در ۳۰ روز اخیر این اولین مطلب بیطرفانه و بهتر بگم منتقدانه نسبت به خودتون بود. واقعا جای تحسین داره

تحلیل فوق مبتنی بر انگاره های متافیزیکی وانسان شناسی نامنقحی است که شرایط مذکور فرآورده آن است. لذا اصلاح وتحول بنیادهای اینگونه رفتارها لازم است.

ول کن برادر
این جماعتی که ریختند بیرون به بزن و بکوب، با چه روشی ممکنه یه روزی به اصولگرایی رای بده؟
من منکر اشتباهات و مشکلات آقایان نیستم؛ ولی
اصولگرایی تا در بر دارنده مفاهیم و چارچوبهای اصولگرایانه است (مثل پایبندی های قوی دینی یا نگاه اعتقادی به سیاست) نمیتواند برای بخش مهمی از رای دهنده ها جذاب باشد.
مگر اینکه رقیب خیلی خیلی بد عمل کند و یا اصولگرایی دیگر اصولگرایی نماند.

(\خلاصه کلام، اصولگرایان تا از رانت قدرت بدون زحمت برخوردارند)
واقعا این از خصوصیات جریان اصلاح طلب نیست. شما که تحلیل گر سیاسی هستید باید از منطق سیاسی هم برخودار باشید.
دوم برنامه برای اداره کشور.

شما که خودتون همون سمتی بودین، حالا واسه خودتون نسخه می پیچین یا آدرس اشتباهی میدین؟

ایا هدف وسیله را توجیه می کند؟ایا مجازید از هر راهی به هدفی برسید حتی اگر ان هدف خوب باشد؟پاسخ :خیر
پس چرا برای رئیس جمهور شدن رفتی سراغ تتلو؟این یعنی دگانه بازی کردن .این یعنی شکست.

چه عجب!!

آفرین! تحلیل واقع گرایانه ای است. یرای بسیاری از مردم فرقی ندارد که شخصی مانند لاریجانی رئیس باشد یا عارف. اما بسیاری از اصولگرایان با اقدامات عقل گریز سبب رویگرانی طبقه آگاه میانی می شوند. اصلاح طلبان باید قدردان کسانی مانند شریعتمداری کیهان باشند.

جان كلام افت أصول گرايي را گفتيد. فقط يك نكته مغفول ماند و ان اينكه در حال حاضر جريان أصول گرايي چه با سر و چه بي سر از إقبال مردمي براي اداره كشور برخوردار نيست.

لایک