بازدید 15763
۴

كوس عدالت در دست ناپاكان

محمد جماعت
کد خبر: ۱۰۳۹۰۷
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۷ 15 June 2010
روزگار نامرادي است. گويي بايد باور داشت كه آب از پايين به بالا مي‌رود. گويي بايد هفت تيركشی سيه رويان را باور داشت. آري؛ اين است روزگار سياه فوتبال اين مرز و بوم.

حتما در ايام اخير، در جريان موضوعي به نام منشور اخلاقي قرار گرفته ايد. پرونده اي كه توسط  گروهي از دلسوزان فوتبال ايران باز شد و با رنج و مرارت آنها همچنان به حيات خود ادامه داد؛ اگرچه برخي ناكسان مستطيل سبز، به هر دري زده اند تا فرجام ناخوشي را براي اين دفتر رقم بزنند.

البته، اين كه اجرا و جوانب اين طرح، با كاستي و كج‌سليقگي در برخي حوزه ها همراه بوده، بر كسي پوشيده نيست. بايد قبول داشت كه در برخي موارد و مواقع، خطاهايي صورت گرفته است. همين نيز مي طلبد تا همين دلسوزان به رفع نواقص بپردازند و البته مراقب باشند كه اين طرح با انحراف مواجه نشود. 

بي ترديد، هدف اصلي اين منشور مبارزه و مقابله با ريش و ويژگي ظاهري بازيكني يا مربي نيست؛ بلكه غايت آن، ريشه كن كردن دلالان و آلودگاني است كه چون کفتار به زيست ناپاك خود در اين فوتبال مي پردازند. امروز كه اين منشور، حياتي دو ساله را پشت سر مي‌گذارد، مرداني كه زير تيغ عدالت قرار گرفته و طعم تلخ آن را چشيده اند، فرياد بر مي‌آورند كه واعدالتا! يا ايها الناس! به داد ما برسيد كه در روز روشن حق ما را خوردند و هل من ناصر ينصروني!

آن ديگري كه شهره شهر است به دلالي و بي شرمي، مي خواهد يورش برد بر مردي كه شمشير عدالت در دست گرفته است. گويي مي پندارد كه هنوز عصر بربرهاي وحشي است و از مدنيت و مدرنيت هم بويي نبرده است! حقیقتاً کوس عدالت دست که افتاده که فریاد ناپاکان در آن برای خروج عاملان حذفشان از صحنه ورزش، چنین اصوات ناهنجاری را برای هر شنونده آگاه متبادر می‏سازد؟

امروز چنين است عرصه! آنها كه بايد براي هميشه كوله بار ژننده و چركين خود را بر بچينند، كوس ادعا برآورده اند و از حق ناداشته خود سخن مي رانند. عجيب است كه جاي متهم و شاكي عوض شده است! آنها كه بايد بر مسند متهم نشسته و از پليدي‌ها و پلشتي‌هاي خود بگويند، تريبون در دست، در كوچه و پس كوچه، آزادانه نواي حق طلبي سر مي دهند. گويي از ياد برده اند كه چگونه درصدهايي را از بازيكنان بي نوا گرفته و برج‌هاي خود را رفيع تر كردند. گويي از ياد برده اند كه ...!

در اين بين، البته كه انتظار حركت و اقدامي از علي كفاشيان و برخی همراهانش در راس فدراسیون قابل اشاره نبوده و نيست چرا كه او چون ديگر روزگار، خنده هايي از سرخوشی سر خواهد داد و به قول خودش مدیریت خنده اش نیز جواب داده است!

اما افسوس از آني است كه خود را مرد عدالت و پاكي مي داند؛ مجتبي شريفي. او كه بر رياست كميته انضباطي تكيه زده، اكنون ناخواسته به پناهگاه آنهايي تبديل شده كه بدنام و بدعنوانند. چه بر سر مرد عدالت فوتبال ايران آمده كه منشوريان و منشور ستيزان، براي گريز از تيغ تلخ حق طلبي، زير بيرق و سپر او قرار مي گيرند. چه بر سر وي آمده كه اينگونه نااهلان به دور او حلقه زده اند؟ آقاي شريفي! برادر عزيز! به كجا چنين شتابان؟

فوتبال، بد روزهايي را سپري مي كند. حرف هايي هست كه مي توان زد و پرده را برانداخت؛ اما هنوز هم اميد است به شريفي و شريفي ها كه بر اين لشگر آلودگي بتازند. بايد افسوس خورد كه چه بر سر فوتبال اين مرز و بوم آمده كه بدسگالان فرياد حق خواهي سر مي دهند؟ چرا مردان عدالت و پاک دستي چنين تنها و غريب مانده اند؟ به راستي، چه كسي به داد اين فوتبال خواهد رسيد؟

دبیر گروه ورزش خبرگزاری فارس

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
20
20
20
20
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل