بازدید 8429
۱

هر کس اختلال روانی دارد آدم می کشد؟

عنوان «در کمال خونسردی» برای قتل یا قتل‌هایی که توسط مجرم سالخورده و همسر او صورت گرفته، مناسب است. کشتن پسر توسط پدر و سپس مُثله کردن جسد او با همدستی مادر و بعد از آن اعتراف به کشتن دامادشان در سال ۱۳۹۰ و دخترشان در سال ۱۳۹۷
کد خبر: ۱۰۵۳۵۲۱
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۹ 22 May 2021

به گزارش «تابناک»، دکتر فربد فدائی ـ روان‌پزشک در روزنامه اطلاعات نوشت:«تریمن گپویت»، نویسنده آمریکایی که در ایران به «ترومن کاپوته»‌ معروف است، به سال ۱۹۶۶ داستانی بر پایه یک رویداد واقعی جنایی مربوط به سال ۱۹۵۹ در ایالات متحده نوشت و نام آن را «در کمال خونسردی» گذاشت. این کتاب در مورد قتل هولناک ۴ عضو خانواده «کلاتر» در کانزاس به وسیلة ۲ مجرم ولگرد است و به‌طور عمده به ماجرای دستگیری و محاکمه آنان می‌پردازد.
افکار عمومی که سخت به تلاطم درآمده است، حداکثر مجازات را خواهان است و دادگاه به یک روان‌پزشک اجازه نمی‌دهد یافته‌های خود را که وجود «اسکیزوفرنیای پارانویید» در مجرم اصلی و «اختلال شخصیت» در مجرم دوم است، ارائه کند و در نهایت این ۲ مجرم اعدام می‌شوند.

احساس کردم که عنوان «در کمال خونسردی» برای قتل یا قتل‌هایی که توسط مجرم سالخورده و همسر او صورت گرفته، مناسب است. کشتن پسر توسط پدر و سپس مُثله کردن جسد او با همدستی مادر و بعد از آن اعتراف به کشتن دامادشان در سال ۱۳۹۰ و دخترشان در سال ۱۳۹۷ همه به اتهام رفتارهای انحرافی و غیراخلاقی،‌ در حالی که همسایگان و آشنایان این اتهام‌ها را تأیید نمی‌کردند، سبب تأثر و تشویش افکار عمومی جامعه شد و اعلام سلامت روانی این پدر و مادر مجرم از سوی پزشکی قانونی هم موجب شگفتی مردم و حتی روان‌پزشکان شده است، به نحوی که عده‌ای می‌پرسند که اگر این مجرمان سالم هستند، پس بیماران چگونه خواهند بود؟! در این میان گفته‌های دوست آن دختر خانواده که ناپدید شده است، مبنی بر اینکه مجرم، این دختر را در کودکی مورد آزار جنسی قرار می‌داده، بر التهاب‌ها افزوده است.

باورها و گفته‌های مجرم که از بدگمانی‌های شدید و افکار بزرگ‌منشی او حکایت دارد، احتمال هذیان‌های گزند و بزرگ‌منشی را در او مطرح می‌کند. در مجرم هیچ علامتی از اندوه یا پشیمانی که در افراد عادی به دنبال ارتکاب جرم دیده می‌شود، وجود ندارد و حتی انگشتان ۲ دست خود را به علامت پیروزی بالا گرفته است. در دادگاه‌های برخی کشورها قاعده‌ای وجود دارد به نام Policeman at the elbow به این معنی که «اگر پلیس در معیت قاتل باشد آیا او باز هم دست به ارتکاب قتل می‌زند؟»، که اگر پاسخ مثبت باشد از نظر دادگاه احتمال جنون او بالاست. در مورد این مجرم هم به نظر می‌رسد این قاعده صدق می‌کند، زیرا او به حقانیت خود در کشتن آن ۳ نفر معتقد است و حتی می‌گوید اگر آزاد شود، دختر دیگر خود را نیز می‌کشد!

تشخیص دقیق البته مبتنی بر معاینه بیمار و مصاحبه طولانی با او توسط روان‌پزشک است، اما سوابق و نشانه‌ها احتمال روان‌پریشی را در پدر مطرح می‌کند، در مورد مادر بیمار نیز که گفته‌های شوهر خود را پذیرفته است، احتمال Folie a deux یا «جنون القایی» وجود دارد، به این معنی فردی که در اصل مبتلا به هیچ اختلال روانی نیست، هزیان‌های یک بیمار روان‌پریش را که بر او مسلط است، به عنوان واقعیت می‌پذیرد، اما زمانی که از بیمار اصلی جدا شود، به سرعت از آن هزیان‌ها نیز رها می‌شود.به این ترتیب آنچه به عنوان نظریة پزشکی قانونی در مورد مجرم و همسرش بیان شده است، یعنی سلامت روانی آنان، احتمالاً با تحریف منتقل شده است و احتمال اختلال شدید روانی در مجرم اصلی بالاست.

در صورت اثبات روان‌پریشی، مجرم مسؤلیت کیفری نخواهد داشت و در نتیجه قابل محاکمه نیست، بلکه باید برای درمان به بیمارستان اعزام شود که در این صورت تا پایان درمان، یا به عبارتی تا رفع حالت خطرناک از بیمارستان مرخص نخواهد شد.اما یک نکته آنکه با این مجرم که به احتمال زیاد بیمار هم هست، باید با توجه به شأن و کرامت انسانی رفتار کرد و اگر دچار روان‌پریشی است، باید هرچه سریعتر برای درمان به بیمارستان اعزام شود. ابراز خشم و تنفر نسبت به این مرد نگونبخت که قاعدتاً در پس ظاهر بی‌تفاوت خود با تردیدها، تعارض‌ها و رنج‌های شدید روبروست، هیچ توجیهی ندارد. خطاب به آنان هم که به دنبال تبیین‌های جامعه‌شناختی برای این جرم هستند، باید گفت که احتمالاً در این مورد، بیماری عصبی ـ روانی عامل اصلی این جنایت است.

نکته مهمتر آنکه نباید اسم و جزئیات زندگی شخصی مجرم و اطرافیان او توسط رسانه‌های مجازی و خبرگزاری‌ها منتشر شود، زیرا بر زندگی بازماندگان این خانواده تأثیر منفی می‌گذارد. آگاهی حق مردم است، اما حفظ حریم‌های شخصی بیماران و مجرمان و نیز حریم بستگان آنان مهم است و باید رعایت شود.

در خاتمه باید گفت که اکثریت مبتلایان به «اختلالات شدید روانی» مرتکب جرمی نمی‌شوند و مبتلایان به «اختلالات خفیف روانی» نظیر افسردگی، اضطراب، وسواس و ترس‌های بیمارگونه از این نظر شبیه به کل جمعیت هستند. بیشتر جرائم را کسانی مرتکب می‌شوند که یا مبتلا به «اختلال شخصیت ضد اجتماعی» هستند که البته مسئولیت کیفری دارند و مجازات می‌شوند و یا افراد بهنجاری هستند که در موقعیت‌های خاص یا به دنبال عوامل شدید هیجانی مرتکب جرایم پرخاشگرانه شده‌اند.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۱
در منحنی نرمال سالم-اختلال روانی-بیمار، فقط ناحیه بیمار، آنهم بیماری شدید است که نسبت اعمالش آگاهی ندارد.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها