در التهاب سیاسی ساخته شده در پیرامون دولت و رئیس جمهور، دستکم چهار روایت از بازی انتخاباتی دولت در روزنامههای امروز منتشر شده که دو تای آنها، یا بهتانی است بزرگ و یا یک افشاگری بزرگ. ادامه فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان و ادعاهای جدید مرتضوی، دیگر خبرهای مهم امروز روزنامهها هستند.
چهار روایت از بازی انتخاباتی دولت
چند روزی است دولتیها اصرار دارند، هیچ یک از نامزدهای هشتگانه انتخابات را نامزد خود ندانند و فرد مورد نظر خود را منحصر در مشایی بدانند. سخنان بهمن شریف زاده در ایران دیروز، امروز هم در چند روزنامه بازنشر یافته است.
روایت دوم، روایت نامزدی جلیلی از سوی دولت است که دیروز از سوی برخی نمایندگان نزدیک به قالیباف در روزنامه انتشار بیشتری یافت.
روزنامه آرمان امروز در مطلبی راجع به حمایت آیت الله مصباح و با تیتر «پیوند دولت با جبهه پایداری» نوشته است: مهمترین موضوعی که در حمایت جبهه پایداری از جلیلی میتوان به آن اشاره کرد، همسو شدن دولت و این جبهه در حمایت از کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است. چنان که در اولین همایش انتخاباتی سعید جلیلی، حسینی وزیر ارشاد، رسایی و کوچکزاده از نمایندگان مجلس که از حامیان دولت هستند، حضور داشتند. این همگرایی در حضور در مراسم تبلیغات انتخاباتی نشان داد که برخی گمانهها در ابتدای تشکیل جبهه پایداری صحیح بوده و این جبهه تنها نقش نقاد دولت را ایفا میکرده و در باطن به موضوعات دیگری فکر کرده است.
روایت سوم آن چیزی است که بعضی دوستان سابق دولت با چرخشی عظیم و در قالب حرفی بزرگ ـ راست بزرگ یا دروغ بزرگ ـ بر زبان میآورند. امروز روزنامه وطن امروز مدعی شده است، احمدینژاد قصد داشته نظام را از پرتگاه پایین بیندازد.
مهدی محمدی در مطلبی با نام «يادمان نرود» نوشته است: براي تحلیل آرایش انتخاباتی در حال حاضر فرض بر این است که این نکته را در نظر بگیریم که بزرگترین پروژه دشمن خارجی برای مرحله ماقبل انتخابات ایران خنثی شده است. این نکتهای است که بحث درباره آن مغفول مانده است. به یاد بیاوریم که طرف خارجی یکماه پیش زمانی که هنوز معلوم نبود چه کسانی ثبتنام خواهند کرد و به طریق اولی نمیدانستیم صلاحیت چه کسانی احراز میشود یا نمیشود، چگونه شرایط را تحلیل میکرد؟ آن روز در محیط فتنه و ضدانقلاب این تئوری رواج داشت که وقتی هاشمی رفسنجاني وارد صحنه شد زد و خوردی بزرگ میان وی و نظام و همچنین میان او و احمدینژاد رخ خواهد داد، احمدینژاد سعی میکند علاوه بر هاشمی با کاندیداهای اصولگرایان هم وارد منازعه شود و در این منازعات اسرار نظام افشا شده و اعتبار ساختار و نهادهای نظام به چالش کشیده خواهد شد و در نهایت در حالی که احمدینژاد اعتباری برای نظام باقی نگذاشته، هاشمی یا هر کسی که کاندیدای نهایی اصلاحطلبان باشد، نان این دعوای بزرگ را خواهد خورد و علاوه بر اینکه موفق میشود مردم را به صحنه بکشاند و دوباره فرآیند انتخابات را در کشور کارناوالیزه کند، در شرایطی اداره کشور را به دست خواهد گرفت که اعتبار اصولگرایی و خط مقاومت به طور کامل از بین رفته و گفتمان سازش، اجتماعی شده است.
در این تحلیل، چند نکته اساسی است:
اول اینکه خارجیها باور داشتند ـ و به منابع و مرتبطانشان میگفتند- بخش بزرگی از بار پیروزی هاشمی رفسنجاني را احمدینژاد به دوش خواهد کشید.
دوم این امر مفروض گرفته میشد که مردم در ایران آماده شورش علیه وضع موجود هستند و مشکل فقط این است که باید به اندازه کافی تحریک شوند که آن هم با زمین گذاشتن کار از سوی احمدینژاد، تشدید پیدرپی تحریمها در شب انتخابات، فعالتر شدن اتاق عملیات روانی رسانههایی مانند بیبیسی و در نهایت نقد رادیکال وضع موجود از سوی هاشمی، رخ خواهد داد.
