چند سالی است که نام شهر مرزی بانه از گمنامی خارج شده و تقریباً درتمام کشور نام این شهر را میشناسند.
این شهر مرزی از سال 80 به بعد یکباره مطرح شد. از هر نقطه کشور به بانه میآیند تا خرید کنند. برخی نیز میآیند عمده میخرند تا در شهر دیگر با قیمت بالاتر بفروشند. جاده بانه یکی از خطرناکترین جادههای کشور است. جادهای بدون چراغ که رانندگان مجبورند با نور بالا حرکت کرده و راه بپیمایند. برای رفتن به بانه از فرودگاه سنندج یک راست به مریوان و سپس به بانه رفتیم. شهری که در آن قاچاق، جان داماد را پس از سه روز از عروسیاش گرفته و پدری را بیپسر کرده است. به گفته راهنمایان در بانه «قاچاق یعنی زندگی» چه کاری،چه اشتغالی! در طول مسیر سنندج تا بانه از راهنمایان میپرسم سنندج از لحاظ اقتصادی چگونه است میگوید: بیکاری معضل اصلی ماست. جوانان پس از فارغالتحصیلی یا راننده میشوند و به جاده میزنند یا ناچار راه بانه را در پیش میگیرند .
همینطور که از جاده میگذریم نگاهمان به زمینهایی میافتد که گودبرداری شده، ولی ساخت و سازی در آن نمیشود. کنجکاو شده و میپرسم ساخت و ساز به ویژه مسکن مهر در سنندج رونق دارد؟راهنما پاسخ میدهد این زمینهایی را که دیدید قرار است مسکن مهر باشد، اما پس از چند سال و ثبتنام 4 هزار نفر هنوز هیچ تحولی در آن رخ نداده است.
وارد مرکز شهر که میشویم جوانانی را میبینیم که کنار خیابان و میدان شهر میگردند و دور هم جمع شدهاند.
به گفته محلیها جوانان شهر با وجود اینکه تحصیلات عالیه دارند، اما به دلیل نبود زمینه اشتغال نمیتوانند در کردستان کار مرتبط با تحصیلات خود را بیابند و این خود عامل مهمی برای مهاجرت و رو آوردن به کار قاچاق است.
متأسفانه واحد پتروشیمی کردستان که همزمان با کرمانشاه کلنگ آن به زمین زده شده بود همچنان دست نخورده مانده، در صورتی که پتروشیمی کرمانشاه در حال فعالیت است. در این بین رانندهمان به کنایه میگوید: نمیدانم پتروشیمی کردستان در زمان حیات من افتتاح میشود یا خیر!
یکی از نکات جالب توجه در کردستان زندگی مسالمتآمیز اقوام در کنار هم است. شیعه و سنی در کنار هم زندگی میکنند.
یکی از بحثهای اصلی که در میانه مسیر گرم شده بود بحث انتصاب مدیران بومی بود. موضوعی که اکثر مردم شهر معتقدند باید برای شهرهای هر کشور مدیرانی از خود آن شهر گذاشت.
بفرمایید چای با سیدی قاچاق
کمکم از سنندج خارج شده و وارد مسیر شهر مریوان میشویم. خستهایم برای همین راهنمایمان پیشنهاد میدهد در میان راه به قهوهخانهای برویم و چای گرم بنوشیم. قهوهخانهای در کنار جاده میبینیم و اتراق میکنیم. چند نفری بیشتر درون قهوهخانه نیستند، همه بومی و مشغول قلیان کشیدن و چای خوردن، تلویزیون 14 اینچ در حال پخش موسیقی محلی است. مینشینیم و منتظر چای میمانیم. ابتدا گمان کردم که موسیقی محلی از شبکه محلی در حال پخش است. اما تصاویر هیچ سنخیتی با موسیقی ندارد. تصاویر قاچاق سوخت توسط مردم با ترانههای محلی و سنتی است! ترانهای شاد برای فیلمی مستند از قاچاق سوخت. از قهوهخانهدار میپرسم این چیست؟ میگوید:ترانهاش شاد است و فیلم قاچاق سوخت بر رویش صداگذاری کردهاند. تلویزیون را می بینند و دور هم میخندند و چای مینوشند. قاچاق سوخت وسیله خوبی برای سرگرم کردن میهمانان قهوهخانه شده است.
دوباره راه میافتیم. هوا تاریک شده و به دلیل بارندگی با سرعت کمتری حرکت میکنیم. از راهنمایمان میپرسم جمع کردن بساط قاچاق چرا اینقدر مشکل است؟ میگوید: اینجا قاچاق یعنی زندگی یعنی نان شب. قاچاق آنقدر برای برخی مردم مهم است که در یک نمونه داماد پس از سه روز از عروسیاش در مسیر قاچاق کشته میشود. موافق این استدلال نیستم، میگویم مگر میشود به بهانه کار، قاچاق کرد. میدانند قاچاق اشتغال را از بین میبرد و جوانان دیگری را در سایر شهرها بیکار میکند. وی حرفم را تأیید میکند و ادامه میدهد: به نظرم وقتی درآمد قاچاق 2 تا 20 برابر یک شغل معمولی و اداری است نمیتوان توقع داشت فرد از قاچاق دست بردارد.
لباس کردی چینی!
وارد شهر مریوان میشویم. شهری که به گفته راهنمایمان فعالیت قاچاقچیان در این منطقه کمرنگتر از بانه است. مریوان بارانداز قاچاق است و افرادی که تلویزیون و اجناس قاچاق را میخرند در گاراژهای مریوان آن را تحویل میگیرند. وی میگوید: مریوان محلی است که کالای قاچاق خرد شده و توزیع میشود. مریوان نیز همانند بانه دارای پاساژهای گوناگون تجاری است. پاساژهایی که در طول 9 سال گذشته مثل قارچ سر درآوردهاند. با گشت زدن در مریوان اولین نکته که شما را جلب خود میکند، شلوغی و اجناس به شدت ارزان چینی است. یکی از فروشگاهداران میگوید: هرچه بخواهید، ما داریم. از نخ سوزن تا تلویزیونهای 50 اینچ السیدی. درون مغازهاش همه کالایی که شما در تهران میبینید، هست. کالاهایی که نام آلمان یا ایتالیا روی بسته آنها درج شده است. میپرسم اینها آلمانی و ایتالیایی است، میگوید: نه آقا آلمانی و ایتالیایی کجا بود! مگر میشود جنس آلمانی 1500 تومان باشه. وی ادامه میدهد: «برادرم تو کار تجارته هر سری که میره چین سفارش میده و جنس میاد تو بانه.»
میپرسم مگه میشود که شما جنس ایتالیایی بزنید و در بانه بفروشید، میگوید: تمام اجناس مریوان و بانه چینی است. به چینیها میگویم بزنید Made in Germany آنها هم میزنند.» در یک نمونه رنگ موی آلمانی که در تهران فروخته میشود در بانه فروشنده مدعی است کاملاً چینی است.
در بازار مریوان حتی لباس کردی چینی نیز میتوانید پیدا کنید. البته باز جای شکرش باقی است در مریوان هنوز تولید هم انجام میشود، وضعیت پرورش ماهی نیز طی سالهای اخیر رونق پیدا کرده و سرانه مصرف ماهی به هفت کیلوگرم برای هر خانواده رسیده است. این رقم پیش از این تنها 500 تا 700 گرم بود.
یکی از دستفروشان که سن بالایی نیز دارد، درباره اینکه چرا کالای قاچاق میفروشد، میگوید: چه باید بکنم. با این سن و سال کسی به من کار نمیدهد. شما بچهتان مریض شود و پولی نداشته باشید که دارو برایش بخرید، چه میکنید؟
از وی میپرسم مگر زمین کشاورزی ندارید که کشاورزی کنید، پاسخ میدهد: چرا زمین دارم، اما به دلیل واردات میوه و حمایت کم نمیتوان امیدی به کشاورزی داشت. اکنون توتفرنگی که زمانی محصول اصلی کردستان بود، از ترکیه وارد میشود و توتفرنگی ما روی دستمان میماند.
اما وی ادامه میدهد: «اگر کاری باشد که ماهی 400 هزار تومان حقوق داشته باشد و بیمه هم شوم، حاضرم دست از فروش کالاهای قاچاق بردارم. اما کار نیست.
در مریوان که به گفته فعالان آنجا مرکز توزیع کالاست، میتوانید سفارش کالا بدهید و در منزل یا واحد تجاری خود تحویل بگیرید. متأسفانه به گفته محلیها، 90 درصد مشروب قاچاق از این شهر صورت میگیرد و بانه اقلام خانگی، پوشاک، لوازم آرایش و تلویزیون را وارد میکند.
پشتیبانی از تجار تهرانی
یکی از فروشندگان پاساژی در مریوان میگفت: تجار تهرانی زیادی به مریوان میآیند و اجناس عمده به ویژه لوازم آرایش و پوشاک میخرند و میبرند.
