زمزمههايي كه در شهر پيچيده بود، شايعه نبود، دروغ نبود. جوسازي نبود. حقيقت محض بود. تكذيبها و تاييدها مدتها ادامه داشت. سرانجام سخنگوي قوه قضائيه مهر تاييدي بر اين زمزمهها گذاشت. او اعلام كرد: «بازداشت رئيس موزه ملي حقيقت دارد.»
با اين حال هنوز هم وقتي با سازمان ميراث فرهنگي تماس گرفته ميشود، با اين سوال كه اكنون موزه ملي رئيس ندارد، چه كسي جايگزين اوست و امور را سامان ميدهد؟، تنها پاسخ اين است: «رئيس موزه ملي هر روز سر كار ميآيد. چه كسي گفته او را گرفته اند! همه اينها شايعه است. يك عدهاي آدم دارند، شايعهسازي ميكنند.» پيگيري از روابط عمومي موزه ملي هم ادامه دارد. مسئولان روابط عمومي همه دستگيري «آزاده اردكاني»، رئيس فعلي موزه ملي را تكذيب ميكنند. اين در حالي است كه سخنگوي دستگاه قضا تاكيد ميكند كه اين فرد در حال حاضر دستگير شده است. اين دستگيري هم جلوي چشم همه كاركنان موزه ملي اتفاق افتاده است. اما باز هم مسئولان روابط عمومي حاشا ميكنند.
خبرنگار تهران امروز تلاش براي برقراري ارتباط با مسئولان ارشد موزه ملي را ادامه ميدهد اما همچنان پاسخها يكي است: «رئيس موزه ملي در حال حاضر وقت ندارند.» حاشا كردن دستگيري رئيس موزه ملي ايران در حالي همچنان از سوي كاركنان روابط عمومي اين سازمان ادامه دارد كه رئيس سازمان ميراث فرهنگي حكم سرپرستي «داريوش اكبرزاده» را براي رياست موزه ملي ايران صادر كرده است!به نظر ميرسد كه فضاي موزه ملي به اندازهاي سياست زده شده است كه اگر همه اشياي موزه بر اثر اتفاقي دچار آسيب شوند، كاركنان اين موزه حاضر نيستند كه در اين زمينه اطلاع رساني كنند!
موزهاي ملي چند هفته بيصاحب بود!
سرپرست موزه ملي در حالي از سوي رئيس تازه از راه رسيده، سازمان ميراث فرهنگي انتخاب ميشود كه از زماني كه آزاده اردكاني دستگير و تا زماني كه اين خبر تاييد شد، چند هفته طول كشيد. در اين مدت معلوم نبود كه رسيدگي به موزه ملي از سوي چه كسي انجام ميشود و چه كسي روي امور مربوط به موزه نظارت دارد. سوالي كه وجود داشت اين بود:آيا واقعا آزاده اردكاني دستگير شده است.
اعلام خبر دستگيري او براي دومين بار بود كه شوكي به جامعه فرهنگي ايران وارد ميكرد. دفعه گذشته يعني حدود دو ماه پيش خبر دستگيري اردكاني اعلام و خيلي زود تكذيب شد. او در تماسي كه خبرنگاران با او گرفتند، عنوان كرد: «به كوري چشم شما هنوز آزادم !» اما اين بار خبر جديتر بود. اردكاني ديگر تلفن همراه خود را جواب نميداد و مسئولان روابط عمومي موزه ملي با انواع شيوهها اين خبر را پنهان ميكردند. اما از آنجايي كه ماه پشت ابر نميماند. سرانجام محسني اژهاي خبر دستگيري رئيس موزه ملي را اعلام كرد.
اكنون دوستداران ميراث فرهنگي، نگران موزه ملي هستند و معتقدند: «با توجه به اتفاقاتي كه در اين چند وقت اخير در موزه ملي رخ داد، ديگر موزه ملي دوباره سرپا نخواهد شد.» اين در حالي است كه موزه ملي معرف و بازگوكننده سابقه تمدن در ايرانزمين به شمار ميرود و از جايگاه خاصي در هر كشوري برخوردار است. موزه ملي ايران جاي خود را دارد و جزو پنج موزه بزرگ دنيا از نظر گنجينههاي فرهنگي است.
