يك ايراني كه سه سال قبل در آمريكا همسرش را به ضرب گلوله به قتل رسانده بود ديروز در تهران محاكمه شد.
به گزارش خبرنگار تهرانامروز؛ اين فرد كه كاظم نام دارد دقايقي بعد از اين جنايت توسط پليس كاليفرنيا بازداشت شده و انگيزه خود را از اين جنايت علاقه به همسر عنوان ميكند چراكه مردي ميخواسته همسر او را از دستش در بياورد!
كاظم بعد از انجام بازجوييهاي اوليه از سوي پليس كاليفرنيا بازداشت خانگي شد و ماموران براي كنترل وي پابند هوشمند به پاهايش وصل كردند. چند روز بعد كاظم موفق شد با از كار انداختن سنسورهاي پابند آن را باز كند و بعد از آمريكا به ايران بگريزد.
زماني كه كاظم به ايران آمد با شكايت پدر الهام بازداشت شد و روز گذشته جلسه محاكمه وي در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران برگزارشد.
در ابتداي جلسه محاكمه سيدحسيني نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و بعد از اينكه دلايل خود را براي متهم كردن كاظم به دادگاه ارائه داد از هيات قضات خواست تا متهم را به مجازات قانوني محكوم كنند.
سپس پدر مقتول در جايگاه حاضر شد و گفت: من تقاضاي صدور حكم قصاص براي قاتل فرزندم را دارم. سال 63 همسرم را از دست دادم.دخترم الهام خيلي كوچك بود و من نميتوانستم از او مراقبت كنم بنابر اين او را به مادر بزرگش سپردم و خودم ازدواج كردم. بعد از مدتي متوجه شدم دخترم ازدواج كرده و به آمريكا رفته است. من الهام دخترم را دوست داشتم و سرنوشت او برايم مهم بود حالا كه كاظم او را كشته است تقاضاي صدور حكم قصاص در اين خصوص را دارم.
در ادامه اين رسيدگي كاظم مرد 52 ساله در جايگاه حاضر شد و گفت: اتهام قتل عمد را قبول ندارم، من نميخواستم او را بكشم و نميدانم چرا اين اتفاق افتاد. وي در مورد اينكه چطور با همسرش آشنا شده است گفت: سال 81 بود كه من از آمريكا به ايران آمدم. در ماشين با دختري به نام الهام آشنا شدم. او سر صحبت را با من باز كرد و وقتي فهميد من مقيم آمريكا هستم از من خواست كه با او ازدواج كنم. من همسر و سه فرزند داشتم و براي اينكه با الهام ازدواج كنم بايد از همسرم جدا ميشدم. به همين خاطر از الهام خواستم تا به من قول دهد به خاطر خودم ميخواهد با من ازدواج كند و تا پايان عمرم نيز با من ميماند. الهام به من گفته بود كه با پسران زيادي دوست بوده است؛ به همين خاطر به او اعتماد نداشتم. همينطور گفته بود كه از پدرش متنفر است چرا كه او را به خاطر زني ديگر رها كرده است و الهام هم از وقتي كه به سن نوجواني رسيده است با پسران زيادي رابطه داشته و حتي صيغه مردي هم شده و بعد از هم جدا شدند. همين گفتهها بود كه باعث ميشد من به الهام اعتماد نكنم. الهام به من قول دا دكه هميشه در كنارم باشد. من سعي كردم الهام را همراه خودم ببرم اما نشد. به همين خاطر او را صيغه كردم و به آمريكا رفتم تا كارهايش را درست كنم. در اين مدت الهام در خانه مادر من زندگي ميكرد اما هيچ كس از اعضاي خانوادهاش به ديدار او نميرفت واين موضوع براي خانواده من خيلي مسئله مهمي بود. بعد از چند ماه الهام را به آمريكا آوردم.
كاظم ادامه داد: ما با هم به لاس وگاس رفتيم و زندگي خودمان را آغاز كرديم. اين در حالي بود كه من همسرم را طلاق داده بودم و تنها پشتوانه ام الهام بود.
الهام در لاس وگاس كلاس زبان ميرفت و من متوجه شدم كه او در كلاس با چند مرد جوان آشنا شده است. الهام يكدفعه تغيير كرده بود، آنقدر خود را در فضاي آمريكا گم كرده بود كه به آدمي بد تبديل شده بود. من سر اين موضوع با همسرم دعوا كردم و به او گفتم حاضر نيستم او را اينطور تحمل كنم. الهام يك تعهدنامه كتبي نوشت و قول داد كه ديگر اين كار را نميكند. بعد ما با هم به ايالت كاليفرنيا رفتيم و در آنجا مشغول به كار شديم ، من شيفت شب بودم و الهام شيف صبح. مدتي كه از زندگي مان در كاليفرنيا گذشت، متوجه شدم شبها كه من در خانه نيستم الهام با يكي از همكارانش به نام روبي ارتباط برقرار ميكند. مرتب تلفن خانه اشغال بود. من برا ي اينكه براي حرفهايم مدركي داشته باشم، يك دستگاه ضبط روي تلفن نصب كردم. مكالماتي كه الهام و روبي انجام ميدادند آنقدر زننده بود كه تصميم گرفتم از الهام جدا شوم. اما او قبول نكرد و باز هم قول داد كه زني خوب باشد. چند ماه بعد متوجه شدم با مرد ديگري رابطه دارد. اين مرد يوري نام داشت، اينبار ديگر از الهام شكايت كردم و پليس كاليفرنيا او را به جرم دروغگويي و خيانت به زندان انداخت. هفت ماه بود كه الهام در زندان بودو اقامت او هم باطل شده بود؛ يك روز از زندان با من تماس گرفت و با گريه و زاري از من خواست شكايتم را پس بگيرم. او گفت اگر اخراج شوم و به ايران بروم من را اعدام ميكنند. من شكايتم را پس گرفتم و الهام آزاد شد و اينبار به دولت آمريكا تقاضاي پناهندگي كرد.
متهم ادامه داد: الهام دوباره پيش من برگشته بود و ما داشتيم با هم زندگي ميكرديم. اين موارد اما باز ادامه داشت تا اينكه من خيانت او را در روز حادثه به صورت عيني مشاهده كردم. مردي كه در خانه در يك حركت دستهاي من را بست و من را به داخل خانه انداخت الهام هم دو ضربه چاقو به من زد. من بيحال روي زمين افتاده بودم كه ديدم آنها نقشه ميكشند خانه را به آتش بكشند و پولهاي مرا بردارند و بروند. من هم با رمق كمي كه داشتم سلاحم را برداشتم و به سمت آنها شليك كردم: الهام با دوگلولهاي كه به سمتش شليك كردم جان باخت اما رامين فرار كرد.
وي گفت: بعد از اينكه بازداشت شدم، مداركي كه در خانه ام بود را پليس ضبط كرد. بعد هم به من گفتند كه گم شده است. آنها اصلا توجهي به اتفاق نداشتند و چون عكسهاي قديمي من را ديده بودند به من ميگفتند كه تو تروريست هستي و به همين خاطر هم من را 24 روز شكنجه كردند اما چون اعترافي نداشتم بعد از 24 روز بازداشت خانگي شدم و به پايم سنسور وصل كرده بودند اما خودشان گفتند كه بايد فرار كني. آنها به من گفتند اگر بماني ما تو را به عنوان يك تروريست محاكمه ميكنيم. من هم با نامهاي كه از اداره پليس داشتم و درآن گواهي شده بود مدارك شناسايي ام گم شده است بليتي از كاليفرنيا خريداري كردم وبه تركيه رفتم و از آنجا هم به ايران آمدم.
وي در مورد اينكه چطور پابند را باز كرده گفت: پابند پلاستيكي بود و من كمي با آن ور رفتم وبعد با قيچي بازش كردم.
متهم ادامه داد: وقتي به ايران آمدم متوجه شدم همان زمان كه الهام همسر صيغهاي من بوده است صيغه مرد ديگري هم بوده و اين مسئله را از من پنهان كرده بود.
بعد از پايان دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضات وارد شور شدند و متهم را از قتل عمد تبرئه كرده و به پرداخت ديه محكوم كردند.
آخرین اخبار اجتماعی و حوادث
ایران و
جهان را در تابناک اجتماعی بخوانید.