1- عدم حمايت همه جانبه كل حاكميت از توليد كننده
2- بالاتر بودن سود دلالي از توليد.
3- شركتهاي خصولتي كه هيچ نظارتي بر آنها نيست و بدون سود آوري بر پايه نظارات شخص مديران آن اداره مي شوند
4- قوانين كار قديمي

رونق تولید نیازمند سرمایه گذاری است. سرمایه نیازمند امنیت و آرامش است چون سرمایه خیلی ترسو است. امنیت و آرامش نیازمند توسعه سیاسی و رفع تنش از بازار سرمایه است

رونق توليد بدون تجارت با جهان مفهومي ندارد. كدام كشور در يك سيكل بسته موفق شده كه رونق توليد داشته باشد؟
مگر به صرفه هست هر قطعه اي از ماشين آلات را در داخل توليد كرد؟ بعضي شركتهاي خارجي ساليان سال است قطعات خاص ماشين الات را انبوه توليد ميكنند و به تمام جهان با قيمت نازل صادر ميكنند و چون انبوه توليد ميكنند قيمتش نازل است. همان را ما بخواهيم با توجه به تنوع قطعات مورد نياز ماشين آلات در داخل توليد كنيم 10 برابر بايد سرمايه و هزينه و زمان تخصيص دهيم و همين باعث ميشود قيمت تمام شده محصول بالا رود و مشتري تمايل به خريدش را از دست دهد در نتيجه توليد از رونق بيافتد. چرا گره اي كه ميشد بعد از برجام با دست باز كرد كاري كرديم كه الان با دندان هم باز نشود؟ چرا در سياست اينهمه بي تدبيري انجام ميشود؟

-سال رونق تولید رو با 19 روز درنگ اغاز کرده ایم و هنوز برخی از تولید کنندگان دست به کار نشده اند.
- شعار انتخاب شده برای سال نباید در حد شعار که بمفهوم انگیزه برای رونق تولید باشد.. و گرنه شعار " تدبیر و امید " را تداعی خواهد کرد

سلام. سوال خوبی هست گرچه من فکر می کنم بیشتر هدف نظر سنجی است تا گرفتن جواب. من تا حدودی در این زمینه تجربه دارم. احتمال اینکه در سال جدید شاهد رونق اقتصادی باشیم بسیار بسیار ضعیف است . به نظر من در حال حاظر در دنیا ما نیازی به خلاقیت انچنانی نداریم و نیازی نیست که نظریه خاصی را ایجاد کنیم بهترین کار این است که نمونه های موفق دنیا را ببینیم و از انها الگو برداری صحیح کنیم. نمونه ان را در کشور های مثل برزیل مالزی ترکیه هند و سایر کشورهای در حال توسعه می بینیم. اما راه حل داشتن دموکراسی واقغی در کشور است ولی اگر بخواهم از یک سطح بالاتر به این قضیه نگاه کنیم همان دلایلی است که دوستان در کامنت های قبلی ذکر کرده اند. راه حل من دراوردی من: 1) شفاف سازی با امکانات عصر ارتباطات 2) تعییر سیستم های سود دهی و وام بانکی (پیشنهاد کاربردی من این است که در موقع وام دادن یا سپرده گداری قیمت طلا را در نظر بگیرند و در هر ماه سود وام و یا سود سپرده به صورت 3 درصد که در تمام دنیا رایح است حساب شود این که بگوییم وام سا سپرده با سود کم برای کشوری با تورم 30 درصد صحیح نیست. پس سودها ئ ... بر اساس نرخ طلا و یه صورت 3 درصد مثلا محاسبه شود. در این صورت کسی وام نمی گیرد که احتکار کند و یا ارز انبار کند) 3) مورد سوم که ظاهرا پیاده سازی ان مشکل می باشد ولی از نظز من جراحی اقتصاد ایران است و نظربه شخصی من هستش و جایی ان را ندیده ام. گرفتم مالیان از ترانزکشن های بانکی می باشد یعنی تمام معاملات در کشور باید بدون پول کاعدی انحام شود و تمام انواع مالیات ها حدف شود و مالیات ها فقط از ترانزکشن های بانکی گرفته شود در این سیستم بین تمام افراد جامعه هیچ تفادتی وجود نخواهد داشت و همه به یک سهم مثلا 1 درصد از پولشان را مالیات می دهند. البته برای مورد اخر باید ما اقتصادمان را رضابتی و باز کنیم و تمام یارانه ها برداشته شود. بعد می توان به اقشار کم درامد یارانه مستقیم تقدیم کرد.

با سلام و خسته نباشید عرض کنم مهمترین موانع تولید مسئولین هستن .

یکی از اشنایان با هزار مشقت یک مزرعه پرورش شترمرغ زد و حدود ۴۰۰ میلیون هزینه کرد که متاسفانه به علت نبون بازار فروش و افزایش هزینه ها ورشکست کرد در حالی که همین پول وارد بازار دلالی میکرد حداقل ۳ برابر میشدو ارزش پولش حفظ میشد و حالا باید با کلی بدهی به زندان بیفتد ؟؟ حالا تو این کشوری که یه روز ثبات نیست و هر کسی برای خودش ساز میزنه چگونه می توان تولید را رونق داد؟؟؟

تحریم ها،‌ فساد زاید الوصف، نداشتن ارتباط با دنیا، بی رمق بودن تولید کننده، سیستم ناکارآمد دولتی، عدم اطمینان به آینده، رانت شدید، دولتی بودن اقتصاد، مدیران غیر حرفه ای و ....

سلام
فكر نمي كنم مسئولين بخوانند اما به هر حال اگر هدف توليد واقعي و بلند مدت نه استفاده كوتاه مدت از رانت و يا يارانه است .
اولين قدم تعادل منطقي در بازار است در اين راستا نيز باز اولين قدم ثبات و تك نرخي بودن ارز و تبيثت ارزش واقعي پول ملي است اصولا هيچ كالاي در دنياي امروز وجود ندارد كه بتواند به تنهايي در يك كشور و بي نياز به ورود كالاي ديگري توليد شود از ساده ترين مورد كشاورزي كه نياز به كود داردبگيريد تا حتي فولاد سازي هاي بزرگ.
اگر با سيستم دلار چند نرخي پيش برويم بله در كوتاه مدت دوباره گروهي پولدار مي شوند و از كشور مي روند ولي قادر نخواهيم بود كه در يك بازار صادراتي نقشي پايدار داشته باشند چون در يك رقابت نا سالم بازار را به دست اورده ايم مثلا كارگر ارزان قيمت كه باز دستمزدش يك روزي بالا مي رود و يا موارد اوليه با ارز دولتي.
وقتي مي توان در بازار واقعي رقابت كرد كه ارزش پول ملي درست باشد حتي جذب سرمايه خارجي همه در اين صورت امكان پذير است و راه ديگري وجود ندارد به جز بي راهه هايي براي ثروتمند شدن كساني كه رانت اطلاعاتي از بازار يا رانت ارزي و يا كساني كه در حقيقت در ظاهر توليد منابع ملي را را باقيمت ارزان ( به دليل ضعف پول ملي ) به خارج مي فروشند و ثروتمندمي وشند.
شايد يك مثال خوب گوشت باشد كه علي الظاهرصادرات خوب داشت ولي به ادعاي مسئولين چند برابر با ارز وارد شد همه توليد كننده ناپايدار ثروتمند شد كه به دليل فروش بي برنامه احتمالا در توليد مشكل در سالآينده مشكل خواهد داشت و هم وارد كننده ثرئتي اندوخت و لي منابع توليد كشور دچار مشكل شد كه عارضه ان بعدا مشخص مي شود

مگر رونق توليد باعث پايين اومدن نرخ ارز ميشه ؟ يا باعث ميشه مديريت و قوانين درست بشه ؟
همين الانش حقوق رفته بالا ما كارفرما هستيم با همه تسويه كرديم ، كسب و كارمون رو داريم جمع ميكنيم
رونق توليد، محصول يك سري مولفه است كه الان اصلا وجود ندارد :
ثبات اقتصادي
امنيت سرمايه گذاري
سياست خارجي صحيح و تعامل با ساير اقتصادها
قوانين و اجراي درست اونها
مديريت صحيح
و ده ها مولفه ديگه كه وقتي درست باشند اقتصاد رونق ميگيره