در این گزارش به نظر می رسد که برنامه هایی مثل "پرونده مستند" هم در راستای مستندهایی مثل روح الله زم و مازیار ابراهیمی یا اظهارات همسر شیرین عبادی و ... قرار داده شده است
این ادعای من مربوط به جایی است که می گوید "و گاهی یک سارق سابقه دار و حرفهای به عنوان نقش اول..."
بین آنچه در پرونده مستند اتفاق می افتد و اینگونه مستندهایی که معروف به "اعترافات اجباری" هستند تفاوت است
در پرونده مستند چهره و نام فرد ذکر نمی شود، به روز بودن پرونده ها و متهمان برای جذب مخاطب به سبب تازگی موضوع است. متهمان این پرونده ها به وکیل دسترسی دارند و نگهداری آنها در زندان انفرادی بسیار کوتاه مدت است (متهم در انفرادی های طولانی معمولا شکسته و واداده می شود و عملا مطیع بازجو می شود اما در این پرونده ها این شکل از بازجویی امنیتی اصلا موضوعیت ندارد)
پرونده مستند با هدف آگاه سازی جامعه و نه خُرد کردن و تحقیر متهم، تهیه می شود و مخاطب آن عمدتا خانواده ها هستند تا با رعایت نکات روانشناسانه در رفتار با فرزندانشان زمینه جرم در آینده آنها را کاهش دهند. عمده مصاحبه کارشناسی روانشاسِ اجتماعی برنامه بر مطالعه سوابق این افراد در کودکی و نوجوانی متمرکز است در این پرونده هیچ سند واقعی یا ساختگی برای القاء مجرمیت متهم به مخاطب ارائه نمی شود و همه چیزی که هست اقاریر شخص متهم است (مثل پرونده مازیار ابراهیمی که تصویر ساختگی گذرنامه اسرائیلی برایش پخش شد و یا قلاب ماهیگیری کاووس سید امامی و ...)
در هر حال پرونده مستند برای آگاهی بخشی به مخاطب تلویزیونی تهیه می شود و اعترافات اجباری برای اقناع مخاطب تلویزیون و نوعی قدرت نمایی دستگاه اطلاعاتیست که به لحاظ هدف کاملا متفاوتند
من شخصا موافق پخش این اعترافات نیستم. فشار روحی و روانی وارد شده بر شخص و بدتر از آن خانواده و دوستان نزدیکشان مسئولیتش با کیست؟ در ضمن ممکن است متهم بتواند از این طریق سیگنالهایی را هم ارسال کند.
باید می پرسیدید چرا تلویزیون به جزیی از فرایند بگیر و ببند و اعتراف گیری تبدیل شده است و خبرنگارانش هم دوشغله شده اند(بازجو و خبرنگار!!)؟ کجای دنیای متمدن یک متهم را که معلوم تجت چه شرایطی نگهداری شده است و تحت چه شرایطی اعتراف کرده است نمایش اعتراف از او نشان می دهند؟
چند دهه قبل که فیلم اعتراف دکتر مظفریان از شبکه فارس پخش شد و اعتراف کرد که انحراف جنسی دارد به عنوان کسی که ایشان و خانواده شان را می شناخت فهمیدم که همه این اعترافات پشیزی نمی ارزد و جز دروغ تحت فشار نیست. بنابراین شما کار خودتان را بکنید ما هم فکر خودمان را می کنیم