جوانان نخبه و دلسوز در حالت فرار نه مهاجرت از مملکت برو فرودگاه امام خمینی و تماشا کن چطور جوانان ما بجای گریه کردن خوشحال اند که از شر سکونت در ایران راحت شدن
این به پدرش ربطی نداره ولی خب کسیکه رییس جمهور این مملکت بوده نتونسته کشور رو جوری درست کنه که بچه اش رغبتی به موندن در اون داشته باشه ، ما غرب رو دیده ایم به غیر از فریفتگان غرب هیچ ایرانی باغیرتی بدون دلیل در غرب نیست و حتما دلایل آن به سرافرازی این ملت مربوط است نه خودخواهی ، این بچه بغیر خود خواهی کاری نمیتونه بکنه ، اصلا اینطوری بزرگ شده
چرا نرود؟ هر آدم عاقلی که امکانش را داشته باشد میرود.برای چه بماند؟ به کدام امید؟ ایران خیلی به خاتمی دین دارد.بهترین وضعیت اقتصادی - سیاسی - اجتماعی علیرغم همه بحرانهای ساختگی برای دولت وی در همان زمان بود.دوران طلایی پس از انقلاب فقط دوران خاتمی است.آنهم نه بدلیل جبهه اصلاحات بلکه بدلیل شخصیت ممتاز خود وی.یادتان هست چه مصیبتهایی برای وی ساختند؟ اگر یادتان نیست تاریخ آن دوره را بخوانید.
پاسخ ها
رحیم
||
۱۹:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۱
یه طرح اقتصادی ا ز ان دوران طلایی نام ببرید بجر کارت ملی افتخار ملی
کاش بدون آگاهی قضاوت نکنیم،ایشان اصلا مهاجرت نکردند،همسرشان در یکی از دانشگاههای آلمان پذیرفته شده و آقای خاتمی هم همراهشان رفته،همین... چه مهاجرتی...؟
بخدا خود سید محمد خاتمی هم دلش میخواد بره روش نمیشه طفلک. من مطمئنّم موقع خداحافظی با پسرش شعر استاد شفیعی کدکنی رو تو گوشش زمزمه کرده:
«به کجا چنین شتابان؟»
گَوَن از نسیم پرسید
«دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
«همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم...»
«به کجا چنین شتابان؟»
«به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»
«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»
تابناک ؟ حسن این اظهارنظرها مغرضانه و غیر مغرضانه شاخصی از قضاوت ملت ایران در خصوص سی سال اخیر حکومت داری و دولت مداری اسلامی است که به برکت فضای مجازی ذره ای از آن به بیرون تراوش می کند فاجعه اینجاست که دین و فرآن و ائمه و مقدسات و نجابت و پاکدستی از قبل این شرائط به فراموشی سپرده می شوند و زر و زور و تزویر در تمامی شؤنات زندگی مردم رخنه می کند معماران این سازه کج در این سی سال چه کسانی بوده اند آیا نمی دانستند که خشت اول چون نهد معمار کج ...... آیا نمی دانستند که گیرم که به کام دل بماندی صد سال صد سال دگر بمانده گیر آخر چه ؟ آیا این شکر نعمتی شایسته بود که سران کشور که از قبل خون شهیدان میدان دار شدند به جا آوردند ؟