رئيس كميته انضباطي فدراسيون فوتبال گفت: برخورد با متخلفان بايد در قالب صدور حكم باشد.
مجتبي شريفي در واكنش به يادداشت محمد جماعت با عنوان "لطفا كولهبار چركين خود را از فوتبال برچينيد " توضيحاتي را به خبرگزاري فارس به شرح زير ارائه كرد.
پاسخي از سر مهر به برادري مهرورز
ضمن تشكر از برادر محمد جماعت كه به نيكي كاستيهاي اينجانب را متذكر شدند، به منظور تنوير خاطر ايشان و كساني كه شبههاي مانند وي در ذهن دارند، مطالبي را معروض ميدارم.
برادر ارجمند؛
اخلاقگرايي امري بسيار ارزشي است تا جايي كه حتي انسانهاي فاقد اخلاق نيز عمل به اخلاق را از سوي ديگران ميپسندند چرا كه رعايت اخلاق توليد امنيت و آسودگي ميكند و لطفش به همه ميرسد اما مرزهاي اخلاق بايد با ابزارهاي اخلاقي حاكم شود والا مصداق استقرار اخلاق با ابزارهاي منافي اخلاق است.
نكته قابل ذكر اينكه فرمودهايد دلسوزان به رفع نواقص بپردازند كه احتمالا مقصودتان نقايص بوده است، چرا كه بين نواقص و نقايص فرق فراوان است، اينكه با بيان نحوه اجرا و اصرار بر اينكه ميبايد برخورد با متخلفان اخلاقي در قالب صدور حكم باشد تاكيد نمودهايد ما نيز همسو با توصيه شما حركت كردهايم زيرا، درصدد رفع نقيصه و كاستي هستيم. پس مطابق آنچه نگاشتهايد عمل نمودهايم.
در برخي عبارات خود به طور كلي سخن از مرداني گفتهايد كه زير تيغ عدالت قرار گرفتهاند و طعم تلخ آن را چشيدهاند. مسلما ما از كساني كه مرتكب تخلفات اخلاقي شده و به فوتبال زيان مادي و معنوي ميآورند هرگز دفاع نميكنيم.
سخن ما اين است كه بايد تخلف نسبت داده شده به فرد به اثبات رسيده و در قالب حكم و با در نظر گرفتن فرجه اعتراض به او ابلاغ شود. مگر در محاكم قضايي به كساني كه متهم به ارتكاب جرم ميشوند تفهيم اتهام نميكنند و براي آن حكم فرصت اعتراض قرار نميدهند؟ آيا اگر كسي بگويد بايد براي متهم طبق دليل، كيفرخواست صادر نموده و در صورت اثبات جرم حكم صادر و ابلاغ نماييد به منزله دفاع از مجرمين است؟
نكته ديگر آنكه آيا تاكنون به آموزههاي وحياني و تعاليم نوراني دين مبين اسلام رجوع نمودهايد كه فرموده است بزهپوشي و آشكار نكردن گناه و تذكر پنهان در خفا كه بستر اصلاح انديشه و روش متخلف و گناهكار را فراهم نمايد به مراتب اثر گذارتر است تا هنگامي كه آن گناه را آشكار نموده و راه تاثير گذاري خاطي و متخلف را از خود ناممكن گردانيم. بگذريم از اينكه آشكار كردن گناه ديگران خود مصداق معصيت بوده و موجب نشر و توسعه آن ميباشد. آيا تاكنون شده است با متخلف مدارا و رفاقت كرده و او را مانند برادري دلسوز از آن تخلف و امر اشتباهي كه مرتكب ميشود باز داريم.
در عباراتي فرمودهايد شريفي بر كرسي رياست كميته انضباطي تكيه زده و ناخواسته به پناهگاهي براي بدنامها و بدعنوانها تبديل شده است.
سؤال من از آن برادر مهرورز و عزيز اين است آيا پردهپوشي ذات اقدس الهي و امر او به استتار و پردهپوشي و ستارالعيوب بودن او از مصداق حمايت از تبهكاران و گناهكاران است يا اينكه زمينهساز توبه و تغيير روش آنها است؟
هرگز پوشاندن گناه مساوي با حمايت از آن نيست. برادر عزيز محمد جماعت آيا اين روش را ميپسنديد كه به كسي گفته شود صلاحيت نداريد اگر خلاف آن است دليل بياوريد. چگونه اين سخن بر آن فرد ناگوار خواهد بود؟
در نهاد دادرسي اسلام فرموده مدعي عدم صلاحيت بايد اقامه دليل كند و بر منكر آن تنها سوگند كافي است. "البينة علي المدعي واليمين علي من انكر " يعني آنكه ادعا كننده بايد دليل بياورد.
نكته ديگر اينكه برادر ارجمند جناب آقاي جماعت آيا تعريف اخلاق به صورت ردهاي در فوتبال كار درستي است؟ و يا ميتوان گفت فردي در ليگ برتر ناصالح است و در ساير ردهها داراي صلاحيت است؟ اين در حالي است كه در ليگ برتر با توجه به وجود حضور انواع رسانهها امكان بروز مسائل غيراخلاقي نسبت به ردههاي ديگر ليگ به مراتب كمتر است.
نكته ديگر اينكه اگر ما اخلاق را در حكم و قالب دليل ذكر نكنيم، مسلما شاهد برخورد گزينشي خواهيم بود و نسبت به برخي اغماض و نسبت به برخي اخذ تعهد و برخي ديگر دچار محروميت ميشويم درحالي كه اعمال تنبيه نسبت به متخلفان بايد به صورت همه يا هيچ باشد.
يا همه متخلفان كيفر شوند و يا همه آنها مورد بخشش قرار گيرند و اين فقط هنگامي ميسر است كه تخلف را در قالب دليل و حكم مربوط به متخلفان درج نماييم. از آن برادر بزرگوار سپاسگذارم.