تو فیلمهای خارجی میبینیم وقتی زیر دستان مدیری کارشان را خوب انجام میدهتد ریس یا مدیران خوشحال میشن و میگن حالا با خیال راحت میتونم مسافرت برم چون همه امور بخوبی انجام میشه.ولی من یادمه تو اداره ای که بودم وقتی خودم کارمو بنحو احسن انجام میدادم مدیر مربوطه ناراحت میشد اونموقع تعجب میکردم ولی بعدها دوزاریم افتاد الانم مثل خیلیهای دیگه منم از کار بیکار شدم.
بهترین مطلبی که تو یه دهه اخیر تو تابناک دیدم همین بود. ممنون
چه جوانان و متخصصینی که به خاطر مثل عدم تعهد در مصاحبه ها رد شدن و کسانی جایگزین شدن که فقط ریاکاری کردن و چون با ریا وارد شدن با ریا هم ادامه دادن و موفق هم شدن.
موفق شدن مملکت رو به باد بدن.
بخدا قسم موضوع زیر عین واقعیته:
قرار بود جوانی رو استخدام کنیم که لازم بود با مکانیک خودرو و شهر تهران آشنایی خوبی داشته باشه. من با این جوان مصاحبه کردم و از نظر فنی کاملا مسلط و شهر تهران رو به واسطه دو سال کار در آژانس مثل کف دست میشناخت.
معرفیش کردم به کمیته جذب ، اونجا ایشون رو رد کردن به دلیل اینکه ازش پرسیدن بودن نماز میخواند و ایشون با صداقت گفته بود نه.
نه اینکه اونایی که استخدام شده بودن همه نماز میخواندن نه ، 90 درصد اونها فقط دروغ میگفتن.
اول تشکر از این دست مقالات و ابتکارات (بمانند نظرسنجی اخیر) نویسندگان و سردبیر اهل درد و آگاهتان. من یکی از آن مهاجرت کرده ها هستم (البته ظاهرا سال 94، 180 هزار مهاجرت کردند) که عاشق کشورم و بخصوص اقتدار نیروهای «جانبرکف» نظامیش و افتخاراتشون هستم، نیروهایی که فقط به وظیفه الهی خودشان عمل میکنند و آلوده ثروت اندوزی نشدند!! در بین مسوولین متاسفانه ثروت اندوزی بسیار شایع شده. تابستان بشخصه زمانیکه بتنهایی و نامحسوس در نمازخانه در بیمارستانی در شمال تهران بودم اتفاقی شنونده مکالمه تلفنی در راهرو نماینده مجلسی بودم (نماینده یکی از شهرهای استانهای شمالغرب که دیدم بعنوان مستقل کاندید شده بودن، اسم محفوظ) که وقیحانه به دوست سیاسی پشت خطش توصیه میکرد که "پست «فرمانداری» بدرد نمیخوره مگه قبلا نبودم؟! پول توش نیست فقط صندلیه و اسم و زحمت... اگر الان بهم بگن بیا فرماندار تهران شو من نمیرم"!!!! متاسفانه اگر کارگروههای جدی مبارزه با فساد و برگرداندن اعتماد عمومی تشکیل نشود وضعیت افکار عموم بسیار خطرناک است و چه بسا همه آن افتخارات زا به تاریخ بسپارد!البته مردم باید بدانند که وقتی در رای دهی دقت نکنند به مسکلات افزوده میشود از ماست که برماست.
به نظرم :
1- كسانيكه متخصص به معناي واقعي هستن عموما متعهد نيز هستند.
2- كسانيكه متعهد واقعي هستند هم قطعا از پذيريش مناصبي كه در ان تخصصي ندارند پرهيز ميكنند.
نتيجه گيري:
در اين كشور كارها را نه به دست متخصصين سپرده ايم نه متعهدين!!!!