روزی میزبان نبرد گلادیاتورها و حالا جشن قهرمانی رکابزنان، اینجا آرنای شهر وروناست؛ مکانی تاریخی که برای یک رقابت قدیمی و مشهور آماده شده، فضا، وسایل جشن قهرمانی و سکوهای قهرمانان همگی صورتی رنگند، فرشی صورتی که از خط پایان تا محل برگزاری جشن و سکو کشیده شده و دومیتیلا در کنار برادر کوچکش سانتیاگو که با آغوش باز از پدر قهرمانشان استقبال میکنند.
به نوشته وطن امروز؛ حالا آرنای ورونا کاملا صورتی است؛ کاغذهای رنگی به پاس قهرمانی رکابزن محبوب ایتالیایی که پس از غیبت 2 ساله به مسابقات بازگشت و کامیابی و پیروزی دلنشینی را به هموطنان و میزبان جیرو هدیه کرد تا ایتالیاییها پس از 3 سال بار دیگر عنوان مسابقات دور ایتالیا را از آن خود کنند.
دانیلو دی لوکا آخرین ایتالیاییای بود که توانست در سال 2007 سرزمین چکمهای را صاحب قهرمانی در جیرو کند و حالا ایوان باسو با پیراهن صورتی و جامی زیبا و پیچ در پیچ که ویژه رقابتهای جیروی ایتالیاست بازگشت قدرتمندانه خود را جشن میگیرد تا هیجان یک قهرمانی سخت و دشوار پس از شرکت در 20 مرحله طی 3 هفته نفسگیر را برای دومین مرتبه تجربه کند و طعم شیرین قهرمانی را به مانند سال 2006 بچشد.
ایوان ممنونیم از تو، ممنونیم که بار دیگر ایتالیاییها را سربلند کردی و در صدر ایستادی. چه احساسی داری؟زیباست، خیلی زیبا. خوشحالم و البته هیجانزده.
با اعتماد راهی مسابقات شدی و توانستی نتیجهای که میخواستی را کسب کنی، روز بزرگی است.
بله، بسیار بزرگ. بازگشت برای من همه چیز بود و حالا با این بازگشت احساس غرور میکنم. امروز را فراموش نخواهم کرد.
تمرکز خوبی داشتی و توانستی در مراحلی که از پیش انتظار داشتی موفق باشی و حالا قهرمانی جیروی ایتالیای سال 2010 هستی، درست مانند سال 2006، حس و هیجان قهرمانی تفاوتی کرده است؟قهرمانی همیشه زیبا و هیجانانگیز است. سال 2006 را به خاطر میآوردم، تفاوتش این است که در آن سال رم میزبان دور پایانی بود و حالا ورونا با شکل و شمایل جدید و منحصر به فرد. تکرار قهرمانی در جیرو حس عجیبی است، از اینکه میبینم هموطنانم بسیار خوشحالند نوعی احساس رضایت میکنم.
ساستره و وینوکوروف همیشه در استارت تهاجمی و سریع نشان میدهند، انتظار این نتیجه را در تایمتریل پایانی داشتی؟ساستره بسیار تهاجمی است و تنها به حمله نهایی در دور پایانی فکر میکند. وینکوروف نتایج خیرهکنندهای را در طول رقابتهای مختلف ثبت کرده و دور بیستم نیز همان رکابزنی بود که انتظار داشتیم؛ سریع و قدرتمند.
اسکارپونی و امتیاز نزدیک به او، با این حال در قهرمانی تو نقش بسیار موثری داشت.بله، هرگز نمیخواستم او را رها کنم. در دور نوزدهم متوجه شدم که قادر به ادامه راه نیست، مهم نتیجهای بود که به دست میآوردیم و نباید جدول را از دست میدادیم. در این قهرمانی همه همتیمیهایم به من کمک کردند.
نیبالی دیگر ایتالیایی تور، از او چه میتوانی بگویی؟یک پسر عجیب و البته با خصوصیات قهرمانی. میتوانیم او را حفظ کنیم و در آینده یک قهرمان بزرگ داشته باشیم. در کنار او احساس خوبی داشتم و توانستم به خوبی پیش بروم؛ جوانی که تا پایان رقابتها مستحکم و مقتدر پیش رفت و رقابت را به پایان رساند. از او بسیار خواهیم شنید.
باسوی سال 2006 مرتب از ریس، مدیر تیم سیاسسی صحبت میکرد و حالا در این تیم اوضاع فرق کرده، این طور به نظر میرسد.از زمانی که به لیکیوگاس پیوستم احساس بهتری دارم، دوران سختی بود و همه در کنارم ماندند. باید از این تیم و همتیمیهایم ممنون باشم. کسانی که به بازگشت من کمک کردند و از زمانی که مسابقات شروع شد همگی تلاش کردند من دومین جشن قهرمانیام را به پا کنم.
هرگز تیم را ترک نکردی و قصد ترک این تیم را نداری؟خیر، هرگز. من و همتیمیها در کنار هم هستیم و در همه طول رقابت در کنار یکدیگر بودیم. نزدیک به 3 ماه است که در کنار یکدیگر زندگی میکنیم.
جیلبرتو سیمونی پیش از تو به آرنا آمد و با تشویق حاضران و در فضای زیبایی برای همیشه از دنیای رقابت خداحافظی کرد.جیلبرتو یک دوست و هموطن خوب برای من بود. سالهاست او را میشناسم. روزی باید کنار رفت و خداحافظی کرد، جیلبرتو نیز امروز چنین تصمیمی گرفت، برای او آرزوی موفقیت میکنم.
اما سانتیاگو، او بسیار خوشحال و هیجانزده به نظر میرسد.بله بله، سانتیاگو پسرم در کنارم جشن گرفت. خیلی هیجانزده بود. زمانی که استارت زده شد به فکر پایان خط بودم.
به چه فکر میکردید؟به قهرمانی و اینکه جشن چطور برگزار میشود. تصور میکردم و انتظار میکشیدم تا نتیجه نهایی به دست بیاید و من در کنار دوستان، خانواده، همتیمیها و هموطنانم جشن بگیرم.
و استقبال فرزندانتان.بله، زیبا بود، وارد آرناي ورونا شدم و از دور سانتیاگو و دومیتیلا را میدیدم که با دستانی باز منتظر من هستند، هر دو را در آغوش گرفتم و خوشحالی قهرمانی را با آنان که عزیزترین کسانم هستند تقسیم کردم.