سوم، تیم احمدینژاد فکرش را هم نمیکرد هاشمی ردصلاحیت شود. در واقع شاید بیش از همه احمدینژاد و فرقه انحراف است که از این موضوع ناراحت و بلکه خشمگین شده است. اساس بازی احمدینژاد در مرحله پس از ردصلاحیتها بر این استوار شده بود که کل نظام را در سبد هاشمی بنشاند و از پرتگاه پایین بیندازد. اکنون اما آنچه رخ داده این است که احمدینژاد با وضعی مواجه شده که آن را پیشبینی نکرده بود و لذا برای آن برنامه هم نداشت. این برنامهریزی به طور کامل شکست خورده است. مشایی ردصلاحیت شد اما همزمان با هاشمی و نه به گونهای که احمدینژاد بتواند نظام را متهم به بیعدالتی کند.
روایت چهارم آن چیزی است که امروز مورد توجه روزنامه بهار قرار گرفته است. این روزنامه حاميان دولت را در يك قدمي پروژه جدید «بگم بگم» دانسته است و راه این کار را به بازار آمدن «سیدی قرمز» دانسته است و در توضیح نوشته است: «سیدی» باشد، «قرمز» هم باشد، حتما «مهم» میشود؛ حتما «خطرناك». اصلا قرمز رنگ خطر است؛ رنگ اتفاقهای ناجور و جورواجور. «سیدی» هم که مایه اصلی «حرفهای مگو» و «قصههای نگو»؛ مثل فیلمهای پلیسی.
طرفداران نامزد احراز صلاحیت نشده دولت برای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم چشم انتظار هستند؛ منتظرند «دکتر» قرصی، کپسولی، ضمادی، معجونی بیابد تا«مهندس» هم مهرهای از بازی انتخابات بشود، مهندسی بکند و بر صندلی ریاستجمهوری بنشیند. راه دولت احمدینژاد را ادامه بدهد و شعار«ما میتوانیم» را این طرف و آن طرف سر بدهد. سفر استانی برود وبه سبک احمدینژاد از حاضران آنجا بپرسد«از ساعت چند اینجایید؟» و از شش صبح شروع کند و بشمارد تا زمانی که ساعت روی دستش نشان میدهد؛ بلکه حتی بیش از آن.
حالا برای «اسفندیار» نشود کار عملی انجام داد، با حرف که میشود. برای همین چشم انتظاری است که در ستادهای همچنان فعال مشایی خبری گوش به گوش میشود؛ خبري قرمز. منابع خبری مختلف میگویند یک سیدی قرمزرنگ دست به دست میشود و قرار است بهزودی از آن رونمایی شود. سیدی که «در آن ناگفتهها و افشاگریهای فراوانی موجود است» و «اگر این سیدی پخش شود سرنوشت انتخابات عوض میشود»؛ این دلخوشی این روزهای طرفداران مشایی است.
مشایی هم خوشبین است؛ همین راه «افشا» و «انتظار» را با هم ادامه میدهد؛ انتظار پیداکردن جایی در فهرست اسامیای که روز 24 خرداد بر دیوار حوزههای رایگیری نقش میبندد. برای همین هر روز محکمتر بر طبل افشا مینوازد. نواختنی که ترجمانش این است که اگر جایی در فهرست نامزدها گیرش نیاید ممکن است فلان اسرار رو بیاید. از گفتن «فصل افشا رسیده» بگیرید تا «در 48 ساعت آخر به انتخابات وارد و با 30میلیون رای پیروز میشویم.» احمدینژاد هم پشت بندش تهدید مي كند که «آدمهای کوچک را از سر راه برمیداریم» و «خرداد حادثهخیز است»و
هنوز رسانههای طرفدار مشایی واکنشی به وجود«سیدی قرمز معجزهگر» نشان ندادهاند، اما همین خبر فعلا بهانهای برای ریختن گوشت تن محافظهکاران منتقد دولت است. سنت دولت نشان میدهد همین «ریختن گوشت تن» و«سیخ شدن موی بدن» ؛ یعنی بخش بزرگی از ماجرا. رویای چهاريا حتي هشت ساله «محمود احمدینژاد» و « اسفندیار رحیممشایی» در یک قدمی بر باد رفتن است. 16 روز مانده به اینکه انتخابات برگزار شود بیآنکه بشود به اسفندیار رحیممشایی رای داد. اسمش در فهرست احراز صلاحیتشدگان نیست. از مدتها قبل طرفداران دولت کلی اهن و تلب کرده بودند که اگر «اسفندیار» صلاحیتش تایید نشود چنین میکنند و چنان.
