بهترین راه توافق با خارج.اما باید برای توافق ضمانت اجرای محکم گرفت.که با تغییر دولت ها توافق ها لغو نشود.امتیاز در مقابل امتیاز.مذاکره کننده قوی پیدا کن...
راه حل رفع مشکلات کشور اداره آن بر اساس خواست مردم ونه اقلیتهای قدرتمند است و خواست مردم این موارد است.پایان کشمکش و درگیری با تمام دنیا و داشتن روابط گسترده جهانی واداره کشور بر اساس منافع ملت و شایسته سالاری و شفافیت در تمام امور کشور سپردن اداره کشور به منتخابان واقعی ملت وووو
تاوقتی تو مملکت ما قانون گپ داره و بعضیا خوب به نفع خودشون استفاده میکنن.نزدیک ۴میلیون کارمند داریم و ۷۰۰ هزار نفر مدیر دولت نهایت زرنگ باشه پول اینارو تامین کنه.جالبه کشوری مثل ژاپن با ۱۶۰ میلیون جمعیت فقط ۳۰۰ هزار نفر کارمند داره..(معنی بهره وری اینجا مشخص میشه)ما تو کشورمون هزینه هایی داریم که اصلا لزومی نداره هزینه بشن...و توی همچین جوی خوب هیچ کی به کس دیگه ای اعتماد نداره...مالیات دادن که جای خود داره
اگر من رئیس جمهور بودم به راحتی کشور را بدون نفت اداره میکردم و پول نفت را پس انداز میکردم یا صرف کارهای زیر بنائی میکردم . 1- رابطه با جهان را کاملا عادی میکردم تا هیچ هزینه ای از این ناحیه متوجه اقتصاد کشور نشود یک لحظه هم در برخورد با کسی که با عمل و حرفش برای کشور هزینه ایجاد کندو موجب تحریم شود درنگ نمی کردم . 2- هر بنگاه اقتصادی ،متعلق به هر کجائی که باشد را ناچار میکردم شفاف عمل کند و مالیاتش را تا ریال آخر بپردازد در غیر این صورت بدون یک لحظه درنگ به مردم میگفتم موضوع را تا خود مردم آن بنگاهها را ناچار به عمل شفاف و دادن مالیات نماید در غیر این صورت آن بنگاه را به نفع مردم مصادره میکردم و سرمایه اش را صرف امور جاری میکردم 3- بخش توریسم را کاملا مانند ترکیه فعال میکردم و در این زمینه از تجربه و مدیریت خارجی استفاده میکردم و تازمانی که حداقل به اندازه توریسم ترکیه درآمد داشته باشم مصرانه کار میکردم 4- اقتصاد را کاملا خصوصی میکردم و به اقتصاد خصولتی برای همیشه پایان میدادم 5- همه بنگاهها و نهادهایی که تحت عناوین مختلف بودجه را میبلعند و هیچ نفع اقتصادی برای کشور ندارند را منحل میکردم و پول آنان را صرف تولید میکردم و بنگاههای خصولتی را فورا به بخش خصوصی تحویل میدادم 6- پول نفت را صرف ساخت راه آهن ،بنادر ،فرودگاهها و بزرگراهها و ارتباطات میکردم و بخش تجارت و ترانزید را کاملا تخصصی و مدرن میکردم تا درآمد های بالائی از این راه عاید کشور شود . 7- به جای شعار علیه جهان به همراهی با جهان و تعامل سازنده با دنیای پیشرفته میپرداختم تا از تجربیات آنان و همکاری آنان برای پیشرفت استفاده نمایم مانند ترکیه
بزرگترین اشتباه شما در این چهل سال نگاه به بیرون وبی توجهی به داخل بود.واین سیاست باعث بی اعتمادی مردم به شمماست.ما در این مدت درامد سرشار فروش نفت خم داشتیم ولی هیچ اثری به حال مردم نداشت.حال شما در شرایط کنونی به مشکل خوردید توقع دارید که مردم دوباره دست شما را بگیرند.شما بابد بروید به دنبال کسانی که در این مدت از کنار شما پروار شدند واز انها کمک بگیرید.
