ابتكار«پيامهاي امام بر بال ملائک مينشستند» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم فرهاد مهدوي است كه در آن ميخوانيد:
امام خميني (ره) خصوصيتهاي ويژه رسانهاي داشتند که کمتر شخصيتي اين خصوصيات را دارا ميباشد،يکي از مهمترين اين ويژگيها شخصيت فرا زماني و فرا مکاني ايشان بود که برخلاف بسياري از عالمان هم عصر خود فقط در گذشته زندگي نميکرد؛ همزمان در سه زمان گذشته،حال و آينده ميزيست و جامعه را هم هدايت به سوي نور مينمود.
در بعد فرا مکاني، حضرت امام (ره) فقط ايران را در تهران نميديدند و مسلمانان را هم همه ايراني نميدانستند و مهمتر از آن انقلاب را هم فقط براي ايران نميخواستند و همين باعث شده بود که عليرغم تهاجم رسانههاي امپراطور با استفاده از تکنيکهاي خبري و پروپاگاندا عليه شخصيت و فکر ايشان اين تبليغات اثر گذار نباشد.
امام رسانههاي اندکي در اختيار داشت اما اين باعث نميشد که پيام انقلاب در جماران محبوس بماند؛ پيامهاي امام گويا بر بال ملائک مينشستند ودر سير جهان قلوب مستضعفان را فتح ميکردند، قلوبي که بوسيله رسانههاي امپراطور آنقدر قفل جهل و بي خبري و بدبيني خورده بود و احتمال گشايش آن به ذهن هيچ بشري خطور نميکرد، با نفس مسيحاي امام گشوده ميشد.
كيهان«خميني ديگر» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد:
«زماني كه امام خميني از در وارد مي شد احساس كردم كه از لابلاي آن گردبادي از نيروي معنوي وزيدن گرفت گويا در وراي آن عباي قهوه اي، عمامه مشكي و ريش سفيد روح زندگي جريان داشت؛ بطوري كه همه بينندگان را محو تماشاي خود كرد. در آن هنگام حس كردم كه با حضور او همه ما كوچك شده ايم و گويا در سالن كسي جز او باقي نمانده است، آري او بارقه اي از نور بود كه در قلب و روح همه حضار رسوخ كرده بود، او تمام معيارهايي را كه گمان مي كردم مي توانند مرا در تعريف و ارزيابي شخصيت و مقامش ياري كنند درهم شكست، او با حضور خود آن قدر در ما تاثير گذارد كه احساس كردم تمام روح و جسمم را فرا گرفته است... او را چنان ساكت و آرام مي يافتي كه گويي نيرويي ثابت و استوار در درون او جريان دارد و البته اين نيرو همان چيزي است كه رژيم سابق ايران را به يكباره برچيد، حال آيا چنين شخصيتي مي تواند يك فرد عادي باشد؟» .
جملات و اظهارات فوق كه در توصيف شخصيت امام راحل بيان شده است نه سخن يك خطيب توانا و دلباخته امام(ره) است و نه نوشته يك نويسنده انقلابي زبردست. اين توصيف صادقانه كه حكايت از ملاقات با بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي دارد ملاقاتي نيست كه در حلقه ياران امام(ره) و يا نزديكان و منسوبان ايشان صورت گرفته باشد.
بيان اين گفته هاي بدون پيرايش و سرشار از احساس پاك، اظهارات يك خبرنگار غيرايراني و غيرمسلمان است. «رابين وودز ورث كارسلن» (Robin woods worth carslen) خبرنگار غربي كه پس از انقلاب شكوهمند اسلامي، چند مرتبه به ايران سفر مي كند و در يكي از سفرها اين توفيق را مي يابد كه به ملاقات «امام راحل» برود.
مردم سالاري«فردي استثنايي در تاريخ ايران» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم سيد رضا اکرمي است كه در آن ميخوانيد:
بيست و يکمين سالگرد ارتحال امام خميني(ره) معمار انقلاب و موسس نظام جمهوري اسلامي ايران،فرصت مناسبي است تا به کارنامه امام،برنامه امام و زندگي نامه امام بپردازيم و درباره نزديک به يک قرن زندگي پربرکت امام ، بررسي جامعي داشته و به يک جمع بندي برسيم.
بيشک امام خميني (ره) فردي استثنايي در تاريخ ملت و کشور ايران است به نوعي که پس از غيبت کبراي امام زمان (عج)، روحاني، مجتهد و فقيهي به جامعيت و موفقيت امام خميني سراغ نداريم زيرا امام توانست آرزوهاي همه فقيهان،عالمان و مجاهدان را در دوراني که امام زمان حضرت مهدي(عج) غيبت داشته اند ، عملي سازد. و اما بايد بدانيم که اين همه آمال چيست.با يک بررسي و نگاه اجمالي مشاهده مي شود که امام خميني توانست نظام اسلامي تاسيس کند، براي آن نظام قانون اساسي تدوين کند،نهادهاي قانوني در اين نظام تحقق يابند و شخص امام بيش از 10 سال نيز بر اين نظام حکومت کرد و رهبري آنرا عهده دار بود.
از ديگر نکات برجسته در شان امام خميني(ره) اين بود که ايشان فقيهي جامع الشرايط بود.مجاهدي موفق و مبارزي مخلص بود و نکته مهم آنکه ايشان رهبري مردمي بود به گونه اي که در تمام دوران حياتشان مورد اقبال آحاد مردم بودند و پس از حياتشان نيز اين اقبال عمومي ادامه داشته است.
امام خميني توانست مشروعيت و مقبوليت را با هم به دست آورد . ايشان توانست در مقابل هر توطئه اي بعد از پيروزي انقلاب مقاومت کند و با تقبل همه هزينه ها و تحمل همه دشواري ها، دشمن را ناکام سازد.
رسالت«به بهانه تکريم روح خدا» عنوان سرمقاله روزنامه ي رسالت به قلم محمد کاظم انبارلويي است كه در ان ميخوانيد:
امسال سالگرد رحلت امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي مقارن ميلاد فاطمه زهرا(س) يعني در حقيقت ميلاد خود اوست. تقارن ميلاد و وفات امام(ره) يک مفهوم خاص مي تواند داشته باشد و آن اينکه او کسي است که در وفات خود متولد مي شود و در تولد خود مي ميرد. چرا که او همواره فرياد مي زد. بميريد بميريد از اين عشق بريد از اين عشق چه مرديد همه روح پذيريد
امسال سالگرد رحلت امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي مقارن ميلاد فاطمه زهرا(س) يعني در حقيقت ميلاد خود اوست. تقارن ميلاد و وفات امام(ره) يک مفهوم خاص مي تواند داشته باشد و آن اينکه او کسي است که در وفات خود متولد مي شود و در تولد خود مي ميرد. چرا که او همواره فرياد مي زد.
بميريد بميريد از اين عشق بريد
از اين عشق چه مرديد همه روح پذيريد
تهران امروز«راز انديشه صهيونيسمستيز امام(ره)» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم دكتر محمود محمدي است كه در آن ميخوانيد:
در روزهاي اخير اذهان عمومي جهان اسلام و ملتها و مردمان آزاده سراسر جهان در حالي در شوك حملات ناجوانمردانه رژيم صهيونيستي به صلحخواهان ناوگان آزادي در ساحل غزه قرار دارد كه در ايران يكي از كشورهايي كه افكار عمومي، از اين جنايت به شدت آزرده شده، سالگرد بزرگداشت بنيانگذار انقلاب اسلامي پيشرو است.
اكنون يكي از مناسبترين زمانها براي نگاهي دوباره به انديشههاي صهيونيسمستيزي رهبري باشد كه با تعيين روز قدس به عنوان روز جهاني مبارزه با اشغالگران قدس و پيش از آن يعني از دهه 40 شمسي بارها جنايت پيشگي رژيم اسرائيل را هشدار داده بود. شايد اين را بتوان از بدشانسي صهيونيستها دانست كه آخرين جنايت آنها زماني رقم خورده كه ملتهاي آزاده جهان و حاميان فلسطين مظلوم در سوگ رهبري تاريخي نشستهاند و حالا جنايت صهيونيستها سندي ديگر بر حقانيت انديشههاي آن بزرگوار است.
از اين زاويه به نظر ميآيد امروز فرصت خوبي است تا مروري بر جنايتپيشگي صهيونيستها و انديشههاي امام(ره) داشته باشيم. بر كسي پوشيده نيست كه جنايت رژيم صهيونيستي اسرائيل عليه ملت فلسطين پيشينهاي ديرينه دارد و از بدو تاسيس سازمان ملل متحد موضوع اشغال سرزمينهاي فلسطيني توسط اين رژيم در شوراي امنيت مطرح شده است تا اينكه قطعنامه 242 شوراي امنيت در سال 1947 يعني 62 سال پيش صادر شده اما با اين وجود ملت مظلوم فلسطين همچنان از حداقل حقوق انساني در سرزمين خود محروم هستند.
