*وضعیت این روزای تصمیم گیری در مورد کرونا در کشور ما را به یاد حکایت زیر انداخت*
در یک روستایی گاوی داشتند که چند خانواده از شیر آن استفاده میکردند و منبع روزیِ آنها بود یک روز گاو خواست تا از کوزه بزرگی آب بخورد اما سر گاو درون کوزه گیر کرد مردم روستا اول خواستند کوزه را بشکنند اما گفتند نزد کدخدا برویم تا شاید راه چاره بهتر ببیند. کدخدا گفت سر گاو را ببرید، بریدند و گفتند کدخدا هنوز سر گاو در کوزه مانده! گفت حالا کوزه رابشکنید! وچنین کردند. کدخدا رفت و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشست گفتند کدخدا ناراحت نباشید هم گاو و هم کوزه فدای شما. گفت من ناراحتِ گاو یا کوزه نیستم از این ناراحتم که اگر شما من را نداشتید میخواستید چگونه امورات زندگی خود را بچرخانید!
واقعا در بیمارستانها با جان ودل دارند خدمت میکنند پرستل پرستار .مردم باید بدانند اگر دراین شرایط بحران کمک دولت و خدمت گزاران نکنیم دودش تو چشم خودمان خواهد رفت.درخانه بمانیم .ودولت این یک ماه را بطور مساوی حقوق به تمام مردم ایران چه آنکس که سرکار است وآنکس که بیکار است پرداخت کند.تواین شرایط هیچ حرکتی زیباتر وعادلانه تر به نظر نمیرسه .همه در خانه بنانند پیک ماه حقوق برابربه حساب همه ی ایرانیان واریز شود .
اولا اداره نونوایی نیست ... هر کسی سمت و کار و مسئولیت خودشو داره و کسی کار دیگری رو انجام نمیده ...
دوماً همین موضوع باعث تراکم جمعیت مراجعین در محل کار میشه و ...
ایام عید بهترین تایم برای قرنطینه بود. متاسفم
در یک روستایی گاوی داشتند که چند خانواده از شیر آن استفاده میکردند و منبع روزیِ آنها بود یک روز گاو خواست تا از کوزه بزرگی آب بخورد اما سر گاو درون کوزه گیر کرد مردم روستا اول خواستند کوزه را بشکنند اما گفتند نزد کدخدا برویم تا شاید راه چاره بهتر ببیند. کدخدا گفت سر گاو را ببرید، بریدند و گفتند کدخدا هنوز سر گاو در کوزه مانده! گفت حالا کوزه رابشکنید! وچنین کردند. کدخدا رفت و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشست گفتند کدخدا ناراحت نباشید هم گاو و هم کوزه فدای شما. گفت من ناراحتِ گاو یا کوزه نیستم از این ناراحتم که اگر شما من را نداشتید میخواستید چگونه امورات زندگی خود را بچرخانید!