کل حقوق مارو برای مالیات بردارید راضی میشید؟؟با چه رویی میخواید مالیات بگیرید که البته میگیرید.برای یه سی تی اسکن از سر مادرم بیمارستان 3ماه وقت داده .اعتراض کردیم میگه هر جایی دوست دارید برید.در قبال این خدمات بازم میگید مالیات کم میگیرید؟؟
به چه دلیلی کارنامه دولت قابل دفاع نیست. هیچگاه با آمار و ارقامی که اثبات آنها دشوار است، نمیتواند معیار شرایط واقعی باشد. مثلا قیمت چندین قلم از کالاها و اجناسی به طور دائم و تقریبا روزمره مردم به آنها نیاز دارند، چند برابر (دیگر شاخص درصد برای افزایش قیمتها در دولت دوازدهم کارایی ندارد و باید آن را حذف کرد و از واحد برابر استفاده شود، مثلا چند برابر گرانتر شد. این دولت تنها چند صفر یا دلار تک نرخی یا فقر مطلق، و ... را حذف نکرد، بلکه درصد برای افزایش قیمت را هم حذف کرد و باید از واحد برابر برای افزایش قیمت استفاده کرد.) گران میشوند، و بعد در آمارهایی که به نفع دولت و فریب مردم باشد، کالاهایی را که آمار نرخ تورم را کاهش میدهد به این سبد اضافه میکنند و آماری خلاف واقع ارائه میدهند، و یا آمار نرخ بیکاری با فردی که در هفته مثلاً یک روز کار میکند و یا دو ساعت در هفته و یا یک ساعت در هفته کار میکند، میتوان نرخ بیکاری را اعلام کرد که تفاوت زیادی به هم دارند و این آمارها را کسانی تهیه میکنند که منافع دولت را درنظر میگیرند و خلاف واقع است و برای فریب مردم است این دولت برای مردم هیچ کار مثبتی نکرد و نمیکند. این دولت طبقه متوسط را از بین میبرد، ولی مردم واقعیتها را میبینند:
- در واقعیت میتوان به راحتی شاخصهای واقعی را در سطح جامعه دید. مثلاً ارزش پول رایج را چگونه به شدت و به ضرر مردم عادی کاهش داد. بلافاصله میگوید که ما بنزین را اینقدر سنت میفرشیم (دولت با برنامه و درست بعد از اولین روز بعد اعلام نتیجه انتخابات 96 کارش را شروع کرد، شما پول رایج را به یک سوم ارزش رسانید حالا میگوید بنزین چند سنت است).
- در واقعیت میتوان دید که چگونه سبد کالای که مردم عادی در زندگی روزمره شان به آنها نیاز دارند به چند برابر قیمت افزایش داد. مثل نان، لبنیات (پنیر، ماست ...)، تخم مرغ، خیار و گوجه و ... هر چیزی که مردم عادی کم درآمد میتوانستند با آنها خودش را سیر کنند.
- در واقعیت وقتی میگویند که دولت دست در جیب مردم میکند به این معنی است که هدف جیب مردم عادی است که این مردم بابت هر ریال اش نقشه ها دارند و نه کسانی که برایش اهمیت ندارد و اگر دولت و یا کسانی سرشان کلاه بگذارد ده برابر آن را تلافی میکنند.
- در واقعیت میتواند دید که از خرداد 96 افراد زیر خط فقر در کشور چند برابر شد.
- در واقعیت میتوان دید که پولدارها، پولدارتر شدند و مردم عادی برای تامین قوت روزمره شان هم درمانده تر شدند.
- در واقعیت میتوان دید برادر ریاست جمهور، برادر معاون اول دولت، داماد آقای وزیر، دختر آقای وزیر سابق، ریئس سابق بانک مرکزی و معاون عرض آن و ... چگونه دستشان برای مردم رو شد.
- در واقعیت میتوان دید در زمانی که پرونده تخلفات حسین فردیدن زیر دست بازپرس دادگستری بود ریاست محترم جمهور برادر خلاف کارش را بعنوان نماینده خود در تعهدنامه برجام کرد.
- در واقعیت میتوان دید که زمانی که سیف (رئیس سابق بانک مرکزی) برای اتهامش به دادگستر احضار شد ریاست محترم جهمور برای دهان کجی به مردم او را بعنوان مشاور خود معرفی کرد.
- در واقعیت وعده های برجامی که پوچ بودند و چگونه مردم را وارد شرایط سخت اقتصادی کردند. آقایانی که این تعهدنامه برجام را امضاء کردند باید برای تامین منافع ملت یک مشاور املاک را با خودشان همراه میکردند تا زیر بار این تعهدات یک جانبه نمیرفتند (چطور زیر بار این تعهد یک جانب رفتند). این واقعیت است که آنها تعهدنامه دادند و نه توافق نامه.
- در واقعیت میتوان دید که دوره اول ریاست آقای روحانی به محکوم کردن نیروهایی گذشته که میگفتند، این توافق نامه مشکلات اساسی دارد . اما دولت چنان آنها به مخالف منافع مردم نشان داد که کسی چشم دیدن آنها را نداشت و کسی به حرفشان گوش نمیداد.