امام(ره) با شناخت از خوي ددمنشانه رژيم صهيونيستي از بدو نهضت ضداستبدادي در سال 1342 مواضع شفاف و روشني را عليه رژيم صهيونيستي اتخاذ كردند شايد تا سالها بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، فلسفه و اهميت اين موضع امام براي بسياري از مبارزان داخلي و انديشمندان خارجي روشن نبود كه چرا امام همزمان با مبارزه با استبداد داخلي – رژيم شاه – مواضع ضد آمريكايي و صهيونيستي اتخاذ كردند. حقيقت امر از اين واقعيت نشات ميگيرد كه در بينش فلسفي حضرت امام(ره) خوي و خصلت استكبار، استبداد و نژادپرستي منفور و مذموم بوده است. به همين منظور رسالت اعتقادي جهاني حضرت امام(ره) اخلاقي كردن معادلات بينالمللي و مقايسه اين معادلات با ملاكهاي ديني قرآني بوده است.
وطن امروز«فاجعه رژيم صهيونيستي افتضاح سران فتنه» عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم فرهاد مستوفي است كه در آن ميخوانيد:
وحشيگري صهيونيستها از فجايعي مانند صبرا و شتيلا آشکار شده بود. خوي درندگي حاصل از عدم اعتقاد اين قماش به دين و معنويت، ارتکاب چنين حوادثي را دور از ذهن نميکند. حمله صهيونيستها به کاروانيان حامل کمک به مردم محاصره شده غزه را نيز فقط در اين حوزه ميتوان تفسير کرد.
همانگونه که گفته شد جماعت صهيونيست اساسا به خاطر بياعتقادي به معنويت و مذهب، دچار دغدغههاي انساندوستانه نخواهند شد. فلسفه وجودي اين رژيم نيز در واقع با توجه به همين خصيصه قابل تعريف است. اين موضوع از همان ابتدا مورد توجه نگاه نافذ بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت.
امام سال 42 در جمع طلاب حوزههاي علميه قم صراحتا تاکيد کردند که مشکل اصلي ما با اسرائيل است. به عبارت ديگر امام با اين جمله نشان دادند که ميزان خطر چنين رژيمي که کمترين اعتقادي به ابتداييترين اصول انساني ندارد، بسيار فراتر از ديگر تهديدهاست. در واقع رژيم تلآويو تهديدي عليه انسانيت است و طبيعي است در چنين شرايطي، اساس مخالفت جمهوري اسلامي با اين رژيم حاکي از عمق احترام و التزام نظام به کرامات انساني است.
اکثريت قريب به اتفاق ايرانياني که شاهد پخش اخبار مربوط به حمله وحشيانه صهيونيستها به کاروان آزادي بودند، قطعا مهمترين رويداد نزديکي که پس از شنيدن اين خبر هولناک در افکار آنان تداعي ميشد، حوادث تلخ روز قدس سال گذشته بود. آنجا که حاميان فتنهگران دروغگو، نماد مبارزه با صهيونيسم را با شعار «نه غزه، نه لبنان» آلوده کردند و فتنهگران نيز با سکوت خود - و در برخي موارد توجيه اين شعار- عملا حمايت و رضاي خود را اعلام کردند. ماجرا اما از روز قدس آغاز نشد. جريان دوم خرداد که در آخرين زايمان خود، فرقه موسوي را به دنيا آورد سالهاست درصدد کاهش ميزان نفرت ايرانيان از صهيونيستهاست.
سياست روز«پايمردي بر آرمانهاي عبد صالح خدا» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم حسن اختري است كه در ان ميخوانيد:
چهارده خرداد يادآور عروج ملکوتي عبد صالحي است که قريب به 80 سال در خدمت خالصانه به جهان اسلام سر از پا نشناخت.او انقلابي را که خود پيام آور آن بود انفجار نور ناميد.در روزگاراني که جهل مرکب و مدرن در پوشش استعمار نو و مدرنيته بر کشورهاي جهان سوم و از جمله ايران سايه افکنده بود و رژيم منحوس پهلوي علاوه بر آنکه بر مبارزين داخلي فائق آمده، نقش ژاندارم منطقه را در خاورميانه بازي مي کرد و به ابزاري براي سرکوبي آزادي خواهان و عدالت جويان در ساير ممالک اسلامي تبديل شده بود،رادمردي از سلاله پاک رسول ا.. . با عصاي موسايي خود بر عليه طاغوتيان قيام کرد.
