حرفهایی می زند که به قول خودش تا به حال آنها را در هیچ روزنامه ای نزده است.البته در بیان کردن برخی از آنها شک و تردید دارد و می گوید:«این ها را ننویس!»در جاهایی از مصاحبه به خصوص آنجا که در مورد تیم ملی حرف می زد بغض محسوسی گلویش را می فشارد.حسین حرف هادر مورد تیم ملی زد که اگر قرار باشد یک طرفه به قاضی رفت باید حق را به او داد.او تصمیم خودش را گرفته است و با وجود اینکه بیش از 90 بازی ملی در کارنامه اش دارد می گوید تا زمانیکه کادر فعلی در راس تیم ملی باشند،هرگز در این تیم بازی نخواهد کرد.
خبرورزشی ، کعبی در این گفت و گوی بلند از همه چیز و همه کس و همه جا حرف زده و نکته جالب صحبت هایش آنجاست که در مورد نخستین گریه ای که کرده حرف می زند.جایی که او به خاطر درگیری با علی کریمی به قول خودش برای اولین بار گریه کرده است:«شاید باور نکنید اما من حتی وقتی پدرم هم مرد گریه نکردم،اما در بازی با صبا بود که من چند توپ را خراب کردم و علی هم به من گفت چرا توپ ها را خراب کردی.آن زمان واقعا از ته دل گریه کردم.»مصاحبه با کعبی را از تیم ملی شروع کردیم،او معمولا خوب مصاحبه می کند و در آخرین گفت و گویش اظهارات تندی علیه منصوریان کرده است.مصاحبه با او خواندنی است:
*اخیرا مصاحبه تندی علیه علی منصوریان کردی؟
من واقعیت را گفتم. ترسی ندارم.
*واقعا لیست تیم ملی را علی منصوریان داده؟
نزدیکان منصوریان این را به من گفتهاند. ولی اصلا برایم مهم نیست.
*گفتی تا موقعی که دادکان و فرکی و علی دایی نیایند دیگر به تیم ملی برنمیگردی؟ البته بعید است این نفرات دوباره دور هم جمع شوند؟
فکر نکنم دور هم جمع شوند. من در این چند سالی که با این نفرات کار کردم نتایج خوبی گرفتیم. توانستیم چیزهایی که از ما خواسته بودند را در زمین پیاده کنیم. یعنی هرچه باشد من مدیون اینها هستم. اگر اینها نبودند من 93 بازی ملی نداشتم. به خاطر قد یا به خاطر استیلم خیلیها گیر داده بودند به من. ولی این نفرات به من اطمینان کردند و بازیام دادند. آنها خوب بودند و من هم از آنها حمایت میکنم. مطمئن باشید تا زمانی که دادکان و حسین فرکی برنگردند من هیچ وقت به تیم ملی برنمیگردم. چون نیازی به من ندارد. من هرچه دارم از تیم ملی است و مدیون آن هستم. تیم ملی هم نه به حسین کعبی نیاز دارد نه به امثال کعبی. چون بازیکنان خوبی در حال حاضر دارد.
*یعنی ما اینطور برداشت کنیم که با روسای فعلی و مربیان فعلی تیم ملی مشکل داری؟
مربیان فعلی را که نه تا حالا دیدهام، نه شناختی از آنها دارم. اتفاقاتی که در این چند سال افتاد عادلانه نبود. مثلا الان از استیلآذین دو نفر به تیم ملی دعوت شدهاند. ولی این دلیل نمیشود که چون تیمی در حال سقوط به لیگ یک است از آن بازیکن دعوت نشود. باید بیایند بازیهایش را ببینند. ببینند که چه کسی در مسابقه زحمت میکشد. اصلا وقتی ما در استیلآذین بازی میکردیم تیم ملی نمایندهای نداشت. یعنی کسی از طرف تیم ملی نمیآمد بازیهای ما را ببیند.
*ولی آقای نمازی که دستیار کروش است مربی استیلآذین بود و خود او بازیهای شما را میدید.
مطمئن باشید او نمیتواند به سرمربی بگوید 5 نفر را از تیم ما دعوت کن.
*ولی شائبهاش به وجود میآید که نمازی بازیکنان استیلآذین را سفارش کرده.
من نمیدانم. ولی حق استیلآذین دو نفر نبود. بازیکنان زیادی داشتیم که حقشان بود به تیم ملی دعوت شوند.
