با سلام
در دوران مدرسه هميشه گله مند از خواندن و ياد گيري درس تاريخ بودم. اما غافل از اينكه تاريخ كشور و تاريخ دين هميشه درس هاي عبرت آموزي دارد كه توجه به آن مي تواند منشاء پيش گيري از حداقل اجحاف به ديگران باشد. مي خوانديم كه در جنگ صفين پس از قران بر نيز كردن ياران معاويه شمشير ياران علي به سوي خود آن حضرت نشانه رفت كه تو با قران مي جنگي و ما با تو نيستيم. (چه خوشبختم كه در روزگاري زيستم كه تفنگ ها را به سمت رهبرم نشانه نرفتند.) پس از معركه حكميت و مشاهده كلاه گشادي كه عمرعاص بر سر ابو موسي گذارد همان شمشير به دستان اينبار خواستار توبه آن معصوم بزرگوار شدند. خوارج زائيده همان افراط و تفريط ها و تشخيص هاي نابجا بود. و همان ها سومين جنگ را بر آن امام همام تحميل كردند. امروز از خداوند مي طلبم وسعت ديد ما مردم اين كشور را زياد كند. شمشيرهاي ما را كه چه از سر خيرخواهي و چه از سر حق خويش خواهي به سوي ولايت و فرماندهان منصوب ولايت كشيده ايم غلاف كند.
تاريخ درس هايش را داده است. ما هستيم كه بايد عبرت بگيريم. با نگاه امروز تخطئه كردن انتساب فرماندهي در آن زمان دور از انصاف و اجحاف به بنيان گذار انقلاب است. اگر كسي هم از عملكرد فرمانده ناراضي بوده به امر رهبر گوش به فرمان همان فرمانده بوده است. ممكن است آن فرمانده همانند همه غير معصومان اشتباه كرده باشد، اما سزاوار چنين نواختني نيست.
از حضرت امير مومنان نقل است (به مضمون) كه آنچه را بر خود مي پسندي براي ديگران بپسند و آنچه را كه براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند.
انشاالله همه به فرموده عامل باشيم.
وقتي فرمودند "عقلش تا قوزک پا ميرسيد"؛ يعني عقلش آنقدر زياد بود، عليرغم جواني که از محل خود تراوش کرده و تا قوزک پايش پايين ميآمد. سخنران در اينجا اشاره دارد به عقل، هوش و درايت بالا و زياد طرف سخنش. شما به دل نگيريد.