بازدید 52357
۱
صدودومین «سی دقیقه» با «تابناک»؛

فیلم: «جنون» آلفرد هیچکاک را تماشا کنید

هیچکاک بر این باور بود که در بیشتر فیلم هایی که این روزها ساخته می‌شود، کمتر می‌توان سینما یافت. من بیشتر آنها را تصاویر مردمی که با یکدیگر سخن می‌گویند، می‌خوانم. وقتی داستانی به وسیله سینما بازگویی می‌شود، تنها باید زمانی به گفت وگو توسل جست که نتوان با تصاویر آن را بیان کرد...» و در این اثر نیز به این رویکرد وفادار ماند.
کد خبر: ۴۳۷۳۱۱
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۲ 26 September 2014
یکی از نخستین مواجهه‌ها با قاتلِ زنجیره‌ای زنان ـ که در دهه‌های اخیر، همواره مواردی از آن‌ها در نقاط گوناگون جهان شناسایی و دستگیر می‌شوند و ترس و وحشت فراوانی برای زنان در پی دارد ـ قابی بود که آلفرد هیچکاک، چهره برجسته سینمای معمایی و دلهره آور برای بیننده در ۱۹۷۲ بسته بود و به سبک خاص خود، مخاطب را با چنین مضمونی درگیر می‌ساخت.

به گزارش «تابناک»، اگر به سینمای معمایی و دلهره آور «هیچکاک» علاقه مند و پیگیر آثار این استاد سینمای کلاسیک بوده باشید، احتمالاً نام فیلم «جنون / Frenzy» را شنیده‌اید؛ فیلمی که بر خلاف آثاری چون سرگیجه، شمال از شمال غربی و پرندگان کمتر دیده شده و به ‌رغم آنکه ایده‌های هیچکاکی در این اثر نیز ظهور چشمگیری داشته، آنچنان تمرکز عموم را به خود جلب نکرده است.

هیچکاک بر این باور بود که در بیشتر فیلم هایی که این روزها ساخته می‌شود، کمتر می‌توان سینما یافت. من بیشتر آنها را تصاویر مردمی که با یکدیگر سخن می‌گویند، می‌خوانم. وقتی داستانی به وسیله سینما بازگویی می‌شود، تنها باید زمانی به گفت وگو توسل جست که نتوان با تصاویر آن را بیان کرد. من همیشه در آغاز می‌کوشم تا داستان را به طریق سینمایی و با یک سلسله تصاویر بیان کنم...» و در این اثر نیز به این رویکرد وفادار ماند.

فیلم: «جنون» آلفرد هیچکاک را تماشا کنید

او که در سکانس نخست این فیلم پس از مسترشات، میان حاضران در صحنه دیده می‌شود، نخست به خوبی مخاطب را گول می‌زند و مخاطب گمان می‌کند گره ماجرا باز شده؛ اما با اندکی پیش رفتن داستان، مشخص می‌شود او ذهن مخاطب را از راه اصلی واقعه دور کرده و همچون بسیاری از فیلم‌های دیگرش، مرد بی‌گناه تا بخشی از داستان در حکم مرد گناهکار برای تماشاچی شناخته می‌شود.

«جنون / Frenzy» که فیلم نامه‌اش توسط آنتونی شافر بر مبنای رمان خداحافظ پیکادلی، بدرود میدان لستر، نوشته آرتور لابرن است، درباره مقطعی است که لندن به دنبال یکسری «قتل با کراوات» در وحشت فرو رفته است. «ریچارد بلینی» (فینچ) که هم دوران کاری‌اش در نیروی هوایی سلطنتی انگلستان و هم زندگی زناشویی‌اش با «برندا» (لی هانت) به پایان رسیده، در یک نوشگاه کار می‌کند.

(خواندن ادامه داستان فیلم، با خطر لو رفتن همراه خواهد بود) وقتی از کارش اخراج می‌شود، به دیدن «برندا» می‌رود تا خبر تازه را به او بگوید، ولی کمک مالی‌اش را نمی‌پذیرد. دوستش، «باب راسک» (فاستر)، یک عمده‌فروش میوه، او را دلداری می‌دهد، ولی پس از صحبت کردن با «بلینی»، با نام جعلی «آقای رابینسن» به دیدن «برندا» می‌رود، به او هتک حرمت و بعد خفه‌اش می‌کند.

فیلم: «جنون» آلفرد هیچکاک را تماشا کنید

بلافاصله «بلینی» در مظان اتهام قرار می‌گیرد و حکم بازداشت صادر می‌شود، اما به کمک محبوبه‌اش، «باربارا» (می‌سی) با نام مستعار در هتلی پناه می‌گیرد. پلیس ردش را پیدا می‌کند، ولی آن دو فرار می‌کنند و به یکی از دوستان قدیمی «بلینی» به ‌نام «جانی پور‌تر» (سویفت) پناه می‌برند که اصرار می‌کند «بلینی» شب را در آپارتمان او بماند.

همان شب «راسک» به دیدار «باربارا» می‌آید، به او هتک‌حرمت و سپس خفه‌اش می‌کند. او جسد را در یک گونی سیب‌زمینی در یک کامیون پنهان می‌کند، ولی بعد که یادش می‌آید، «باربارا» در کشمکش با او سنجاق کراواتش را کنده، برمی‌گردد تا گونی را پیدا کند؛ در حین جست‌وجو به‌ دنبال سنجاق کراوات، کامیون راه می‌افتد، ولی بالاخره «راسک» سنجاق را به چنگ می‌آورد و فرار می‌کند.

کمی بعد، پلیس جسد را پیدا می‌کند و «بازرس آکسفورد» (مکاون)، «بلینی» را برای بازپرسی دستگیر می‌کند. وقتی «جانی» حاضر نمی‌شود به نفع «بلینی» شهادت بدهد، او را متهم می‌کنند و به زندان می‌فرستند، ولی «بلینی» خود را از پلکان پایین می‌اندازد و به بیمارستان برده می‌شود.

همان شب فرار می‌کند و به آپارتمان «راسک» می‌رود و با جسد آخرین قربانی او مواجه می‌شود. «بازرس آکسفورد» که از فرار «بلینی» آگاه شده، حالا به «راسک» ظنین است، وارد آپارتمان می‌شود و «بلینی» را کنار جسد می‌بیند. در اینجا «راسک» با چمدان سنگینی وارد می‌شود و با دیدن آن دو مرد، می‌فهمد که بازی تمام شده است.

اکنون به دیدن خلاصه ای از این فیلم در «تابناک» بنشینید.

دانلود
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۱
آلفرد هیچکاک فقط در یک سبک فیلم ساخت و موفقیت او سالهاست که ادامه دارد .
بر عکس فیلم سازه های ایرانی هر چی گیرشان میآید
و هر روز یک ساز میزنند
و میگویند چرا ما موفق نمی شویم
و گردن این و آن میاندازند .
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار