بازدید 31635

شهرام جزایری درس می دهد!

کد خبر: ۶۲۷۳۶
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۴:۴۴ 05 September 2009
شهرام جزايري، نام آشنايي كه از سال 1381 و زماني كه تنها 29 سال داشت به‌عنوان سمبل فساد اقتصادي در كشور مطرح شد به‌تازگي در يكي از نشريات، صفحه‌اي را به خود اختصاص داده و در مورد «تجربه‌هاي خود در زمينه خلاقيت و كارآفريني» مطلب مي‌نويسد.

سيدجواد سيدپور در يادداشتي در «تهران امروز» نوشت: به اين جملات طلايي دقت كنيد: «جهان را از پنجره بلندنظري نگاه بايد كرد... كارآفرينان كامل و بزرگ نه‌تنها از تغيير نمي‌ترسند، بلكه همواره از آن استقبال مي‌كنند... اگر در مقابل افكار خلاق و ايده‌هاي نو شما مقاومت نسنجيده انجام شد براي اينكه ناچار نشويد خلاقيت خود را از دست دهيد، فورا محل كار خود را عوض كنيد... خلاقيت به زبان ساده به معناي تعيين معيار براي ايجاد تغيير با روش‌هاي متفاوت است...»

اشتباه نكنيد، اين جملات پيتر دراكر، پدر علم مديريت يا چارلز هندي، نويسنده معروف كتاب جهاني «خدايان مديريت» نيست، اين جملات شهرام جزايري معروف است كه اخيرا تجربيات خودش را در قالب مقاله يا دست‌نوشته به خوانندگان نشريه آسيا عرضه مي‌كند. انتشار اين سلسله مطالب كه در هياهوي سياسي اين روزها و شب‌ها ناديده گرفته شد دوباره اين پرسش را زنده كرد كه اساسا اين شهرام جزايري كيست؟ آيا او فرد موفقي است يا شخص شكست‌خورده و ضعيفي است؟ آيا او استعدادي هرز رفته است يا خلاقيتي سركوب شده؟ آيا او انسان توانا و توانمندي است يا فرد ناتوان و مفلوك؟ آيا او داراي خلاقيت است يا انحراف؟ آيا بايد به او به ديده تحقير نگريست يا احترام؟ او را و چه‌بسا ده‌ها مثل او را چگونه بايد سنجيد؟

شكي نيست كه ماهرترين و زرنگترين دزدان دنيا نيز بايد به ناچار از هوش و ذكاوت خاصي برخوردار باشند در غير اين صورت نمي‌توانند از پس آنچه بايد انجام دهند برآيند. حركت خزنده شهرام جزايري و نضج گرفتنش به‌عنوان يك صاحب سرمايه از چنين راه، روند و فرآيندي طي شد و به بالندگي رسيد. اما بخش ديگرش كه بر اين ضلع چربيد، ورود پابرهنه، بي‌محابا و پول به‌دست به حريم سياسي كشور و آلوده كردن افراد و اشخاص آن محيط بوده است و اين حركتي بود كه او را به زمين كوفت. او شايد در يك اشتباه محاسباتي فكر مي‌كرد داشتن دوست‌هايي اينچنين مي‌تواند حرز مانع او شود اما تلخ‌كامانه ديد كه همين مساله پاشنه آشيل او شد چرا كه پرونده او را از يك فساد اقتصادي كه مي‌توانست معمولي باشد تبديل به مساله اساسي و سمبل مفسدان اقتصادي كشور كرد، به‌طوري كه او اكنون بعد از فاضل خداداد و اختلاس 123ميليارد توماني بانك صادرات در ابتداي دهه70 شمسي به سمبل مفسد اقتصادي دهه80 تبديل شده است.

اكنون شهرام جزايري نه يك «نام» كه يك «سبك» و «سمبل» شده است، نمونه‌اي از آدم‌هايي كه نبايد باشند ولي هستند، «شهرام جزايري‌ها»، اين اصطلاح شناخته‌شده تبليغات عليه مفسدان اقتصادي است. مفسداني كه بعد از شهرام جزايري گويي آب شدند و به زمين رفتند و هيچ‌كس از آنها نام و نشاني ندارد يا لااقل مثل او معروف نشدند تا بتوانند او را از كرسي رياست مفسدان به زير كشند. گويي بر اساس يك سنت نانوشته هر 10 سال يك مفسد دانه‌درشت از الك قضايي بيرون مي‌افتد و اين دهه را بايد با شهرام جزايري سر كرد، سنجيد و رضايت داد.

2 اسفند سال 85 بود كه جزايري ناگهان غيب شد و با فرار خود از زندان همه را غافلگير كرد و چند وقتي تيتر يك همه رسانه‌هاي ايران و حتي منطقه شد و چند صباحي را در روستايي در عمان گذراند و زودتر از آنكه فكر كند بازداشت و به كشور برگردانده شد. او واقعا تصور مي‌كرد كه همچنان يك «فرد» است، غافل از اينكه او «سمبل» شده است و «سمبل‌ها» نمي‌توانند فرار كنند زيرا هم سمبل‌هاي جا افتاده را خراب خواهند كرد و هم سمبل‌هاي جديد غيررسمي به‌وجود خواهند آورد.

اكنون اما شهرام جزايري گويي تصميم گرفته است از زير پوست كلفتي كه تبليغات برايش ساخته خارج شود و در سلسله مطالبي به بازسازي خود بپردازد كه مي‌تواند آزموني باشد براي سنجش پوست‌كلفتي هركدام. او نشان داده كه مايل است 100 سر داشته باشد، چنانكه صدها سر در 50 شركت داشت تا اگر يكي حذف شد، آن ديگري زنده باشد.

به همين دليل او شبكه‌اي از آدم‌ها را آلود نه فقط يك فرد يا يك جريان را تا اگر يكي رفت آن ديگري بيايد يا بماند. اين متدولوژي اكنون به روايت ديگري دست يازيده و آن نوشتن و نگاشتن به‌عنوان يك كارآفرين باتجربه از «ويژگي كارآفرينان كامل و بزرگ» است.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل