اگر ادعا شود که ارای مردم در انتخاباتها از جمله انتخابات اخیر از یک قدرت اثرگذاری در نتیجه انتخابات برخوردار نیستند سخنی به غلط و خلاف اصول دموکراسی گفته شده است ، اما تحلیل میزان مشارکت مردم حتماً به تفاوت ارای به صندوق ریخته شده منجر خواهد شد. همانگونه که مشارکت بالای مردم در انتخابات محاسنی که مرتباً از صدا و سیما تبلیغ و از تریبونهای مختلف بیان میشود دارد ولی عدم مشارکت بالای مردم گرچه لزوماً ضد آن محاسن نیست ولی دارای معانی زیادی برای همه مسئولین کشور در هر رده و جایگاهی میباشد.
اولاً فاصله گرفتن مردم از توصیه های به شرکت در رأی گیری را نشان میدهد.ثانیاً دلسردی از مشارکت در انتخاباتهایی که در یک نظام مبتنی بر دموکراسی قاعدتاً میباید در زندگی مردم داشته باشد را نشان میدهد. ثالثاً میتوان چنین تعبیر کرد که آحادی که شرکت نکرده اند در اسامی کاندیداها افراد معتمدی را نیافته اند که این در جای خود نشانه افتراق نظر مردم و شورای نگهبان در آماده کردن لیست تأیید صلاحیت شده میباشد. به غیر از موارد این چنینی جنبه مهمتر تحلیل میزان مشارکت ، تحلیل این میزان از مشارکت در مناطق مختلف و شهر به شهر میباشد که جای تأمل دارد. اگر در شهرهای کوچک و بخشهای وابسته به آن بین طرفداران کاندیداهای مختلف حتی زد و خورد اتفاق می افتد که ناشی از علائق فامیلی- قومی و غیره است در شهرهای بزرگ از جمله تهران این اتفاقات رخ نمیدهد چراکه انتظار این است ارای مناطق بیشتر توسعه یافته ناشی از توسعه سیاسی- اجتماعی بیشتر اهالی این مناطق باشد. گرچه هر رأی مناطق شهری بزرگ با هر رأی مناطق محروم و یا کمتر توسعه یافته صرفاً برای فرستادن کاندیدا به درون مجلس از یک ضریب برخوردار است ولی تأثیر آنها از یک کیفیت برخوردار نیستند.
بعنوان یک هوا دار اصلاحات از نتیجه بسیار راضی هستم متوانم حدس بزنم چه پیش خواهد آمد این افرادی را که کنارهم پیروز انتخابات می بینید از روز شروع کار باهم درگیر خواهند شد یک نفر اقتصاد دان در میان آنها نیست و مشکل اصلی کشور اقتصاد مجلسی با کمترین رای مردمی و در گیر سیاستهای شعاری و در گیریهای خارجی و نهایتا فشل و ناتوان