خیلیها هم باورشان شده که اتفاقی میافتد؛ میگویند از این دولت همهچیز برمیآید. دولتی که در حمایت از «سعید مرتضوی»، متهم «جنایت کهریزک»، فیلم افشاگرانهای از تلاش اقتصادی «فاضل لاریجانی»، برادر رییس مجلس و رییس قوهقضاییه در مجلس و سایتهای اجتماعی پخش میکند و ماجرای «فاضل گیت» راه میاندازد، بر سرِ اسفندیار چه میکند و «که» یا«چه» را پیشوند «گیت» مینشاند. کسی که همه کس احمدینژاد است. لابد انتظار این است فیلمهای «خفن»تری پخش کند. فیلمهایی که از خطهای قرمز ردمیشود. هیجانی است و جنجالی؛ حتی میشود بعضی از آنها را در گوشی موبایل در فایل فیلمهای خفن دستهبندی کرد و به این و آن نشان داد. هرچه هست انتظار عمومی این است.
با خودشان ميگويند هفت روز از عدم احراز صلاحیت «اسفندیار» دولت گذشته و طرفدارانش میگویند مگر میشود «دکتر» کاری برای «مهندس» نکند. اسفندیار است، الکی که نیست. چشم و چراغ احمدینژاد، پدرعروسش. همان کسی که خندق بین احمدینژاد و اصولگرایان بهنام او نامگذاری شده است. «خندق اسفندیار رحیممشایی»؛ خندقی که هر روز عمیقتر و وسیعتر میشود. آنقدر که نه احمدینژاد را توان پریدن از آن به سمت محافظهکاران است، نه محافظهکاران را توان آمدن به این سمت خندق. دوری است و دوری، اما از دوستی خبری نیست. محافظهکاران «پیِ» توبه را به تن مالیدهاند؛ آنقدر که بوی این «پی» هر روز بلندتر میشود. دیگر ابایی ندارند از اینکه بگویند در سالهاي 84 و 88 اشتباه کردهاند و هشدار بدهند که «راه» احمدینژاد، «یاد» احمدینژاد و«نام» احمدینژاد تکرار نشود. زمان هر روز که از عدم احرازصلاحیت مشایی دور و به برگزاری انتخابات نزدیک میشود، این سوال هم پررنگتر میشود که بالاخره دولت چیزی برای گفتن دارد یا نه. قرار است کاری بکند یا بلوفی زده و بس؛ حالا میخواهد نه دولت به روی حاکمیت بیاورد و نه حاکمیت به روی دولت.
«چپِ دولت» پر است یا نه، «شوی افشایی» در کار هست یا نه، الان آخر نوار است. اگر هم شویی هست که طرفداران دولت میگویند هست، لابد پخش شدنش باید شروع شود.
کد هم فعلا«سیدی قرمز معجزهگر» است. «آخر شاهنامه» رسیده، «آخر اسفندیار»؛ «آخر قرمز».
به خاطر پرونده فاضل لاريجاني بازداشت شدمروزنامهها امروز به سخنان مرتضوی دادستان معزول تهران و متهم پرونده کهریزک پرداختهاند که دیروز بخشی از اتهامات خود را منکر شده و به گردن دیگران انداخته است. ایران در گزیده خود از سخنان مرتضوی نوشته که دادستان سابق تهران گفت: من صد درصد معتقدم که اين پرونده سياسي است و به رأي دادگاه اعتراض ميکنم. صحبتهايي مبني بر اينکه دادستان دقت نظارتي بر زندانها نداشته، مطرح شده که از جهت قانوني ترک فعل مصداق معاونت در جرم نيست اما اتهام من بر اين اساس مطرح شده است.
در بحث معاونت گزارش خلاف واقع خانواده جواديفر دفاعيات من را گوش کردند و پس از اينکه اطمينان حاصل شد که من دخالتي در اين موضوع نداشتهام رضايت کامل خود را هم به صورت کتبي در دادگاه ثبت کردند و هم به صورت شفاهي اعلام کردند.
