أفوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباداکنون یکسال از حماسه حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری دهم می گذرد. نقطه عطفی دیگر در تاریخ انقلاب اسلامی ایران که با وجود همه چالش ها و فرصت هایی که بعد از آن ایجاد شد نقطه عطفی را در تاریخ این مملکت به ثبت رساند.
بعد از انتخابات حوادثی رخ داد که تقریبا همه آحاد جامعه به نوعی تلخی آن را چشیدند. حوادثی ایجاد کردند و در پی آن حوادثی دیگر ایجاد شد. حوادثی که به آزمونی بزرگ مبدل شد و عده ای در آن مردود و عده ای پیروز و سربلند شدند. عده ای هم برگ آزمون خود را سفید دادند که چون آزمون بر سر ارزش ها بود٬ فرق چندانی با مردود شدن ندارد.
عده ای دلیل بروز فتنه را مناظره ها می پندارند و عده ای موضوع را فراتر از این می بینند٬ اما ذکر آمار بعضا متناقض در مناظره ها٬ نام بردن از اشخاصی که برای انقلاب زحمت کشیده اند و خارج شدن از موضع انصاف توسط دو کاندیدای شاخص در مناظره سوم قبل از انتخابات ۸۸ در بی اعتماد کردن گروهی معترضِ بی خبر از حقیقت٬ بی شک مؤثر بوده٬ همانطور که دامن زدن به افتراهای بی اساس و ثابت نشده در هیچ دادگاهی توسط عده ای اندکِ مدعی دفاع از رئیس جمهور دولت نهم نیز موثر بوده است.
اما در آستانه این سالگرد شیرین با حواشی تلخ٬ نکاتی را باید یادآوری کرد:
۱. اگر نگوییم دهه هشتاد شبیه دهه شصت است شباهت هایی وجود دارد که ذهن را به یاد وقایع اول انقلاب می اندازد. آزمون های بزرگی رخ داد که چهره خیلی ها را بر ملا ساخت. ملی مذهبی هایی که در پاریس اطراف امام را گرفته بودند بعد از فرصتی که امام(ره) و مردم در اختیار آنها قرار داد سوء استفاده کردند و امام آنها را طرد کرد و مردم آنها را منزوی.
سازمان مجاهدین خلق مارکسیست شدند و با سوت و کف روی انقلابِ مردم اسلحه کشیدند.
خیابان ها را با لباس خاکستری به شورش کشیدند و خواص و یاران امام را ترور کردند. بنی صدر تحت تاثیر خلقی ها قرار گرفت و چهره پنهان خود را هویدا ساخت. او آیت الله زاده ای بود که قبل از انقلاب کتاب هایی با موضوع اسلام نوشت و خود را در حلقه اطرافیان امام در اروپا قرار داد. به محض ورود به ایران سخنرانی هایی علیه جبهه ملی و مصدق انجام داد.
مردم اما حال او را نمی دانستند پس بر اساس دیروزش تصمیم گرفتند و او شد رئیس جمهور. در انتها کارش به جایی رسید که روسری به سر از آن سر دنیا سر درآورد و چه پالوده ها با دشمنان دیروزش که نخورد.
دهه شصت خواصی ریزش کردند. از قائم مقام رهبری و یکی از مراجع تا نوه امام و فرزند برخی علما و مبارزین. حقیقتا باید پرسید این چه انقلابی است که بعد از هر نقطه عطفی پوست اندازی می کند و تهدیدها را به فرصت ها تبدیل می کند. راز و رمز این ماندگاری در چیست؟
شرایط چندان تغییر نکرده. آزمون سخت هنوز هم خودنمایی می کند. حماسه ای رخ می دهد و اتفاقی بی نظیر در تاریخ ایران را رقم می زند. ملی مذهبی ها را امیدوار به مشارکت می کند جوری که طمع بازگشت به قدرت را در دل می پرورانند و به فکر تعیین کاندیدا می افتند. اصلاح طلبان را به عرصه می کشاند. خاکستری ها سبز می شوند و میرحسین موسوی بعد از کش و قوس هایی ۲۰ ساله اعلام کاندیداتوری می کند.
مردم شناختی از اکنونِ او ندارند پس موسوی در ذهن مردم می شود نخست وزیر امام و هر کس درباره او افشاگری می کند می شود مخالف خط امام! انتخابات انجام می شود و حماسه ای کم نظیر رخ می دهد. طوری که همه سران عالم را شگفت زده می کند. اما سبزها جور دیگر شگفت زده می شوند. موسوی با اینکه شب را به امید پیروزی اش در انتخابات نخوابیده٬ از اختلاف رأیش با رقیب اصلی انتخابات شوکه می شود. سبزی رؤیای پیروزیش در انتخابات رو به زردی می نهد و راه برون رفت از زردی را به سیاهی روزگارش مبدل می کند، چرا که نمی خواهد یا نمی تواند فرق قائل شود میان اعتراض قانونی به یک روند یا اعتراض غیر قانونی به اصل نظام با همه تبعات منفی اش.
مهندسی تقلب و تجاوز در زندان٬ کلید واژه های آنها می شود. خیابان ها شلوغ می شود و آسمان غبار آلود. موجی درست می شود که موج سواری ضد انقلاب و منافقین و همه دشمنان زخم خورده را ظاهر می کند. هر کس چیزی می گوید. کسی می گوید این فتنه است و کس دیگر می گوید نفاق. خواصی از رأس انقلاب سقوط می کنند و عده ای تا مرز ورود به اپوزیسیون پیش می روند.
راوی وصیت نامه امام اما در جایگاه رهبری ناظر است. گذشته افراد را دیروز دیده است و حالشان را هم امروز. مبانی و اصول انقلاب در اولین حضور رهبر انقلاب در نماز جمعه تاریخی ایشان مشخص می شود:
«اصول انقلاب هم مشخص است كه چيست. اصول انقلاب امور سليقهاى نيست كه هر كه از يك گوشهاى در بيايد، سنگ اصول را به سينه بزند؛ بعد كه سراغ اين اصول مي رويم، مىبينيم بيگانه از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسى است؛ رهنمودهاى امام است؛ وصيتنامه امام است؛ سياست هاى كلى نظام است كه در قانون اساسى معين شده است كه اين سياست هاى كلى بايست تدوين بشود.»صف معترضین از اغتشاشگران جدا می شود و اینطوری شناسایی سران اغتشاشات راحت تر می شود. عده ای روزی برای انقلاب کتک خورده بودند و عده ای دیگر از توابین بودند. از همین رو نظام اسلامی از خود رأفت نشان می دهد.
عده ای از رأفت چیزی نمی فهمند و به تکرار آشوب می پردازند. غارت می کنند و در روز عاشورا کف و سوت می زنند. به تمثال امام رحم نمی کنند که چه رسد به کودکان مظلوم فلسطینی. ملت که هوشیار شده یکی پس از دیگر حماسه می آفریند. بعد از حماسه نماز جمعه تاریخی رهبری، حماسه ۹ دی رقم می خورد و سپس حماسه ۲۲ بهمن٬ که این حماسه ها چیزی جز حاصل پاسخ های عمارهای تازه روئیده انقلاب به اغتشاشگران نیست.
۲. ولایت فقیه و بصیرت ناشی از ایمان مردم٬ دو عامل نگاهدارنده انقلاب در طول این ۳۱ سال بوده است. اگر اخلال و فتنه ای رخ داده٬ روشن نگهدارنده راه حق٬ ولی فقیه بوده و مردم به فاصله کمی بیعت تاریخی را با ولی فقیه داشته اند. در فتنه سال ۸۸ مردم چهار «حضور» تاریخی را به ثبت رساندند که در تاریخ انقلاب کم نظیر بوده است.
اول حضور مردم در پای صندوق های رأی در انتخابات ریاست جمهوری دهم است.
دوم حضور در نماز جمعه تاریخی ۲۹ خرداد است.
سوم حضور حماسی در محکومیت هتک حرمت نسبت روز عاشور در 9 دی است
و چهارم حضور مردم در سالگرد ۲۲ بهمن است.
وقتی امام خمینی می فرمایند: ملاک حال فعلی افراد است این شامل مردم نیز می شود. عده ای همواره در گوشه و کنار به مانند زنگ ناکوک وقت نشناس٬ ناله می کردند که آری این نظام مقبولیت خود را از دست داده است و یا اکنون بعد از ۳۰ سال مردم عوض شده اند و یا دیگر این مردم انقلابی نیستند و از این طور حرف ها.
این چهار حماسه عظیم به همه ثابت کرد مقبولیت این نظام جا افتاده و نهال انقلاب با وجود کم تحملی ها و کندکننده های سرعت انقلاب اسلامی٬ باز به مسیر خود ادامه می دهد. از همین رو تعداد اپوزیسیون داخل نظام هم معلوم می شود و سالبه به انتفاء موضوع است.
۳. سابقه نشان داده ملت ایران همواره تهدیدهای اطراف خود را به فرصت در جهت آینده خود تبدیل کرده است. بازخوانی تاریخ انقلاب و تاریخ صدر اسلام و فتنه های مقابل حضرت علی و نهج البلاغه در سال ۸۸ باعث افزایش آگاهی و بصیرت ملت بیش از پیش شد.
نسل سوم و چهارم انقلاب که در کوران وقایع سخت و طاقت فرسای سال های مقاومت مردم در مقابل استکبار و سلطنت حضور نداشته و به دلایل گوناگون از ظرافت های آن بی خبر بود٬ ناچار شد دوباره نگاهی به تاریخ بیاندازد و این یعنی فرصتی برای بر ملا شدن نقشه های تکراری.
رهبر انقلاب شاخص ترین فردی است که در بیانات خود ملت را در طول فتنه ۸۸ از تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب بهره مند کرد. از همین رو اهمیت بازخوانی تاریخ انقلاب و تاریخ اسلام و نقاط عطف آن انکار ناپذیر است. ۳۰ سال بعد آیندگان چه نظری راجع به این برهه از تاریخ انقلاب خواهند داشت. آنها که نه انقلاب را دیده اند و نه جنگ را و نه فتنه های ابتدای انقلاب و دهه هشتاد را٬ به مراتب به روایت درست تاریخ از وقایع امروز و دیروز نیازمندند.
یکی از مغالطه هایی که همواره ضد انقلاب خارج نشین یا شاید داخل نشین در مورد حوادث پس از انتخابات داشته است٬ شبیه سازی آن با روند پیروزی انقلاب اسلامی از ۱۵ خرداد ۴۲ تا ۲۲ بهمن سال ۵۷ که قیاسی مع الفارق است.
سال ۴۲ امام خمینی (ره) چون با کلام نورانیشان از اسلام و قیام عاشورا و نماز و امر به معروف و نهی از منکر می گفتند مردم جذب می شدند. چون از خیانت های شاه و نفوذ آمریکا و استکبار در بلاد اسلامی و ایران سخن می گفتند مردم جذبشان می شدند. در حالی که اپوزیسیون اعتقادی به اسلام و ولی فقیه دارد و آمریکا و صهیونیزم و همه معاندین به اسلام که پشت سرشان صف کشیده اند نه اعتقادی به اسلام هست و نه روحیه ضد استکباری. پس هیچ وقت نمی توان این دو موضوع را شباهت داد. تا چه رسد به انقلابی دیگر که کاملا مضحک است.