بازدید 9490

آيا زبان غني پارسي، بيگانه است؟!

کد خبر: ۳۶۹۵۵۸
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۲ 07 January 2014
«تهران امروز» در مطلبی به نقل از خسرو معتضد، پژوهشگر تاريخي و سياسي، نوشت:

زين قند پارسي كه به بنگاله مي‌رود/ شكر شكن شوند همه طوطيان هند

زماني زبان كهن و شيرين و غني پارسي را به قند تشبيه مي‌كردند كه چون به بنگاله رود شيرين و شكر شوند همه طوطيان هند. سلطه انگليس بر هند اين ارتباط را قطع كرد. زماني دراز سلاطين آل‌عثمان به فارسي شعر مي‌سرودند و نامه‌هاي‌‌شان نيز به اين زبان قاره‌اي بود. زماني طولاني در هند شاعران پارسي‌گوي چون عرفي شيرازي و اميرخسرو دهلوي صدرنشين مجالس بودند و در تاج‌محل و مقابر بيشتر سلاطين گوركاني هند و همسران آنان (كه يكي از آنان از اهالي قريه تهران بود و به همسري جهانگير در آمد) كتيبه‌ها را به زبان فارسي مي‌نوشتند.

روزگاري هندوان، پارسي مي‌آموختند و نخستين روزنامه پارسي‌زبان در هند آن هم به سال 1822 ميلادي نشر يافت.

زماني در دربار دكن، نظام دكن فرمانرواي آن ايالت كه از اهل تسنن بود در محرم، مراسم روضه‌خواني و سينه‌زني براي سيدالشهداء حسين بن علي(ع) برگزار مي‌كرد و خطبا و وعاظ و روضه‌خوانان را از ايران دعوت مي‌كرد كه بيايند و به زبان پارسي روضه بخوانند يا در رثاي حسين بن علي(ع) داد سخن دهند و اشك از چشم سني و شيعه فرو بارند.

در دوراني زبان پارسي تا چين و هند و سوماترا چون زبان عربي، زبان فرهنگي بود و ره‌بانان (ناخدايان) دستورهاي دريانوردي را به زبان پارسي مي‌دادند و سكان و ادوات دريانوردي همه نام پارسي داشت.

روزگاري اشعار فردوسي و خيام و حافظ و سعدي در سراسر آسيا خوانده مي‌شد و قروني پيش از آن سلطان محمود غزنوي در شهر غزنين چهارصد شاعر پارسي‌زبان در اطراف دربار خود گرد آورده بود كه طبع‌آزمايي كنند. در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم مطبوعات پارسي‌زبان در هند و مصر و قفقاز و عثماني نشر مي‌شدند و از آن ميان هفته‌نامه 24 صفحه‌اي پاكيزه و نفيس حبل‌المتين در هنگ‌كنگ و ماكائو و عراق عرب و مصر و عراق و سوريه و جزيره مالت و سراسر عثماني و قفقاز نماينده فروش و خريدار داشت.

پارسيان هند، هندوان را به زبان پارسي رطب‌اللسان كرده و اغلب رجال بزرگ هند مانند نهرو و لياقت علي‌خان و محمدعلي جناح و مولانا ابوالكلام آزاد، مثنوي مي‌خواندند و به فارسي سخن مي‌گفتند، تا آنجا كه برخي روساي ‌جمهور مصر به زبان فارسي در مجامع جهاني سخن مي‌گفتند.

بر ما چه گذشته است كه روشنفكران‌مان در هر جمله‌اي كه بر زبان مي‌رانند واژگان اروپايي به كار مي‌برند و واژه كنسل به جاي به هم خوردن در صفحات جرايد‌مان راه يافته است و هزار مورد ديگر.

ما را چه رسيده است كه خواهشا، گاها، تريب، فلاني جواته، [يعني بي‌فرهنگ است]، خفن و امثال آن را در صحبت‌هاي‌مان به كار مي‌بريم و به جاي «بزرگ‌وار» با سكون «بزرگه‌وار» مي‌گوييم كه به معني دستگاه گوارش بزرگ است.