او در ابتداي نهضت (15خرداد 1342) ياران و سربازان خود را کودکاني در آغوش مادران مسلمان و يا آرميده در گهواره ها دانسته بود. ديري نپاييد که شيرخواران ديروز به دلاور مردان و يلان جنگجوي امروز مبدل گشتند و با مشت هاي گره کرده بر سر ظالمان کوفتند.
گرچه عافيت جويان و دنياطلبان ، حرکت انقلابي او را کوبيدن مشت بر درفش تلقي نمودند،اما از آنجا که قيام امام (ره)صالحانه و خالصانه وبراي جلب رضايت حق تعالي و اداي دين و انجام وظيفه و عمل به تکليف،همچون نهضت عاشوراي حسيني بود در نهايت ناباوري دوستان و بهت دشمنان،انقلاب اسلامي در ايران به پيروزي رسيد.
او که رهبر و ناخداي اين کشتيِ به ساحل نشسته بود،نقش بي بديل خود را در برابر امدادهاي الهي هيچ پنداشت.چرا که او به نيکي دريافته بود که پيامبر اعظم و خاتم پيامبران،حضرت محمد(ص)به عنوان اشرف انسان ها و آخرين نبي و آورنده بالاترين و کاملترينِ دين ها(الاسلام يعلوا و لا يعلي عليه)(1)ابتدا «عبدخدا» و سپس «رسول ا...» است.
جمهوري اسلامي«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
امروز بيستم جمادي الثاني، مصادف با ولادت بانوي بزرگ عالم خلقت و هديه آسماني خداوند سبحان به بشريت، دردانه نبوت، كوثر ولايت و مايه فخر كائنات، حضرت صديقه طاهره عليها السلام است. در اين روز زني متولد شد كه با ولادتش، همه ارزشهاي انساني را تجسم بخشيد. بي شك هيچ واژه و معنايي نميتواند راز وجود زهراي مرضيه(س) را تبيين كند، همو كه تمام ارزشهاي متعالي همچون، حيا، پاكدامني، عفاف، ايمان، صداقت، كرامت و شرافت در وجودش تجلي يافته است.
از اين رو خاكيان و افلاكيان از وصف او عاجزند و به يمن ولادت چنين بانوي مجللهاي است كه اين روز به نام روز مادر و روز بزرگداشت زن نامگذاري شده تا سيره و فضائل ايشان سرمشق زندگي مسلمانان باشد. امروز بانوان ايراني، در كسب ارزشها و هويت از دست رفته زن و در عصر غفلت زده حاضر بايد به دنبال احياي كرامت لگدكوب شده خود، از الگويي درس بگيرند كه همه وجودش نشانه ايمان و تقوا و اسوه سعادت بود.
اين روز فرخنده همچنين مصادف است با سالروز ولادت سلاله حضرت زهرا(س) و بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) كه پرچمدار احياي حقوق زن در جهان و احياگر حماسههاي جاويد بود. از تصادف ايام و همزماني دوران آنكه امسال سالگرد ولادت و ارتحال حضرت امام در دو روز متوالي در كنار هم قرار گرفته است، به همين مناسبت ملت قدرشناس ايران فردا در چهاردهم خرداد و درحاليكه خرداد به نيمه خود ميرسد، بيست و يكمين سالگرد ارتحال ملكوتي پير و مراد خود را و روح و روان انقلاب را گرامي ميدارد و ساير پيروان امام نيز در سراسر جهان با راه او و آرمانهاي بلندش تجديد ميثاق ميكنند.
بعد از رحلت امام كه صدها قافله دل همراه او بود، افراد و جريانهاي مختلف براساس سلائق و اهداف فكري خود، قرائتهاي متفاوتي از افكار و انديشههاي آن امام راحل ارائه دادند كه بعضي از اين قرائتها تك بعدي و بعضي ديگر درست نقطه مقابل سيره آن يگانه دوران بود و لذا جا دارد كه در بيست و يكمين سالگرد رحلت برپا دارنده و شاخص انقلاب، بجاي كشمكش در پيروي از راه او، به تبيين منصفانه و جامع راه امام بپردازيم و از ابعاد فكري او سايه وحدت تبعيت نمائيم.
ايران«خميني (ره) ابر مرد قرن» عنوان سرمقاله روزنامه ايران به قلم حجتالاسلام والمسلمين حيدر مصلحي است كه در ان ميخوانيد:
سخن گفتن از معمار كبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار نظام مقدس جمهوري اسلامي، بسيار سخت و دشوار است. امام خميني (ره) به ما و جامعه ما هويتي درخور بخشيد و نه تنها براي ملت بزرگ ايران، كه براي جامعه بشري، نوري را به ارمغان آورد كه هميشه رهاييبخش است.
شخصيت بزرگ آن مرد خدايي، از زواياي مختلف قابل تحقيق و بررسي است و هر روزنهاي كه به شناخت اين شخصيت باز ميشود، شاهراهي را ميماند كه واماندگان طريق را روشنايي ميبخشد و راه را از بيراه نمايان ميگرداند.
شعاع دايره معرفتي حضرت روحالله (ره) از بعد ديني و فقهي تا ابعاد سياسي و اجتماعي و فرهنگي و ابعاد عرفاني و معنوي را دربر ميگيرد و به همين دليل است كه كلام پرمهرش در همه دوران، چون خورشيدي عالمتاب، در همه عرصههاي جامعه راهگشاست. بنابراين، به گزافه سخن نگفتهايم اگر بگوييم: «خميني (ره) تا هميشه تاريخ، ما را مديون خود ساخته و بر ماست كه به حفظ و پاسداشت ارزشهاي گرانسنگ و امانت خدايي آن مرد بزرگ، همت گماريم و اگر خداي ناكرده در اين مهم كوتاهي از ما سر بزند، براي هميشه مغبون خواهيم بود.»
آري، امروز كه بيش از هر زمان، دشمنان خميني (ره)، با توطئههاي مختلف تلاش ميكنند اين نور را بدزدند و با هجوم به انديشه امام خميني (ره) هجمه زنند، دفاع از انديشه خدايي آن مرد بزرگ بر همه ما واجب است و به فرموده حضرتش، با پشتيباني از ولايت فقيه است كه ميتوانيم اين دستاورد عظيم را حفظ كرده و جلوي هرگونه آسيب به كشور و ملت را بگيريم.» خميني (ره) عزيز، ملت قهرمان و ولايت محور ايران اسلامي، با تو و خلف صالحت عهد بسته است كه تا آخرين نفس، از راه تو و انديشه تو، پاسداري نمايد.
قدس«امام(ره)، پرچمدار مبارزه با صهيونيسم» عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن ميخوانيد:
14 خرداد يادآور رحلت جانگداز بنيانگذار جمهوري اسلامي است. بزرگ مردي از تبار زهد و عرفان که با رفتار و گفتار خردمندانه و حکيمانه خويش، درس شجاعت، صراحت، آزادگي و ايستادگي به رهبران جهان داد و فصلي نو از ظلم ستيزي و عدالت خواهي را در دفتر کهنه تاريخ گشود. امام، حقيقتي جاري در هميشه زمانهاست و مقتداي آنان که خواهان معنويت و در جستجوي روشني اند؛ آنان که صداي اعتراض به سيطره ظلمت و تاريکي بر فضاي وهم انگيز دنياي کنوني اند و در راه رسيدن به آرمانهاي بلند خويش، تا پاي جان ايستاده اند.
با وجود گذشت 21 سال از عروج آن عزيز سفر کرده، حضور پرخروش مردم از اقصي نقاط جهان در ايام گراميداشت آن عارف دلداده در کنار مرقدش افزون مي گردد و اين همه بيانگر آن است که انديشه جوشان و خورشيد تابناک و بي فروغ امام خميني(ره) که الهام گرفته از آموزه هاي ناب نبوي و علوي است، به تربيت نسلهاي جديد مبادرت مي ورزد.
بنيانگذار انقلاب اسلامي در مقطعي از تاريخ قرن بيستم ظهور نمود که جهان انديشه به نحوي در تملک دو ايده ماترياليستي غرب و شرق بود که هر فکر مغاير با انگاره هاي ذهني شان را مردود و مطرود اعلام مي کردند.
امام خميني(ره) توانست با ارائه گفتماني متفاوت از گفتمانهاي موجود، بشريت سرگشته و حيران را که گرفتار سراب معرفت شناسي راهبردهاي غرب و شرق بود، معطوف به پارادايم متافيزيکي خود نمايد که ابتناي آن بر آموزه هاي اسلامي است.
پير جماران تنها به فکر نجات ايران و مردم اين مرز و بوم از سيطره استعمارگران نبود، بلکه افق انديشه ظلم ستيز وي، بخش وسيعي از جهان را در بر مي گرفت. همين ويژگي بر محبوبيت وي در جهان افزوده است، به نحوي که اسقف کاپوچي، اسقف بيت المقدس، در اين زمينه معتقد است: «قلب آزادگان دنيا و تمام مستضعفان و محرومان دنيا براي امام خميني(ره) مي تپد.
او فقط به ايران تعلق ندارد، بلکه تمام محرومان دنيا چه مسلمان و چه غيرمسلمان، او را نجات دهنده خود مي دانند.» و يا موسويني، رئيس جمهور وقت اوگاندا در تحليل شخصيت بنيانگذار انقلاب اسلامي، وي را اين گونه معرفي مي کند: «آيةا... خميني(ره) رهبر روحاني و بزرگي بود که نه تنها مسلمانان ايران، بلکه تمام جهان، از ايشان الهام مي گرفتند.»
آفرينش«چشم انداز تقسيم تهران» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش است كه در آن ميخوانيد:
تهران کلان شهري است منحصر به فرد با ويژگي ها ،چالش ها مشکلات خاص خود ،مشکلات و موانعي گسترده که از آن جهت که دامنه دار و هميشگي بوده نيازمند تلاشي دو چندان براي رفع آن است در اين بين طرح دولت براي تقسيم تهران به فرمانداري هاي متعدد 11،12،22 و يا گزينه هاي ديگر هر چند ممکن است از نگاه دولت برون رفتي از چالش ها و مشکلات اين بزرگترين شهر کشور تصور شده باشد اما براستي اين طرح در سنگلاخ آزمايش و بررسي و آسيب شناسي قرار گرفته است يا اينکه همانند بسياري ديگر از طرح ها جدا از آنکه مشکلي از مشکلات کلان شهري همانند تهران نمي گشايد خود باعث افزايش موانع و مشکلات اين کلان شهر شود.
بي گمان دولت و طرفداران تقسيم تهران به فرمانداري هاي متعدد دلايلي همچون رسيدگي بهتر به اوضاع سياسي ،اقتصادي،امنيتي و اجتماعي پايتخت کاهش سفرهاي درون شهري و...دارد دلايلي که به نگاه آنان کلان شهري همچون تهران از دامنه ي مشکلاتش کاسته خواهد شد اما بايد پرسيد براستي اين طرح قابليت اجرايي دارد و مکانيزم ها و سناريو هاي آن براي افزايش کارايي و مطلوبيت محقق مي شود؟ در واقع گذشته از سناريو هاي طرح شده يا مد نظر براي مديريت آينده تقسيم تهران (جدا کردن شهرري ،اسلامشهر ،شميرانات و يا تقسيم تهران به مناطق مختلف و يا حتي ادغام شهرداري ها در فرمانداري ها و...) بايد گفت اصولا مديريت کلان شهري همانند تهران از ابعاد گوناگون آن را نمي توان در روندي آزمايش و خطا به آزمايش گذاشت.
گذشته از اين به نگاه کارشناسان و مخالفان طرح دولت در واقع تقسيم تهران به هر انگيزه اي که باشد نيازمند طي روند قانوني خود است چه اينکه طرح دولت فارغ از هر سناريويي نيازمند تعامل با مجلس و طي قوانيني براي اين مسير در کنار همراه ساختن اين قانون با قانون اساسي،برنامه هاي توسعه کشور،اصل 44 قانون اساسي و سند چشم انداز بيست ساله کشور است. در اين بين طراحان و مقامات دولتي بيش از هر زماني قبل از طي کردن مراحل اجرايي تقسيم تهران مي بايد به روشن ساختن اذهان مردم و کارشناسان در قبال طرح توضيح دهند و به تعيين راهکارهاي آن را براي حل مشکلات و آسيب شناسي روند کنوني در سايه تعيين الگو و آلترناتيو تقسيم تهران بپردازند.
جهان صنعت«ما و مشکلات ثروت» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم زهرا علياکبري است كه در آن ميخوانيد؛ جلسه اخير هيات نمايندگان اتاق تهران آنقدر تحت تاثير انتشار فهرست ميلياردرها بود که به هيچ بحثي جز اين نرسيد. اعضاي هيات نمايندگان اتاق که نام برخي از آنها نيز در اين فهرست به چشم ميخورد ناراحتيشان را از انتشار نامشان به عنوان ميلياردر پنهان نکردند هر چند برخي از اين افراد از اعلام اسمشان به عنوان اتهامي غرورانگيز ياد کردند اما با اين حال دستهاي پنهاني را مورد اشاره قرار دادند که خبرنگار يا نويسنده اين مطلب را مجبور به نوشتن آن کرده است به قصد دستيابي به مقاصد سياسي.
بحث آنقدر داغ بود که موضوع ديگري مورد بررسي قرار نگيرد و البته که داغ بودن بحث نيز چندان بيدليل نيست.
ايرانيها همواره با مساله ثروت مشکل داشته و دارند. اين مشکل نهتنها از سوي فقرا که حتي از سوي ثروتمندان نيز به چشم ميخورد. کمتر کسي در ايران وجود دارد که ثروتمند باشد و به آن ببالد و از اعلامش هراسي به دل راه ندهد. بررسي دلايل اين رفتار اجتماعي در اين نوشتار کوتاه نميگنجد اما ميتوان به مواردي از انبوه موارد موجود اشارهاي هر چند گذرا داشت.
پول«چه زمان ازخواب برميخيزيم؟» عنوان سرمقاله روزنامه پول به قلم محمد نهاونديان است كه در آن ميخوانيد:
ثروت ستيزي ونکوهش ثروتمندان درکشورما سابقهاي طولاني دارد. تاريخ را که ورق ميزنيم ميبينيم که نخستين گامهاي توسعه درايران را آدمهايي برداشتند كه بازاري بودند و خاستگاه آنها بخش خصوصي بود.
افرادي مثل امينالضرب كه نقش پيشگامي در توسعه اقتصادي بخش خصوصي ايران داشت يا صنيع الدوله که تکنوکراتي از جنس بخش خصوصي بود. اين افراد در دوران خود از مقبوليت بالايي درميان مردم برخوردار بودند اما رفته رفته كه نفت دراقتصاد ايران نقش اصلي پيدا كرد، طبقه نوكيسهاي با وابستگي به حكومت پيدا شد كه به درآمدهاي سرشار رانتي دست پيدا كرد، بدون اين كه ارزش افزوده قابل قبولي براي جامعه توليد كرده باشد. اين روند بهخصوص در دوران پهلوي دوم تشديد شد و اين آدمها برخلاف امينالضربها خدمت توسعهاي پايدار به جامعه نكردند.
همين باعث شد تصويري كه از متمكن متدين و خير در حافظه تاريخي جامعه بود آرام آرام خدشهدار شود. ازسوي ديگر در اقتصاد ايران پس از تحول صنعتي يك دوره عقبماندگي صنعتي را تجربه ميكنيم. براي جبران اين عقبماندگي نمادهايي از جامعه روشنفكري ايران توصيههايشان توصيه تقليدي است يعني ما يك بورژوازي ملي را شاهد نيستيم كه تكوين تدريجي سالم پيدا ميكند. در مواردي كه افرادي مثل حاج امينالضرب شروع به سرمايهگذاري ميكند كه اين فعاليتها در بخش خصوصي صورت ميگيرد، اما طمع دولتها راهم ميبينيم تا اين امكان را از چنگ آنها دربياورد.
وابستگان به دربار تلاش ميكنند با دادن امتياز به بيگانگان يا شريك بودن در اين كار منافع حاصل از تاسيس صنايع را به جيب خود بريزند. در اروپا دولت از نوآوريها و اختراعات صنعتي بخش خصوصي استقبال كرد اما درايران چون مسابقه، مسابقه واردات و تقليد بود، دولتها انگيزه كافي وتاريخي داشتند تا منافع حاصل از واردات و تقليد را به جيب خود بريزند. بعد از ملي شدن نفت ميبينيم به جاي اينكه درايت به خرج داده شود و سعي شود كه فناوري و حوزه جديد اقتصادي به روي بخش خصوصي باز شود، حوزه نفت دولتي ميشود. در آغاز، جذابيت ملي شدن نفت از اين جهت بود كه عنصر مقابله با تصرف بيگانه را با خود داشت وگرنه به ضرورت منطقي، لازم نبود دولت بيايد و تصرف و عامليت كند.
اينجا يك خلط تاريخي- سياسي اتفاق افتاد و دولت صدالبته به اين مغلطه دامن زد- مردم آنچه از ملي شدن ميخواستند اين بود كه مقررات كشور دست خارجي نباشد. مردم راي به اين ندادند كه دولت همهكاره نفت شود اما اينجا اينگونه شد و به جاي اينكه دولت فضا را باز كند كه بخش خصوصي وارد شود و فكر و ابتكار مردم شكوفا شود، برعكس شاهد دولتي شدن نفت بوديم. نتيجه اين شد كه دولتزدگي بخش نفت و گاز در ايران هنوز هم ادامه دارد.
يعني اينكه در استفاده از منابع حاصل از نفت كه چگونه براي برنامهريزي توسعهاي و سرمايهگذاري در زيرساختها اين منابع استفاده شود دولت انگيزه داشت كه پول را دست خود نگه دارد و البته توجيه روشنفكري هم توسط نظريهپردازان وروشنفكران صورت گرفت كه در واقع اين را ماندگاري بخشيد. هرچه در طول تاريخ به پيش رفتيم به دليل تداوم همان رويه ميان حکومت وطبقهاي ازسرمايهداران که ثروت خود را بيشتر مديون رابطه با دولتمردان و صاحبمنصبان به دست آورده بودند تا به دليل کارآفريني و ايجاد ارزش افزوده، تصوير مردم مخدوشتر شد.
دنياي اقتصاد«مسائل مهمي كه لاريجاني آنها را ديد» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم
محمدصادق جنانصفت است كه در آن ميخوانيد؛ علي لاريجاني، رييس مجلس قانونگذاري ايران در جمع گروهي از صنعتگران ايراني درباره روزگار امروز اقتصاد ايران سخن گفت.
و به مقايسه ايران با كره جنوبي و مالزي پرداخت و عددي را نيز درباره خصوصيسازي بيان كرد كه حائز اهميت است و ميتواند عبرتآموز باشد.به گفته رييس مجلس ايران، ارزش صادرات صنعتي مالزي 129 ميليارد دلار و ارزش صادرات كره جنوبي 365 ميليارد دلار بوده است، در حالي كه ارزش صادرات صنعتي ايران 11 ميليارد دلار بوده است. يك محاسبه ساده نشان ميدهد ارزش صادرات صنعتي كره جنوبي 33 برابر و ارزش صادرات صنعتي مالزي حدود 11 برابر ايران بوده است. در صورتي كه درآمد حاصل از صادرات نفت ايران در سال به طور ميانگين در سالهاي اخير 60 ميليارد دلار باشد، اين رقم فقط كمتر از 20 درصد ارزش صادرات صنعتي كره جنوبي و كمتر از 50 درصد ارزش صادرات مالزي است.
چرا چنين عدم تعادلي وجود دارد؟ آيا ايرانيان بهره هوشي كمتري از شهروندان كرهاي يا مالزيايي دارند؟ آيا سابقه صنعتي شدن ايرانيان كمتر از سابقه صنعتي دو كشور ياد شده است؟ پاسخ هر دو پرسش منفي است و دلايل اين وضعيت اندوهبار را بايد در جايي جستوجو كرد كه اتفاقا رييس مجلس آن را به طور غيرمستقيم مورد توجه قرار داده است. به گفته رييس مجلس، از كل ارزش ريالي خصوصيسازي در سالهاي اخير كه پس از اجراي قانون مربوط به خصوصيسازي اتفاق افتاده است، تنها 4 تا 5 هزار ميليارد تومان به بخش خصوصي فروخته است كه در برابر ارزش كل خصوصيها كه معادل 67 هزار ميليارد تومان است، رقم ناچيزي به حساب ميآيد و كمتر از 8 درصد ارزش كل خصوصيسازي است.
اين رقم ناچيز خصوصيسازي هم در حالي انجام شده است كه همه نهادهاي قدرت سياسي در ايران بر خلاف سالهاي قبل از دولت نهم با خصوصيسازي موافقت و حتي بر آن اصرار كردهاند.چرا ارزش صادرات صنعتي ايران كمتر از 10 درصد ارزش صادرات صنعتي مالزي و كمتر از دو درصد ارزش صادرات صنعتي كرهجنوبي است، چون اقتصاد ايران دولتي است. تا وقتي اقتصاد ايران دولتي است و سياستهاي اقتصادي بر پايه آموزههايي برخلاف جريان عمومي اقتصاد و بر پايه اراده و سليقه دولتيها تعيين و اجرا ميشود، نبايد انتظار داشت روزگارمان بهتر از اين باشد.