"برای آنکه حمل جسد راحتتر شود آن را تکه تکه کردیم. بعد از این کار، لیلا و برادرشوهرش خانه ام را ترک کردند و قرار بود با تاریکی هوا برگردند و جسد را بیرون ببریم که دستگیر شدم."
لطفآ داستان را یکبار بخوانید، یعنی تمام اتفاقات از ... تا ارسال به شیراز همه در نصف روز اتفاق افتاده است
پاسخ ها
خودم
||
۱۲:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
دستکم صدبار خبر رو خوندم تا ابهاماتش تا حدودی برام برطرف شد.
سه تا خانم داریم. سپیده(مقتوله) و شهلا(همسایه ی مقتول و شریک در قتل) و لیلا (دوست شهلا و شریک در قتل). خانومی که گوشت رو به شیراز فرستاده لیلاست. لیلا و بردارشوهرش بعد از اینکه جسد رو تکه تکه میکنند یه مقدرایش رو (به اندازه ای که جلب توجه نکنه) با خودشون میبرند تا هوا که تاریک شد برگردن بقیه ش رو ببرن. اون تکه ها رو یه راست میبرن جلوی تعاونی و تحویل اتوبوس در حال حرکت میدن که ببره شیراز...
فاصله زمانی بین دستگیری شهلا و لیلا وجود داره. اینجوری نبوده که شهلا در همون دقایق اول اعتراف کنه و همستهاش رو لو بده و اونام دمِ در منتظر ایستاده باشن تا مامورا بیان و ببرنشون. خلاصه تا لیلا و برادرشوهرش دستگیر بشن حداقل یکی دو روزی طول کشیده. از اینطرف هم تا مامورین حکم بگیرند و برن شیراز حداقل یکی دو روز تلف شده و اون خانواده ی از همه جا بیخبر مقداری از گوشت رو خوردن. سرپرست اون خانواده شیرازی (برادر لیلا) هم بازداشت شده.
با این حساب، شهلا، لیلا، برادرشوهر لیلا و برادرلیلا فعلاً بازداشت هستند.
ناشناس
||
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
آفرین . دقیقا داستان فوق دارای نقصی آشکار است . آیا واقعا موضوع در یک نصف روز اتفاق افتاده است !!!! یا اینکه این داستان کلا ساختگی می باشد .
ناشناس
|
|
۱۱:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
1
38
پاسخ
یا خداااااااااااااااااااا
ناشناس
|
|
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
14
24
پاسخ
احتمالا شیراز نبوده، اینا مصونهستن ازهر خطایی، قادرآباد بوده
عجب
|
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
5
41
پاسخ
خوب چرا به عنوان گوشت شتر برای برادرش ارسال کرده؟ موضوع کمی پیچیده بود و کامل نیست؟
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
بخاطر رنگ و طعم خاصش بوده دانشمند. خواسته شک نکنند. نکنه انتظار داشتی بگه گوشت مرغه؟
دنا اورمزد
|
|
۱۱:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
1
15
پاسخ
چه جنایت وحشتناکی ...... اینجا واقعا ایران است
ناشناس
|
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
1
9
پاسخ
وا مصیبتااااا !!!!!! باورم نمیشه
خدایا
ناشناس
|
|
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
1
6
پاسخ
مثل داستانهای جنایی شده
حسین
|
|
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
2
32
پاسخ
وحشی های جانور
اینها دیگه کی هستن
پناه بر خدا از شر شیطان
ناشناس
|
|
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
3
42
پاسخ
گوشت شتر؟! این زن یک بیمار روانیه خطرناکه
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
بهتره بیمار روانی تشخیص داده نشه. وگرنه اعدامش نمیکنند
ناشناس
|
|
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۹
2
41
پاسخ
حالا اگه همین اتفاق تو آمریکا یا اروپا می افتاد صدا سیما هفت شبانه روز تو بوق و کرنا میکرد غرب فلان غرب بهمان....
لطفآ داستان را یکبار بخوانید، یعنی تمام اتفاقات از ... تا ارسال به شیراز همه در نصف روز اتفاق افتاده است
سه تا خانم داریم. سپیده(مقتوله) و شهلا(همسایه ی مقتول و شریک در قتل) و لیلا (دوست شهلا و شریک در قتل). خانومی که گوشت رو به شیراز فرستاده لیلاست. لیلا و بردارشوهرش بعد از اینکه جسد رو تکه تکه میکنند یه مقدرایش رو (به اندازه ای که جلب توجه نکنه) با خودشون میبرند تا هوا که تاریک شد برگردن بقیه ش رو ببرن. اون تکه ها رو یه راست میبرن جلوی تعاونی و تحویل اتوبوس در حال حرکت میدن که ببره شیراز...
فاصله زمانی بین دستگیری شهلا و لیلا وجود داره. اینجوری نبوده که شهلا در همون دقایق اول اعتراف کنه و همستهاش رو لو بده و اونام دمِ در منتظر ایستاده باشن تا مامورا بیان و ببرنشون. خلاصه تا لیلا و برادرشوهرش دستگیر بشن حداقل یکی دو روزی طول کشیده. از اینطرف هم تا مامورین حکم بگیرند و برن شیراز حداقل یکی دو روز تلف شده و اون خانواده ی از همه جا بیخبر مقداری از گوشت رو خوردن. سرپرست اون خانواده شیرازی (برادر لیلا) هم بازداشت شده.
با این حساب، شهلا، لیلا، برادرشوهر لیلا و برادرلیلا فعلاً بازداشت هستند.