وی مدعی بود که برخی بازارهای تهران را تجار مریوانی حمایت و تأمین میکنند.
یکی از نکات جالب توجه در مریوان تغییر فرهنگ بود. مریوانیها فارسی را سلیس سخن میگویند و با اخلاق خریداران به ویژه تهرانیها خوب آشنا شده و حتی خود را با آن وفق دادهاند.
یکی از مسائل قابل توجه در شهر، سود پایین تسهیلات بود. صندوقهای قرض الحسنه سود چهار درصد برای وامهای خود میدادند. به گفته راهنمایمان مردم در این شهر چندان از وام استقبال نمیکنند و تسهیلات بانکی روی دست بانکها میماند.
شهرکی برای قاچاقچیان
در میان سفر یکی از اعضای شورای شهر یکی از روستاهای اطراف مریوان همراهمان میشود. وی ما را به شهرکی میبرد که مدعی است اکثر قاچاقچیان در آن خانههای لوکس و مدرن ساختهاند. این گفته با دیدن این شهرک از نزدیک تأیید میشود. شهرکی که به اصطلاح، پولداران شهر در آنجا زندگی میکنند. ساعت 10 شب است و ما به همراه راهنما و راننده به یک منطقه صفر مرزی میرویم.
این روستا که حدود 400 خانوار جمعیت دارد به گفته یکی از قدیمیهای آن جنگزده و حتی شیمیایی شده است، وی میگوید: ما نمیتوانیم دامهایمان را به مناطقی که با بتون مشخص شده و منابع طبیعی است برای چرا ببریم و برای همین باید کالاهای خارجی جابهجا کنیم. از وی میپرسم قاچاق چگونه در این مناطق صورت میگیرد. میگوید: ساعت 12شب به بعد قاچاقچیان کار خود را شروع میکنند و به کوه میزنند. جالب است بدانید که قاچاقچیان برای قاچاق، قاطرهایی به کار میگیرند و آنها را مست کرده قاطرهای بیچاره پس از مدتی ابتدا دندانهایشان را از دست میدهند و بعد دچار مرگ به دلیل مصرف بیش از حد الکل میشوند.
در نزدیکی مریوان مرز باشماق قرار دارد. مرزی که روزانه به گفته محلیها حدود 600 میلیون تومان برای دولت در آمد ایجاد میکند. آنها معتقدند برای ایجاد اشتغال در مرزها و جلوگیری از قاچاق باید بخشی از این در آمد نصیب مردم مرزنشین شود تا اشتیاق قاچاق از بین برود.
شهری با 60 پاساژ برای اجناس قاچاق
روز دوم به سمت شهر مرزی بانه حرکت میکنیم. جادهای که ما را به بانه میرساند. جادهای با پیچهای خطرناک است که هر هفته چندین خودرو به دلیل عدم کنترل در آن چپ میشود.
بانه شهری است که اکنون تمام مردم ایران آن را میشناسند. شهری که از سال 1380 به بعد مطرح و در چند سال اخیر شهره کشور میشد. به گفته یکی از ساکنان این شهر تا پیش از این نیز قاچاق کالا در بانه صورت میگرفت، اما محدود، ولی در چند سال گذشته این موضوع رونق دو چندان گرفته است.
جمعیت بانه در سال 75 حدود 54 هزار نفر بود، اما این رقم اکنون به 85 هزار نفر رسیده است. به گفته احمدی یکی از ساکنان بانه در سالهای اخیر مهاجران زیادی به بانه وارد شدهاند. از شهرهای اطراف مانند کرمانشاه و حتی آذربایجان که بیشتر در زمینه نانوایی فعالند.
تا چشم کار میکند خودروهایی با باربند که بار ال سی دی زدهاند در شهر دیده میشود بانه گویا شهر پاساژ و واحدهای تجاری است. در بانه حدود 60 پاساژ بزرگ و کوچک وجود دارد و به گفته راهنمایمان 10 پاساژ دیگر نیز در حال احداث است. در پاساژها همه چیز به فروش میرسد. لوازم آرایش تا لباس کودک، اما به گفته فعالان اقتصادی این شهر بیشترین رونق را در بازار تلویزیونهای ال سی دی و ال ای دی دارد.پیش از این قاچاق از بانه به سایر شهرها صورت میگرفت، اما حالا جریان معکوس شده و قاچاقچیان تنها تأمین کننده خوراک پاساژها شدهاند و مردم از سایر شهرها برای خرید به بانه میآیند. غافل از اینکه قاچاق و خرید و فروش در بانه آنقدر رونق دارد که یک خریدار زمین حاضر شده برای ساخت پاساژ مبلغ 3 میلیارد تومان برای خرید یک قطعه زمین بپردازد.