جواديفر در محل حادثه با مأموران درگير شده بود به طوري که بيني وي شکست، مردمک چشمش پاره شد و از ناحيه گردن و کتف بهشدت آسيب ديد. مرحوم جواديفر ابتدا به بيمارستان فيروزگر و سپس به بيمارستان لاله منتقل شد و پس از طي مراحل درماني بازداشت صورت گرفت؛ بنابراين، ضرب و جرحي در کهريزک صورت نگرفته است.
همچنين مرحوم روحالاميني نيز به دليل بیتوجهی به تذکرات پليس ابتدا در خيابان با باتوم مورد ضرب و جرح قرار گرفت و سپس در محل بازجويي به دليل مخالفت با بازجو در پارکينگ پليس امنيت کتک خورد که البته اينها اظهارات دوستان وي بوده و من آن را تأييد و تکذيب نميکنم. درخصوص وي هم ضرب و جرحي در کهريزک صورت نگرفته است.
اگر دادگاه حکمي عليه من صادر کند حتماً اعتراض ميکنم و تمکيني به آن حکم نميکنم به خصوص اگر حکم با حق و عدالت همخواني نداشته باشد.
من در آخرين جلسه دادگاه دلايل موثقي را آوردم که نشان ميداد اين پرونده سياسي است و من حتي به قاضي گفتم شما که تفهيم اتهام ميکنيد بايد دلايل اتهام را نيز ذکر کنيد چرا که من اگر مشارکتي در بازداشت داشتم يا بايد خودم قرار بازداشت را صادر ميکردم يا به عنوان دادستان قرار بازداشت موقت را امضا ميکردم. وي افزود: ما تا آخرين مرحله جلو ميرويم هر چند به شيوه رسيدگي دادگاه از همان ابتدا اعتراض داشتيم.
روزنامه بهار هم با تیتر «مرتضوی «لقمان» را متهم کرد» نوشته است: سعید مرتضوی، متهم اصلی دادگاه «جنایت کهریزک» با شانه خالیکردن از مسئولیتهای پیشین خود مرگ کشتهشدگان کهریزک را بر گردن بیمارستان لقمان و ماموران نیروی انتظامی انداخت و دادگاه پرونده اتهاماتش را «سیاسی» اعلام کرد. سخنانی که تنها این جمله شاکیان پس از خروج از دادگاه را یادآوری میکرد «اثری از تنبه و پشیمانی در مرتضوی دیده نمیشد».
دیروز هم اثری از پشیمانی یا مسئولیتپذیری در مرتضوی دیده نمیشد. او که در آخرین فرصت ممکن برای ارائه لایحه دفاعیهاش به دادگاه آمده بود و از طریق مشاور رسانهایش خبرنگاران را خبر کرده بود به جمع آنها آمد تا شاید به باور خود، دفاعیاتش را در منظر افکار عمومی مطرح کند.گرچه مرتضوی هرچه از خود بیشتر دفاع کرد بیشتر بر سوالها و ابهامهای خبرنگاران افزود. با این حال متهم اصلی تمام تلاشش را کرد تا درنهایت آرامش از اتهاماتش تبری جوید، آنقدر که حتی وقتی رهگذری ایستاد و علیه او شعار داد، مرتضوی نیمنگاهی کرد و به بروز لبخندی نیشدار بسنده کرد.
هاشمی، خاتمی و علی مطهری؛ گذشته و انتخابات پیش رواعتماد از حمايتهاشمي از روحاني در انتخابات خبر داده است. «اميرحسين متقي»، عضو ستاد انتخاباتي «حسن روحاني» با اشاره به اظهارات روحاني مبني بر اينكه طي مشورت با آيت الله رفسنجاني وارد عرصه انتخابات شده است، گفته است: به طور حتم روحاني در انتخابات پيش رو از حمايتهاشمي برخوردار خواهد بود، تاكيد بر جذب مشاركت حداكثري مردم در انتخابات و از بين بردن فضاي ياس و نااميدي در كشور از مهم ترين موضوعات ديگري بود كه در اين جلسه مطرح شده است.
ابتکار هم سخنان هاشمی را مورد توجه قرار داده که در تحليل آسيبشناسي انقلاب اسلامي گفته: متأسفانه كساني كه در مبارزات دوران انقلاب سهمي نداشتند و حتي برخي از آنها مبارزه را حرام ميدانستند كه اسامي آنها نيز در تاريخ انقلاب محفوظ و شاخصها، حرفها و مواضع آنها نيز مشخص است، امروز بعضي مصادر را در دست گرفتهاند وانقلابينماها در لباس دين و با شعارهاي انقلابي، درصدد ايجاد انحراف در اهداف و آرمانهاي بلند امام راحل (ره) و مباني اسلامي هستند.