*خودت فکر میکنی باید در این دوره دعوت میشدی؟
نه. اصلا. من هیچ وقت نمیگویم خودم باید دعوت میشدم. من اسم افراد دیگر را میآورم. این سلیقه مربی است که چه کسی را دعوت کند. من از روز اول که اسامی تیم ملی اعلام شده تا حالا هیچ مصاحبهای نکردهام.
*ولی در مورد منصوریان حرف زدهای؟
منصوریان با سرمربی تیم ملی بزرگسالان فرق میکند.
*دقیقا چه مشکلی در این چند وقت بین تو و منصوریان پیش آمده؟
مشکلی ندارم. ولی دو نفر خوزستانی آمدهاند به من گفتهاند که ظاهرا دفاع راست باید یک نفر دیگر بازی کند. منصوریان آدم کوچکی نیست. آدم بزرگی است. ولی من چیزی که میشنوم ناراحت میشوم. درست است که خودم این چیزها را نشنیدهام. ولی این حرفها را از آدمهای سالمی شنیدهام که از بچگی با هم بزرگ شدهایم. آنها گفتهاند باید یک نفر دیگر باید دفاع راست بازی کند.
*یعنی روی تو نظر داشتند اما نظرشان را عوض کردند؟
بله نظر داشتند. مگر میشود بازیکن را به خاطر یک اشتباه کنار بگذارند؟ مگر یادشان رفته در مسابقه چهارجانبه اردن که قهرمان شدیم، تعداد زیادی از بازیکنان اشتباه کردند که گل خوردیم؟ کسی آمد در مورد این اتفاق حرف زد؟ نه. من یک اشتباهی کردم در قطر، همه توی کار من گذاشتند. یک بار آمدم علیه کسی مصاحبه کنم؟ فقط گفتم من متاسفم برای این فوتبال که بازیکن به خاطر یک اشتباه باید له شود.
*البته این ماجرا از قبلتر آب میخورد. سر ماجرای کاپیتانی تو و آندو.
من با آندو هیچ مشکلی نداشتم. آندو هم میخواهد کاپیتان شود، باید سابقه بیشتری داشته باشد. شما میدانید که قانون میگوید کسی که سابقهاش در باشگاه یا تیم ملی بیشتر است باید کاپیتان باشد. او آمد بازوبند را از من بگیرد، من ندادم. اگر میداد به رحمتی یا نصرتی، ناراحت نمیشدم. آندو هم رفیق من است و در تبریز هم با او شوخی کردم. گفتم موضوع تو فرق میکند. گفتم مشکل من افشین قطبی است. تو نیستی.
*اصلا این جریان از کجا شروع شد؟
متاسفانه من در یک اتاق بودم با یکی از بچهها. قطبی آمد شروع کردن به حرف زدن و سیاه بازی. آمد گفت تو فلان من هستی، همه کاره تیم من هستی. در مراسم پدرم هم به جان بچهام آمد به من گفت حسین کعبی من به خاطر لجبازی با خبرنگاران که در قطر از تو انتقاد کردند، دعوتت میکنم تیم ملی. حمید استیلی، سعید عزیزیان و حشمت مهاجرانی کنارم بودند. چهار نفری خندیدند. بغلم کرد و بوسم هم کرد. من گفتم این حرف را به همه بازیکنان گفته. بعد از دو روز لیست تیم ملی را داد که اسم من توی آن نبود.
*کسی در این ماجرا تاثیرگذار بود؟
من نمیتوانم کسی را متهم کنم. همه چیز زیر سر خودش بود. من یک چیزی بگویم. اولادی مگر در لیگ ما بد بازی کرد؟ اینقدر آمد به اولادی گفت تو بهترین بازیکن من هستی. چرا اسم او را در دقیقه نود خط زد؟
*به خاطر اعتراض در بازی با برزیل.
اعتراض؟ حقش بود. باید بازی میکرد. الان بهترین فوروارد ماست. من مصاحبه اولادی را که اینجا آمده بود خواندم. گفته بود من مثل قطبی سیاهباز ندیده بودم. حالا من هم همین را میگویم. ما که این همه آدم خوب در فوتبالمان داریم، باید این آدمها را راه بدهیم؟ که بیایند مردم را مسخره کنند. میآید در دوربین برنامه نود میگوید من به خاطر مردم فلان کار را میکنم. ولی مردم نمیدانند پشت پرده چه خبر است.
*ماجرای بازوبند کاپیتانی دقیقا از کدام مسابقه شروع شد؟
در جلسه بودیم که شنیدم بحث بازوبند را کرد. یکی از اعضای فدراسیون هم بعد از آن آمد در اتاق ما و گفت قطبی ماندنی نیست. رفتنی است. چیزی نگویید. گفتم چرا چیزی نگویم؟ بازوبند را به هیچ کسی نمیدهم. گفتم همین الان خطم بزنید، بازوبند را هم میدهم. بعد از بازی چهارجانبه که قرار شد برویم سنگاپور، قرار شد برگردم تهران. با اصرار دو سه نفر از بچهها رفتم به سنگاپور، در حالی که میخواستم برگردم تهران. در مسابقه با سنگاپور به من دو دقیقه بازی داد. بعد هم گفت من بازیات دادم که چهار میلیون پاداش را بگیری. من هم به او گفتم با این چهار میلیون من سیر میشوم؟ سرانجام برگشتیم تهران و من دیگر در لیست تیم ملی نبودم. پس از آن هم مصاحبه کردم. شاید کار درستی نبود که مصاحبه کنم. همین الان هم شاید کار درستی نباشد که مصاحبه کنم. فقط میخواهم مردم بدانند چه خبر بوده.
*یک زمانی مصاحبه کردی و گفتی قطبی دلالی میکند. چیزی دیده بودی که این حرف را زدی؟
قطبی گفته بود کعبی به خاطر مصاحبهای که علیه من کرده باید محروم شود. یک نامهای هم نوشته بود که بیشتر به نامههای عاشقانه شباهت داشت. میتوانید از دکتر شریفی هم سوال کنید. من هم رفتم پیش دکتر شریفی. گفتم به شرطی دوباره این حرفها را میزنم که افشین قطبی روبرویم بنشیند. آقای ایلکا رئیس حراست فدراسیون هم آنجا نشسته بود که هی اشاره میکرد. گفتم نه آقا، میخواهم حرفهایم را بزنم. شریفی هم گفت باشد. من قطبی را میآورم که حرفهایت را بزنی. ولی این اتفاق نیفتاد. من هم از دکتر شریفی خیلی ناراحتم چون نتوانست حقم را از قطبی بگیرد. اینجا اگر کسی از شهرستان بیاید و رابطهای نداشته باشد، او را میخورند! من را هم خدا دوست داشته که الان دارم هنوز بازی میکنم. بگذریم. دکتر شریفی این کار را نکرد و من را با قطبی روبرو نکرد.
*چه چیزی میخواستی بگویی؟
دیگر گذشت. ولی خیلی دوست داشتم با قطبی روبرو شوم. من جراتش را داشتم. الان هم میگویم اگر قطبی بیاید ایران، حاضرم بنشینم و با او حرف بزنم. نه دستم را دراز کردهام برای کسی، نه به کسی زنگ زدهام، نه به کسی نیاز دارم. فقط خدا کمکم کرده.
*برویم سراغ استیلآذین. مد شده بود هر کسی مربی استیلآذین میشد تو را کنار میگذاشت.
در بازی با صبای قم درگیریام اصلا درگیری نبود. نمیدانم به خاطر چه چیزی بود که زنگ زدند و گفتند سر تمرین نیا.
*ماجرای آخر فصل استیلآذین با یاوری جالب شده بود. خیلی از بازیکنان کنار گذاشته شده بودند.
چطور بگویم؟ یاوری سنش بیشتر از من است. چند سال هم در این فوتبال بوده. هرچقدر هم که به من بدی کرده باشد نمیتوانم در موردش حرف بزنم. آن آقایی هم که الان داشتم در موردش حرف میزدم و از ایران رفته، او را ایرانی حساب نمیکنم. من قطبی را ایرانی حساب نمیکنم. چون برای فوتبال ما زحمت نکشیده. مگر میشود کسی که لپتاپ دستش است، یکدفعه بیاید و سرمربی تیم ملی شود؟ مطمئن باشید در مورد یاوری نمیتوانم حرفی بزنم. توی دهنم هم بزند نمیتوانم در موردش بد بگویم.
