معتقدم قوه قضاییه ترحم کرده ودادگاه را بخاطر مسائلی علنی برگزار نکرده است واگر ازقبل ساعت اعلام علنی بودن دادگاه حسین فریدون به مردم اعلام میکرد میشد شاهد یکی از پرببننده ترین تلویزیون بود وانجا میشد که قضاوت کرد وخود فریدون هم معتقد است قضاوت را به مردم میسپارم مردم قاضی خوبی میشدند وباید گفت اقای فریدون مردم دردادگاه شما حاظر نبودند تانظردهند واینک هم با حکم قاضی راضیند

با تشکر از قوه قضاییه .مبارزه قاطع با مفسدان یاداور سالهای عدالت مهور ۵۸ و ۵۹ میباشد به امید بازگشت ان روزها

پول نداریم شیر دانش اموزان مدارس و تامین کنیم اونوقت اینطوری میشه

توی ابن همه نظرات خوانندگان یک نفر هم نگفت که قوه قضاییه عنایت کنید و اتهام ایشان راهمراه مستندات اعلام کنید.شاید یک دهم درصد متهم بیگناه باشد.......ولی همه نظر دهندگان ابراز خوشحالی کردند.البته بنده. نطرفدار ایشان و برادرشان نیستم

سلام بر همه خوبان و صالحین خدا و بر مومنان درستکار ؛کسی که در این دنیا به ناحق به زیر دستش ظلم کرده و دلی را شکسته باشد، حق الناس بر عهده اش می باشد و لذا عاقبت کارش بهتر از این نخواهد بود.مگر غیر از این است که خدای متعال حقیقت ظلم را سرانجام آشکار کرده و ظالم را به کیفر اعمالش می رساند. پس به خود بیابیم و در هر کاری پروردگار را ناظر اعمال زشت و خوب خود بدانیم.باشد که از اعمال بد خود پند گرفته و استغفار نماییم.

پپپپپپپننننججججججج سسسااااااااااالللللللللل!!!!!!!!!!!!! عجب حکم وحشتناکی

ادعا میکرد درمان میکند خرم و سالم بفرمان میکند گر نداری پا برای رفتنت نای ایستادن دندری در تنت هان تهی گشته انرژی زین دو پا پس چنان کاری کنم یابی شفا راحت و آسوده حرفم گوش کن من انرژی میدهم تو نوش کن بعد از اندک مدتی نیکو شوی ئر خیابان و بیابان میدوی همچون آهوئی که باشد درختن بهتر از پاهای سالم در دو تن در جوابش گفت آن مرد فهیم ما بدو ر از انحرافات رهیم هرکه پندارد ز دانایان سر است خالی از عقل و وجودش بی بر است بس که که خوردی از شیاطینت فریب حرف دانایان بگوشت شد غریب وچون شعر طولانی است با اجازه بقیه را در قسمت دیگر مینویسم

بقیه از شعر قبلی : گفته اند تعطیل کن افکار و عقل هرچه میگوئیم بگیر از ما بنقل گرچه ما الله و معصوم نیستیم خویشتن هم هیچ ندانیم کیستیم . چون پذیرفتی تو هم این حرف مفت روح خود را باختی با آنچه گفت هیچ نفهمیدی نباشد فکر اگر پس چه فرقی باشد انسان را ز خر حرف قرآن کریم و عترت است فرق انسان از بهائم فکرت است . پس برو تقوای حق را پیشه کن در شناخت حق بسی اندیشه کن هر که تقوای خدا را پیشه کرد علم و حکمت در درونش ریشه کرد . باز هم بقیه در قسمت دیگر

بقیه ی نهائی از شعر قبلی : پس برو تقوای حق را پیشه کن در شناخت حق بسی اندیشه کن هر که تقوای خدا را پیشه کرد علم وحکمت در درونش ریشه کرد یجعل الله لکم فرقانا ار تتقو ا الله نه جز او را دگر لحظه ای را در تفکر وقت نه کز عبادتهای هفتاد سال به حرف پیغمبر بگیر و گوشدار تا بهنگام لزوم آید بکار .

ما هنوز نفهمیدیم جرم او چه بوده