محمدرضا كارگر، مدير نام آشناي پيشين و صاحبنام موزه ملي ايران به تهران امروز درباره اهميت موزه ملي ميگويد: «موزه ملي هر كشور در واقع تبلور استعدادهاي آن كشور به شمار ميرود. اين آيينه تمام نمايي در هر كشور است، از آنچه يك كشور به دست آورده است در طول تاريخ خودش.» به گفته او، موزه ملي يك كشور شناسنامه يك ملت است يا موزه ملي يك كشور ميزان و ترازويي است براي اثبات واقعيتهاي تاريخي آن ملت.
مسئلهاي كه در اين ميان مطرح ميشود، اين است كه در كشورهاي پيشرفته، مديران موزههاي ملي داراي جايگاه و اهميت ويژهاي هستند. كارگر در اين باره ميگويد: «در واقع جايگاه مديران موزه ملي در هر كشور متفاوت است اما همه اين مديران يك وجه مشترك دارند. مدير موزه ملي يك كشور امينترين و صادقترين آدم براي اينكه بهترين يادگارهاي يك ملت نزد او به امانت سپرده ميشود، است.» با اين حال، موزه ملي ايران شاهد اين است كه رئيس آن را به عنوان مفسد اقتصادي و كسي كه در جريان انحرافي دست دارد، دستگير كرده و راهي زندان كنند. حبيبيزاد، كارشناس موزه ملي به تهران امروز درباره اين اتفاق ميگويد: «موزه ملي از پسوندي كه دارد، مشخص است كه چه موزهاي است. موزهاي كه نماينده همه ملت است.نماينده و پيشاني مردم است. اما اين نماينده آلوده به امور سياسي است و اين مسئله باعث ميشود كه موزه ملي از جريان فرهنگي خارج شود.»
او هم همچون بسياري از كارشناسان موزهاي، نگران موزه ملي است: «گنجينه موزه ملي يك طرف و نيروي انساني آن يك طرف. يعني آدمهايي كه در موزه ملي هستند به اين اشيا جان ميدهند و ميتوانند آن را به همه دنيا معرفي كنند و حافظ اين ميراث باشند.»
اكنون موزه ملي با دستگيري آزاده اردكاني دچار بحران شده است. موزهاي كه در طول 30 سال پس از جمهوري اسلامي آلوده به امور سياسي نشده بود. اكنون دچار سياستزدگي شده است و اين سرنوشتي تلخ را براي تمدني كه در انبارهاي آن خفته است به بار خواهد آورد. تمدني كه متعلق به همه ملت ايران است.
چه كسي پاسخگو است؟
زماني كه رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور در بهمن ماه سال 88 با عزل ناگهاني محمدرضا مهرانديش از رياست موزه ملي ايران، آزاده اركاني (كارشناس ميكروبشناسي از دانشگاه آزاد) را بر كرسي رياست موزه ملي منصوب كرد، همه دوستداران ميراث فرهنگي دچار شوك شدند. كمتر كسي باور ميكرد كه رئيس موزه ملي كه اين اندازه جايگاه مهمي در كشورهاي دنيا دارد به همين راحتي به دست مدير جوان و بيسابقهاي در اين زمينه سپرده شود كه حتي در اين زمينه كوچكترين تخصصي هم ندارد.
جنجالهاي رسانهاي برپا شد، همه دوستداران ميراث فرهنگي يك صدا فرياد كردند و از مسئولان ارشد ميراث فرهنگي خواستند كه اين اقدام را انجام ندهد.
اما حميد بقايي رئيس سابق سازمان ميراث فرهنگي در برابر همه اين اعتراضها ايستاد و از آزاده اردكاني، معلم سابق زبانش در شهرداري دفاع كرد. او مهرانديش را كه در زمان رحيم مشايي به رياست موزه ملي منصوب شده بود را به دليل ناكارآمدي برداشت و قيد كارشناس رشته ادبيات فارسي و دانشجوي كارشناسيارشد پژوهش هنر كه بهعنوان مديري غيرمتخصص و با مدركي نامربوط شناخته شده بود را زد و آزاده اردكاني را به سرپرستي اين مجموعه ملي - ميهني گمارد. اردكاني به موزه ملي راه يافت و با حمايتهاي بيدريغ حميد بقايي بسياري از سنتهاي موزه ملي را شكست و مانع راه يافتن بسياري از كارشناسان قديمي اين موزه به اين مجموعه فرهنگي شد.
اكنون اردكاني به هزاران دليل ريز و درشت كه هنوز اعلام نشده، دستگير شده است. چه كسي پاسخگوي ملتي است كه تاريخ و هويتش را به دست ميراث داران سپرده است؟
منبع: تهران امروز