*امسال بدترین فصل فوتبالیات را گذراندی. درست است؟ البته کل گروهی که در استیلآذین کار میکردند همینطور بودند.
ما نیم فصل اول خوب شروع کردیم. متاسفانه بعد از بازی با استقلال که تا دقایق آخر جلو بودیم و بعد مساوی کردیم، درگیریهایی بین مدیر باشگاه و علی کریمی رخ داد که تیم به حاشیه رفت. چون نصف بازیکنان را علی گرفته بود و نصف دیگر را سردار آجرلو جذب کرده بود.
*تو قبول داری که اگر ستارهها یک جا جمع شوند، جمع کردنشان سخت است؟
نه قبول ندارم. فوتبال اروپا را میبینید شما؟
*فرق میکند. آنجا سیستمشان با سیستم ما فرق میکند.
پس نگویید که لیگ ما حرفهای است. اگر میخواهید این حرفها را بزنید نگویید فوتبال ما حرفهای است.
*بازیکنان اروپایی را نمیتوانی تلفنی پیدا کنی و با آنها مصاحبه کنی.اگر شما از فردا تا یکی دو هفته بعد به من زنگ بزنی و من جوابت را ندهم چه فکری میکنی؟
*بحث خودت یک نفر نیست. کلا سیستم فوتبال ایران همین است.
بله. من هم همین را میگویم. ولی در جواب به سوال شما که میگویی ستارهها را میشود یک جا جمع کرد این را بگویم که تیمهای اروپایی هم زیاد ستاره دارند. فقط شرایط فوتبال ما یک طوری شده که کنترل آن خیلی سخت است.
*حسین هدایتی گفته نمیخواهند تیمهای خصوصی بیایند بالا و موفق باشند. این را قبول داری؟
این حرفی است که خودش زده و من نمیتوانم در مورد آن حرف بزنم. ولی شما هم باید قبول کنید که کسی نمیآید در این فوتبال 15 میلیارد خرج کند.
*بیشتر از 15 میلیارد.
شما یک نفر را بیاورید که بیشتر خرج کرده باشد. تازه من الان پولم را هم نگرفتهام که دارم این حرفها را میزنم. میگویم حیف است اینطور آدمها را از دست بدهیم. هدایتی فوتبالی نبود. آدمهایی را دور خودش جمع کرد که نتوانستند کمکش کنند و دورش زدند. کسی کمکش نکرد. تنها ماند. من میبینم. دو سال با او بودم. فقط آقای خروطی است که دارد او را همراهی کند. از همه طرف دورش زدند. مگر میشود تیمی 15 میلیارد خرج کرده باشد و سقوط کند؟
*البته آقای مهریزی میگفت چکهای هدایتی را او پاس کرده.
راستش من از جفت آنها چک گرفتهام و چیز بدی از آنها ندیدهام. چکهایم هم پاس شده. درگیری این دو نفر به من ربطی ندارد. آنها دو تا رفیق هستند و با هم آشتی میکنند.
*استیلآذین را امسال یک عده استقلالی بزرگ و یک عده پرسپولیسی بزرگ تشکیل میدادند. تو خودت در طول فصل مشکلی احساس نکردی؟
بازیکنان خوبی جمع شده بودند. درگیری نداشتیم. متاسفانه درگیری بعد از آن ماجرایی که گفتم پیش آمد. من در باشگاه که بودم، روزنامههایی که آنجا بود را میدیدم زدهاند فلانی با فلانی درگیر شده. در حالی که اصلا اینطوری نبود. این تیم را کم کم بردند توی حاشیه.
*خودتان هم روی حاشیهها نقش داشتید.
صد در صد. نمیگویم نقش نداشتیم. اگر میخواهید ببینید مقصر کیست، باید بگویم همه مقصر هستند.
*نقش علی کریمی چقدر بود؟ چون همه مشکلات بعد از دعوای کریمی و آجرلو شروع شد.
علی اگر میماند خیلی میتوانست به تیم کمک کند. اگر میماند به خاطر اسمش و با بازیاش میتوانست به ما کمک کند.
*الان رابطهات با کریمی چطور است؟
مشکل خاصی ندارم.
*در بازی با صبا یک دعوایی با او داشتی.
دعوا نبود. اتفاق افتاد دیگر. برای یک بازیکن اتفاق میافتد. من دو تا تک به تک خراب کردم. تیم یک - هیچ عقب بود و بازیکنان تحت فشار بودند. من و علی کریمی یک حرفهایی زدیم ولی درگیری نبود. من هم گریه کردم.