ما را چه رسيده است كه سفير سابق ايران در استكهلم كه از اهالي مازندران است پارسال در تلويزيون ساري با تفاخر مي‌گفت: در يك مهماني با حضور همه ايرانيان مقيم سوئد كه تعدادشان به 500 نفر مي‌رسيد سخن راندن به زبان پارسي را قدغن كردم و دستور دادم تمام مدعوين به گويش گيلكي و مازندراني صحبت كنند!!

(خودشان يادشان است كه در برنامه نوروزي تلويزيوني ساري فرمودند)

بر ما چه رسيده است كه انجمن شهر رشت مصوبه مي‌گذراند در جلسات انجمن فارسي حرف زدن قدغن است!

بر ما چه گذشته است كه در دادگاهي در يك مركز استان به وكيل حقوقي كه موكلي محلي داشته گفته‌اند وكيل پارسي‌زبان را نمي‌پذيرند و بايد به زبان محلي صحبت كند.

در كشور ايالات متحده آمريكا ملل و قوميت‌هاي كاملا مجزا از هم مانند انگليسي‌ها، فرانسوي‌ها، ايرلندي‌ها، آلماني‌ها، چيني‌ها، ايتاليايي‌ها، نروژي‌ها، سوئدي‌ها، هلندي‌ها، روس‌ها، اوكرايني‌ها، ژاپني‌ها، سياه‌پوستان، مردمان هاوايي، مردمان اسپانيولي زبان، مردمان پرتغالي زبان، سرخ‌پوستان، ايرانيان، افغاني‌ها، تركمن‌ها، تبتي‌ها، عرب‌ها، ترك‌ها، مردمان قطب شمال، مردمان استوني و لتوني و ليتواني، فنلاندي‌ها، خلاصه از تمام ملل و نحل كره زمين در قرن گذشته به آنجا مهاجرت كرده‌اند و زندگي مي‌كنند. آيا زبان رسمي آمريكا فقط زبان انگليسي است يا در هر محل مردماني كه ملت ايالات متحده آمريكا را تشكيل مي‌دهند مجازند در دادگاه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها، در مراجعه به ادارات دولتي و ... به زبان مادري خود صحبت كنند؟ هندوستان داراي حدود 540 زبان و گويش محلي و ولايتي است و 14 زبان گسترده منطقه‌اي دارد اما به‌رغم نصايح گاندي و رهنمودهاي دولت هند حدود 30 سال پيش يك زبان واحد رسمي يعني زبان انگليسي را كه ديگر در هند زبان انگليسي نيست، بلكه زبان اداري و سياسي و حقوقي و فني و دانشگاهي و صنعتي و اقتصادي است برگزيدند. البته هر كس كه ميل دارد مي‌تواند دنبال آموختن زبان ولايتي و ايالتي خود هم برود و در دانشگاه‌ها تدريس مي‌شود اما زبان رسمي دولتي و محاكم و ديپلماتيك انگليسي است و كارمند و ديپلمات و معلم و افسر و مهندس و وكيل دادگستري كه انگليسي نداند از قافله عقب مي‌ماند.

چه اصراري وجود دارد كه زبان غني و گسترده پارسي كه زبان اداري و رسمي و سراسري كشور است به انزوا رانده شود؟ ايرانيان از هر قوم و نژاد چنان در طول اين پنج هزار سال به‌ويژه از 1400 سال پيش به هم آميخته و عجين شده‌اند كه تفكيك ايراني بر حسب قوميت كار بسيار نشدني و عجيبي است. من هر كجا مي‌روم و در هر خانواده از هر نژاد و قومي گويش‌هاي شيرين شنيده مي‌شود. چه خوب است در اين مورد، اندكي مطالعه شود و اينسان شيفته و فريفته تبليغات كاذب وراي مرزها كه از تبعيض در ايران سخن مي‌رانند نشويم.

زماني يك خائن مريض روحي ضد ايراني كه اكنون به پابوس بيگانگان رفته بود گفته: «من با تمام وجودم به زبان فارسي كين مي‌ورزم.»

مگذاريم اين آدم‌هاي جغدآسا زبان فردوسي و سعدي و حافظ و خيام و نظامي و مولوي را كه خط پيوند فرهنگي ما با ميليون‌ها مردم قاره آسيا و شمال آفريقاست مشوه سازند.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر
آخرین اخبار