جسارتا اینا دل نوشته نمی خوان .... این بزرگواران همه چیزشون معلومه ... باید برای خودمون دلنوشته بنویسیم ... مایی که معلوم نیست فردا قراره چه اتفاقی برامون بیفته ... مایی که با این کیفیت اب و غذا و دارو و پارازیت و ... قراره چه بلایی سرمون بیاد ... خدا ما رو بیامرزه ... این که رفتن و خوب هم رفتن ... بهشت نصیبشون
خدا همشون رو بیامرزه، واقعا از خودگذشتگی کردن و حتی شاید بشه گفت بی پروایی کردن! چون ظاهرا چند دقیقه قبل از ریختن ساختمون بهشون گفته بودن که ساختمون رو تخلیه کنین و حتی صدای شکسته شدن ستون های آهنی رو شنیده بودن. با تمام این اوصاف از خودگذشتگی کردن و ان شاءالله جایگاهشون بهشت هست.
ولی کاش در کنار بولد کردن از خودگذشتگی این عزیزان، یادی هم از سایر شهدا و از خودگذشته های وطن بشه، این همه مرزبان و محیط بان و پلیس که مظلومانه در گوشه ای شهید یا زخمی میشن ولی دیده نمیشن. مخصوصا مرزبان ها که توی بدترین شرایط محیطی و روحی-روانی دارن خدمت میکنن....
با اینکه یک هفته از این فاجعه می گذره ولی هر بار که اخبار پلاسکو رو دنبال می کنم بغض گلومو می گیره و اشک امانمو می بره،از صمیم قلب از خدا برای خانواده هاشون صبر آرزو می کنم و برای خودمون آرزو می کنم یاد بگیریم مهربون باشیم،مثل عزیزای دلمون جانفشان های پلاسکو.