*پس واقعا گریه کردی؟
از ته دل گریه کردم. در زندگیام کسی گریه من را ندیده بود. وقتی پدرم فوت کرد گریه نکردم. ولی در این مسابقه گریه کردم. وقتی این اتفاق افتاد برادران و خواهرانم به من زنگ زدند. گفتند مادرت و پدرت فوت کرد گریه نکردی. گفتم اتفاق است. فشار زیاد بود و گریه کردم. ولی بیاحترامی به علی کریمی نکردم و او هم بیاحترامی نکرد. فقط علی گفت چرا توپها را گل نمیکنی؟
*خودت آن حرفها را زدی؟ میگفتند در رختکن گفتهای معلوم نیست علی کریمی چه کاره است که میگوید چرا گل نزدهای.
نه. هیچ وقت این حرفها را نزدهام. شما یک نفر را بیاورید که من به او بیاحترامی کرده باشم. من فقط علیه کسی حرف میزنم که به من بیاحترامی کرده باشد. من با علی هیچ مشکلی نداشتم.
*ولی کلا خوب مصاحبه میکنی.
من ترس ندارم. مطمئن باشید از هیچ کسی نمیترسم. گفتم که، اگر در این فوتبال ترس داشته باشی باید بمیری. من روی پای خودم ایستادهام و از کسی نمیترسم.
*ما در طول چند سال گذشته سه مربی در تیم ملی داشتیم. امیر قلعهنویی، علی دایی و افشین قطبی. تو با امیر قلعهنویی و قطبی به مشکل خوردی.
با امیر به مشکل نخوردم.
*بعد از جام ملتها...
نه. مشکلی نداشتیم. من نه با امیر مشکل داشتم، نه با دایی. من الان هم معتقدم مربی تیم ملی باید ایرانی باشد. این حرف را الان هم میزنم.
*یعنی الان اگر امیر قلعهنویی پیشنهاد بدهد بروی تراکتورسازی، میروی؟
در مورد پیشنهادم فکر میکنم. پدرم که فوت کرد، اولین نفر که زنگ زد تسلیت گفت خود امیر بود.
*چرا میگویی مربی تیم ملی باید ایرانی باشد؟
در اروپا نگاه کنید. به مربیان جوانشان میدان میدهند. ما هم باید به مربیان جوان میدان بدهیم.
*بحثی که اینجا وجود دارد این است که بازیکنان ایرانی حرف مربیان داخلی را نمیخوانند و در بعضی از موارد، خودشان را بزرگتر از سرمربی تیم ملی میدانند. مثلا وقتی قلعهنویی سرمربی تیم ملی بود میگفتند او چیزی ندارد که به مهدویکیا و کریمی و نکونام یاد بدهد.
من واقعیت را بگویم؟ اصلا اینطوری نبود. من آنجا بودم و بازی کردم و دیدم. دوست دارم شما نزدیک باشید و خودتان ببیند این چیزها را. احترام کامل وجود داشت. بهترین مربیان در تیم ملی بودند. مگر اینها اسم ندارند در مملکت ما؟ مگر شناخته شده نیستند؟
*بحث اسم نیست. میگویند مربیان ایرانی سنتی هستند و به علم روز آشنا نیستند. حتی شاید آنقدری که از مربی خارجی بترسند، از مربی داخلی نمیترسند. مثلا علی دایی که سرمربی بود، علی کریمی با او به مشکل خورد. در مورد قطبی هم خود تو و نکونام با او به مشکل خوردید. ولی الان دیدی کسی علیه کروش مصاحبه کند؟
این مربی که الان آوردهاند مربی کوچکی نیست. خدایی نامردی است آدم بیاید در مورد او صحبت کند. کروش باید حمایت شود.
*ح.ک فوتبال هم که شدی.
متهم شدیم به دوپینگ، به پارتی. تا حالا این رنگها را ندیدهایم. نه رنگ پارتی را دیدهام، نه رنگ دوپینگ. من وقتی میخواهم از دکتر زرینه پزشک پرسپولیس قرص بگیرم و بخورم، او را قسم میدهم.