- در واقعیت میتوان دید که در دور دوم ریاست آقای روحانی به بیرون آمدن امریکا و محکوم کردن اروپا سپری میشود و مردم را یک لنگه پا نگه داشته است.
- در واقعیت میتوان دید که از دهان مردم همه چیز را گرفتند و صادر کردند و حالا آقایان حاضر نیستند ارز صادرات را به سامانه نیما برگرداند. اگر نمیتوانید ارز را بگردانید چرا صادر کردید. اگر نخواهید ارز را برگردانید، چرا منتش را بعنوان صادرات غیر نفتی به سر مردم میکوبید.
- در واقعیت میتوان دید که اقای روحانی در پاسخ به سوال در مورد 18 میلیارد دلار میگوید، آنان که این ارز را گرفته اند و با کالای وارد نکردند مسئول هستند.
- در واقعیت میتوان دید چگونه یک میلیارد ارز دارو گم شد و هر کسی دیگری محکوم میکند.
- در واقعیت میتوان دید که چگونه دولت از بانکها و موسسات مالی حمایت میکند و با وجود همین نرخ تورم که خودش اعلام میکنند نرخ سود سپرده ها را به نفع بانکها و به ضرر مردم عادی کاهش میدهد. – در واقعیت میتوان دید حسین فریدون که بعنوان متخلف در راه زندان بود ولی معرف مدیر کل بانک ملت یا مدیر کل بانک رفا یا شاید روسای بانک مرکزی بود.
- در واقعیت میتوان دید که مردم کشورهای همجوار چگونه برای مردم ایران که قدرت خریدشان توسط دولت به شدت کاهش یافته دلسوزی میکنند.
- در واقعیت میتوان برخورد اردغان با مایک پنس امریکایی را دید که چنان با نارحتی او را پذیرفت. اردغان حاضر نشد که با پمپئو بعنوان فرستاده ترامپ بپذیرد و امریکا مجبور به فرستادن پنس شد، ولی اقای روحانی در ملاقات با سران اروپا که کمتر از 24 ساعت قبل به دلیل واهی ایران را محکوم کرده بودند چنان قه قه میزد که دندانهای آسیاب شان هم قابل رویت بود.
این واقعیتها چنان زیاد هستند که دم خروس کاملا پیدا است و نمیتوان واقعیت مشکلات اقتصادی که به دلیلی ناتوانی دولت که سهواً یا عمداً مردم عادی را هدف قرار داده کتمان کرد. اما ترامپ که وجودش برای این دولت نعمتی بود که از آسمان رسید تا ناتوانی های دو دوره دولت 11 و 12 را بگردن او باندازد.
بزرگترین شانس آقای روحانی انتخاب نشدن هلری کلینتون بود. فرق ترامپ با بقیه کاخ سفید نشینان در این است که او سیاستهای امریکا را برخلاف دیگر سلفهایش با صدای بلند فریاد میزند و از گفتن آنان هیچ ابای ندارد. دولت ایران تمام مشکلاتش را بگردن ترامپ میاندازد تا در ازایش به مردم بگوید:
- تمامی مشکلات از بیرون آمدن امریکا از برجام است و عمد پای بندی اروپا به تعهداتش.
- در چشم جهانیان و ایرانیان امریکا را مقصر میکند.
- در چشم مردم ایران امریکا و مخالفان مذاکره با امریکا را مقصر جلوه میدهد.
- در چشم مردم ایران دولت را برای مذاکره با امریکا در جهت منافع مردم جلوه میدهد.
- در چشم د شاخص فلاکت برای دومینمرتبه به بالای ۵۰ درصد رفت
نیا مذاکره را برای منافع مردم روا جلوه میدهد.
در چشم مردم نشان دهد که من حاضرم برای رفع مشکلات مردم با ترامپ ملاقات کند. مشخص نیست که منظور نظر آقای ریئس جمهور کدام مردم است. مردم عادی که در فلاک بسر میبرند و دیگر کسی از دولت نمیتواند به آنها کمک کند.
- هر چیز ناخوشایند در معشیت مردم تقصیر ترامپ است، و هر چه در تامین منافع پولدارها و مرفعان جامعه را برای کمک به بردن اقتصاد به سمت مثبت جلوه میدهد. اگر خوب شود میگوید دولت با این هم مشکلات توانسته این کار را انجام بدهد و اگر نشد، میگوید کاخ سفید نمیگذارد. باید شعار کابینه ایران بشود ترامپ متشکریم. یکی نیست که از این اقایان بپرسد که این همه مردم مردم میکنید، منظورتان کدام مردم است؟ً!