست.
ورزشي كه شما بدون هيچ تخصص و سابقهاي چهار سال نهتنها رياستش را به عهده گرفتيد كه كليديترين پستهايش را به نزديكان و آشنايانتان تعارف زديد و البته داستان شكست مديران به اصطلاح ورزشي ورزش، كه به صرف رياستتان بر سازمان تربيتبدني، در انتخابات كميته ملي المپيك قاطعانه به شما راي اعتماد دادند. راستي غير از آن انتخابات هيچ وقت توانسته بوديد در يك رايگيري پيروز شويد؟
کارشناس حوزه رسانههای ورزشی