*ناراحت نمیشود؟
نه. اتفاقا خودش به دکتر استیلآذین گفته. گفته حسین روی قرصها خیلی حساس است. بعد هم در جام جهانی و بازیهای آسیایی فقط من و مهدویکیا آزمایش دوپینگ میدادیم. آن وقت من بیایم در این لیگی که داریم دوپینگ کنم؟
*لیگ ما اینقدر سطحش پایین است که احتیاجی ندارد؟
چه نیازی دارد؟ بعد هم ماجرای پارتی. آمدند اسم من را زدند. هر کجا در خیابان پیر مرد و پیر زن من را میبینند میگویند اینجایی هنوز؟ مگر تو را نگرفتهاند؟
*همسرت از این شایعات ناراحت نشده بود؟
نه. چون من همیشه در خانهام. همسرم میداند این حرفها شایعه است.
*مثل قبلا همیشه پای پلیاستیشن هستی؟
بله. پلیاستیشن هم بازی میکنم. من الان 12 - 13 سال است در تهرانم، یک نفر یک آتو از من نگرفته. شاید مصاحبههایم حاشیه داشته باشد، ولی کسی آتویی از من ندارد. چون من از حقم دفاع میکنم و هیچ کاری هم نمیکنم.
*الان باید از تو بپرسیم آخرین ورژنهای بازیهایی که آمده چیست. الان ایکسباکس داری؟
همسرم از ترکیه یک پلیاستیشن جدید آورده. باید تست کنم ببینم چطوری است.
*کسی هست رقیبت باشد؟
تا حالا کسی نبوده.
*بین فوتبالیستها کسی رقیبت نشده؟
بچهها خیلیهایشان بازی میکنند ولی من زیاد با آنها مسابقه ندادهام.
*بالاخره متولد چه سالی هستی؟ میتوانی در تیم ملی امید بازی کنی یا نه؟
الان اگر به من بگویند، میروم.
*از نظر شناسنامهای میتوانی؟
بله میتوانم.
*تا چند سال دیگر میتوانی در تیم امید بازی کنی؟
من حالا حالاها میتوانم بازی کنم. با این فوتبالی که ما داریم، چرا که نه.
*شناسنامهای 64 هستی؟
من متولد 63 هستم اما شناسنامهام برای سال 64 است.
*میگویند با شناسنامه یک نفر دیگر بازی میکنی و اسم اصلیات حسون است؟
من 9 تا برادر دارم که کوچکترین آنها خودم هستم. اگر آمار داشته باشند از من، آن را میگویند.
*یک بار هم آزمایش X - Ray دادی؟
رفتم آزمایش کامل دادم در اروپا. مطمئن باشید اگر مشکلی داشتم، آنجا من را میگرفتند. چطور میشود بقیه را گرفتند ولی من را نگرفتند؟ من به این مسائل کاری ندارم. توی دهان همه افتاده که حسین کعبی صغر سنی است. ولی من کاری به این حرفها ندارم.
*اما در تمرینات تیم ملی تو را حسون صدا میکنند.
من را در خانه هم حسون صدا میکنند.
*چرا؟
چون در اهواز همه همین را میگویند. از بچگی همینطور بوده. هنوز که هنوز است، بچهها که زنگ میزنند به من میگویند حسون.
*حسون و حسین یکی است؟
شاید یک نقطه فرق داشته باشند ولی من را از بچگی حسون صدا کردهاند.
*الان با استیلآذین قرارداد داری؟
بله. من با آقای هدایتی صحبت کردم و گفت حیف است در لیگ دسته اول بازی کنی و دوست داریم در لیگ برتر باشی.
*در تیمی که خود هدایتی آن را تعیین میکند؟
حالا این مشخص نیست. من گفتهام تا روز آخر در استیلآذین میمانم. چون قرارداد دارم با این تیم. من حرفهای عمل میکنم. ولی روزی که باشگاه من را نخواهد، آن وقت میتوانم به رفتن فکر کنم.
*سقف قرارداد را رعایت میکنی؟
صد در صد. همه رعایت میکنند، من هم رعایت میکنم.
*این قانون را قبول داری؟
این دست فدراسیون نیست. از یک جای دیگر به فدراسیون دستور دادهاند که سقف قرارداد بگذارند. اینها مقصر نیستند.