یکی از فروشندگان در پاسخ به این سؤال که چرا مبالغ میلیاردی برای خرید و فروش زمین مبادله میشود، میگوید: آقا درآمد خیلی بالاست. یک نفر پاساژ میسازد و بعضاً خودش خوراک و اجناس واحدها را تأمین میکند.
جالب است که دارندگان پاساژها برای ایجاد رونق در پاساژهای خود بعضاً واحدهای تجاری خود را شش ماه رایگان اجاره میدهند. این کار برای تبلیغ و جلب مشتری است.
البته در بانه هستند افرادی که کار قاچاق نمیکنند. برخی دست فروشی میکنند و برخی دیگر نیز کشاورزی یا دامداری میکنند، در بازار قدیمی شهر نیز میتوان اجناس ساخت داخل پیدا کرد. حتی در مرز اجناس ایرانی به سمت عراق میرود و فروخته میشود.
لباس زنانه یک میلیون تومانی
یکی از نکات قابل توجه در بانه ثروت بالای تعدادی از ساکنان در مقابل اکثریت است. برخی از ساکنان با رونق قاچاق آنقدر ثروتشان زیاد شده که برای لباس محلی سفارش میلیونی میدهند. به گفته یکی از مغازه داران پوشاک برخی از زنان حاضرند برای لباس سفارشی محلی، یک میلیون تومان بپردازند. این لباسها در دبی یا چین به صورت تک سفارشی دوخته میشود.
پاساژهای بانه تعلق به افراد معدودی دارد که ثروت بادآوردهای برایشان به همراه آورده است. تعداد آنها هم زیاد نیست. 50 نفر پاساژدار هستند که سود خوبی از محل قاچاق بردهاند.
یکی از موضوعاتی که در بانه مورد توجه است، تعداد بالای شعبات بانکهاست. بانکها به خوبی دریافتهاند که این شهر، شهر پول است و برای همین چند ده شعبه در یک شهر 85 هزار نفری دایر کردهاند. تقریباً تمام بانکهای دولتی و خصوصی در بانه شعبه دارند. به گفته راهنمایمان سال گذشته یک فرد حدود 3 میلیارد تومان به حساب شخصی خود پول واریز کرده که نشان از گردش مالی بالای قاچاق است.
اجاره واحدهای تجاری نیز متفاوت میباشد. از 4 تا 5/6 میلیون تومان واحدهای تجاری اجاره میپردازند. البته این رقم در برخی پاساژها و طبقات آنها کمتر است.
پولشویی به سبک قاچاق
همیشه پول برای بانکها جذاب بوده و هست. بانکهای ایرانی بر خلاف بانکهای پیشرفته دنیا از کسی که میلیاردها تومان به حساب واریز میکند نمیپرسند که این پول از کجا آمده و مالیات آن را پرداخت کرده است یا نه. در بانه نیز قاچاقچیان پولشویی خوبی میکنند؛ پولهای خود را یا تبدیل به دلار کرده وارد کشور میکنند یا از طریق سپرده گذاری در بانکها پولشویی میکنند. خیلی از ساکنان بانه با اینکه میدانند قاچاق کار ریسک پذیری است و حتی در سال گذشته تعدادی در این راه کشته شدهاند و حتی برخی این کار را حرام میدانند، اما معتقدند که برای رفع قاچاق باید در کنار قوه قهریه به ایجاد زیر ساختها اقدام کرد. بانه و کردستان طبیعت بکر و زیبا و فارغ التحصیلان دانشگاهی زیادی دارد. برای همین میتوان کشاورزی، دامداری و صنعت گردشگری را در استان رونق داد تا زمینه ایجاد اشتغال دائم را فراهم ساخت.
یکی از مباحثی که میتواند در بانه و مریوان اثرگذار باشد ایجاد منطقه آزاد تجاری و صنعتی است. با این کار قاچاق کنترل و تجارت در این سوی مرز قانونمند می شود. ضمن اینکه دولت نیز به درآمد خود میرسد. با این کار اشتغال پایدار در کشور و اقتصاد نیز از قاچاق کمتر آسیب میبیند. اگر این اتفاق رخ ندهد با ثبات بیشتر شمال عراق و جلوگیری از قاچاق و نیز حذف قاچاق از بانه و مریوان جوانان بیشتری به خیل عظیم بیکاران افزوده میشوند.