خباز نماینده پیشین مجلس در گفتوگو با «قانون» از ماموریت خاتمی به اصلاحطلبان برای شوراها خبر داده است: از آنجا كه احتمال حضور نامزد طلايي اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري ضعيف بود و آتشهاي تهيه عليه این نامزد از مدتها قبل ريخته شده بود، از 8 ماه پيش اعضاي جريان اصلاحات بحثي داشتند كه در اين شرايط نبايد از انتخابات شوراها غافل ماند، از اين نظر كه در شوراها، در ابعاد مختلف ميتوان خدمات ارزندهاي به مردم ارائه كرد. بر اين اساس اگر جريان اصلاحات با انسجام قوي وارد عرصه شوراها شوند، اين عرصه كمتر از رياست جمهوري نخواهد بود. بنابراين بعد از جلسهاي كه با آقاي خاتمي برگزار شد، عدهاي مامور شدند عرصه انتخابات شوراها را رصد كنند تا افرادي از سراسر كشور كه علاقه به حضور و خدمت دارند براي شوراها نامزد شوند. نبايد فراموش كرد كه انزواي تحميلي به اصلاحطلبان وارده شده است. از اين رو بايد افرادي دعوت به حضور ميشدند كه در برابر فشارها مقاوم بودند. در نهايت 40 نفر از دوستان اصلاحات كه وزير، وكيل يا شخصيت برجسته بودند، در تهران از سوي هيأت اجرايي رد صلاحيت شدند. اين حركت در نگاه ما حركت منصفانهاي نبود. به اين دليل به هيات مركزي اعتراض كردند.
بايد تأكيد كنم رد صلاحيت اصلاحطلبان از سوي هيات اجرايي، غيرقابل قبول بود. زيرا اتهام وارد شده به اين افراد واهي و بياساس بود. اين اتهامات نشان داد كه برخي از خرد جمعي برخوردار نبوده و نوعي تندروي را القا ميكند. آنان بهانه كردند كه چرا فتنه 88 را محكوم نكردند. در ميان نامزدهاي اصلاحطلب افرادي حضور داشتند كه تاكنون از آنان سوال نشده بود كه آيا موافق فتنه بوديد يا خير. بنابراين دلايل رد صلاحيتها بياساس بود.
قانون در گفتوگویی با علی مطهری به ناگفتههاي ردصلاحيت هاشمي پرداخته و از قول وی نوشته: رد صلاحیت آقای هاشمی کاری بود به ضرر انقلاب. البته شورای نگهبان معمولا قانون را ملاک قرار میدهد و اعضای آن خصوصا فقها افرادی با تقوا هستند ولی این تصمیم آنها علل جانبی هم داشت. یکی این بود که برخی مسئولان امنیتی از جمله یکی از کاندیداهای تأیید صلاحیت شده توجیه امنیتی برای رد صلاحیت آقای هاشمی به شورای نگهبان القاء کردند که اگر هاشمی در صحنه انتخابات حضور داشته باشد مشکل امنیتی پیدا میکنیم.
علت دیگر این بود که اقبال مردم به آقای هاشمی پس از ثبتنام نشان میداد که ایشان با رأی بالا پیروز انتخابات است، درنتیجه همه زحمات چهارساله افراطیها برای حذف آقای هاشمی به عنوان رأس فتنه برباد میرفت و دروغهایشان برملا میشد. مثلا مردم به رأس فتنه سی میلیون رأی میدادند و این برای تندروها که عامل اصلی بحران چهارسال اخیر بودهاند گران و سنگین بود و قابل تحمل نبود. لذا این تندروها شورای نگهبان را تحت فشار قرار دادند. البته اگر مطمئن بودند که آقای هاشمی رأی نمیآورد این کار را نمیکردند. به هر حال حق مردم در انتخاب اصلح ضایع شد و این افراد مانع وحدت ملی پس از حوادث سال ۸۸ شدند.
علی مطهری در مورد نامه دویست نماینده در تقدیر از عملکرد شورای نگهبان گفته است: این نامهها ملاک نیست چون این امضاها را با عناوین دیگری میگیرند و نمایندگان به ملاحظاتی امضا میکنند. بیش از سی نفر از کسانی که امضا کردهاند به خود من گفتند که از رد صلاحیت آقای هاشمی ناراحتند. وقتی این امضاها توسط افرادی مانند آقای کریمی قدوسی جمعآوری میشود جنبه امنیتی و اطلاعاتی پیدا میکند و افرادی به ملاحظاتی امضا میکنند.