*چطوری میشود که آدم در اهواز به دنیا بیاید، فوتبالش را از استقلال اهواز شروع کند و بعد پرسپولیسی شود؟
باورتان نمیشود. من از امارات که برگشتم و با پرسپولیس قرارداد بستم، برادرم یک سال با من حرف نزد. خانهاش هم من را راه نداد.
*خودت پرسپولیسی هستی؟
سخت است بگویم استقلال یا پرسپولیس. چون یک سال برای پرسپولیس بازی کردهام. الان هم هواداران پرسپولیس من را دوست دارند و بعضیهایشان دوست دارند من برگردم پرسپولیس. اما خانوادهام همه استقلالی هستند و میگویند خیلی دوست دارند من در استقلال بازی کنم.
*تیمی که باقریان برای استقلال اهواز درست کرد یک تیم رویایی بود. آن تیم بعدها به فولاد رفت و اکثر شماها به تیم ملی رسیدید.
خودمان فکر نمیکردیم تا اینجا بالا بیاییم. خودم هیچ وقت فکر نمیکردم یک روزی حسین کعبی شوم. یک روزی به خودم میگفتم چی میشود من مثل فلانی باشم. که بروم در خیابان و از من امضا بگیرند. فکرش را نمیکردم که یک روزی بیاید دو تا موبایل داشته باشم. در تیم ملی نوجوانان که بودیم، با بچهها دمپایی میگرفتیم دستمان و با دمپایی به جای موبایل صحبت میکردیم. فکر نمیکردیم روزی بیاید که موبایل داشته باشیم. کسی باورش نمیشد. الان اینکه من دو تا موبایل دارم، این به خاطر لطف خداست.
*خیلی هم کم توقع بودید. علی بداوی که یکی از همین بچههای شما بود، بعد از یکی دو سال بازی کردن در تیم ملی، میگفت من که الان خانه دارم، ماشین هم دارم و دیگر نمیخواهم در تیم ملی بازی کنم.
در فولاد که بودیم، رئیس باشگاه آمد به علی بداوی گفت ما میخواهیم به خاطر اینکه خوب بازی کردهای، قراردادت که پارسال 10 میلیون بوده را ببریم بالا و 15 میلیون به تو بدهیم. گفت نه، من 15 میلیون نمیگیرم. فقط 10 میلیون میگیرم. گفتند چرا؟ گفت خانوادهام گفتهاند فقط 10 میلیون میگیری. گفتند اینکه 5 میلیون بیشتر است، گفت نه من 15 میلیون نمیخواهم، فقط 10 میلیون میگیرم.
*بداوی الان چه کار میکند؟
خبر ندارم.
*بچه کدام محله اهوازی؟
لشگرآباد.
*آن ماجرای درگیری علی بداوی با رحمان رضایی در جام ملتهای آسیا چه بود؟ تقصیر کدامشان بود؟
من که این طرف زمین بودم. هر کدامشان هم یک چیزی میگفتند و آخرش نفهمیدیم ماجرا چه بوده. بعد از بازی که سوار هواپیما شدیم، کل روزنامهها عکس دعوای او و رحمان را چاپ کرده بودند. علی بداوی هم از اول تا آخر هواپیما را رفت و کل روزنامهها را جمع کرد. میگفت زشت است اگر زن رحمان این عکسها را ببیند.
*فیگو را هم خوب زدی.
اتفاق افتاد. نخورد به صورتش.
*اگر میخواست بخورد، به صورت یحیی گلمحمدی میخورد.
اگر میخورد که یحیی میمرد. خودم هم باورم نمیشد. چون از او معذرتخواهی کردم.
*جوگیر شده بودید؟
طبیعی بود جوگیر بشویم. آرزوی هر بازیکنی است که روزی جلوی بازیکنان تیمهای بزرگ به میدان برود.
*البته میدانی که قرار بود دو گل به پرتغال بزنیم!
چطور؟
*آقای علیآبادی گفته بودند باید پرتغال را ببریم.
احتمالا ایشان پرتغال را با کویت و عربستان اشتباه گرفته بودند.
*فصلی که با دنیزلی به پرسپولیس آمدی جلو بازی میکردی و مهار نمیشدی. چرا بعد از آن دیگر در این پست بازی نکردی؟
هر مربی یک تفکراتی دارد. من در استیلآذین در سه مسابقه آخر دفاع چپ بازی کردم. هر مربی یک نظری دارد و در نهایت تصمیم مربی است که اهمیت دارد.