سوء استفاده از نمادهای ملی و مذهبی و احساسات مردم باعث شده که مردم دیگر گوش شنوایی برای حرفهای مسئولین نداشته باشند. مثلا در قضیه " ایرانی؛ کالای ایرانی استفاده کن" آیا شرکتهای خودروسازی جایی برای حمایت از محصولا ساخت داخل باقی گذاشته اند؟ مگر در این 40 سال مردم خواسته یا به اجبار از خودرو ایرانی استفاده نکرده اند؟ نتیجه چه شده؟ آیا نتیجه این نشده که به بهای جان و مال و خون مردم یه عده آقابالاسر برای خود آفریده ایم؟ صحبت های خودرو سازان و دبیر خودروسازان را بار دیگر بشنوید. در نمونه کالاهای ایرانی فقط شرکتهای خودروسازی کافی هستند تا مردم شعار ایرانی کالای ایرانی مصرف کن را توهین به شعور خود بپندارند و قس علیهذا. یا الان جانبازان و خانواده های شهدا را بنگرید. چه بسیارند جانبازانی که با دردهای بسیار در تامین داروی خود نیز درمانده اند ولی اختلاسها و فسادهای هزار میلیاردی در بنیاد شهید بیداد میکند. نمونه های متعددی از این موارد را میتوان ذکر کرد که بسیاری نمادها را وسیله ارتزاق خود نموده اند و وسعت این سوء استفاده ها، نمادها را بی ارزش و بیمقدار نمده اند.
در تمام دنیا احساسات ملی گرایانه از دوران کودکی و ابتدا از روستا و در شهرها از محله ها شروع میشود. متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی تمامی محله های شهرها با ورود افراد غریبه بسیار از شهرستانهای دیگر و روستاها رنگ عوض کردند و افراد قدیمی همان محله ها در محله خودشان غریبه شدند. افراد تازه وارد به محله جدید هیچ ارقی نسبت به آن محله نداشتند و کم کم تعدادشان با آپارتمان سازیها که اصلاً با محوریت خانواده در اسلام سازگتر نیست، اکثر جمعیت هر محله افراد غیر بومی شدند که این امر باعث گردید هیچ توجهی به مسائل محله نداشته باشند و برایشان اهمیت نداشت که بچه های محله چه کارهای خوب و بدی انجام میدهند و چون بدیها را میدیدند، سعی داشتند نهایتاً فرزندان خود را از دیگر بچه ها دور نگهدارند. تیمهای ورزشی محله ای که قبل از انقلاب در تهران و شمیران داشتیم، تماماً از بین رفت و در ورزشگاههای امروزه بیشتر تیمهای اداری و مدرسه ای ورزش میکنند. افراد نسبت به ناهنجاریهای جوانان و نوجوانان محله خود بی اعتنا شدند. همین امر باعث از بین رفتن ارق ملی گرایی برای محله ها شد و فقطی که این ارق از بین برود حتماً ارق ملیگرایانه شهری و متعاقب آن ارق ملی گرایانه کشوری هم کم رنگ میشود و مردم بیشتر سعی خواهند کرد که بفکر خود و مافع شخصی خود و نهایتاً خانواده خود باشند. واضح است که این مسائل حتی ارق خانواده را نیز کمرنگ میکند که متاسفانه کرده است و اگر بفکر اسلامی کردن خانه سازی و شهرهایمان نباشیم، وضع از هر نظر بدتر هم خواهد شد.
تو کشوری که بطور متوسط در هر ماه شنیدن دو تا خبر اختلاس و غارت بیت المال و ... طبیعی شده هیچ کس هم صداش در نمیاد دیگه عرق ملی گرایانه برا کسی باقی نمیمونه
ظاهراً همه زنجیر وار دستشون تو جیب همه !!!؟؟؟
این حس برای وقتیه که شکم مردم سیر باشه...کی میتونه وقتی خودش اسایش حداقلی نداره به فکر منافع همههههههههههه باشه؟؟؟؟؟؟؟یه ادم عادی نمیتونه...اگرم بتونه موقته
مثلا در دوران جنگ....رفتن واز خود گذشتگی کردند اما نتیجه چی شد؟
بذلو بخشش زمینهای پایتخت!!!!!
اخلاف طبقاتی.
تاااااااا کجا از مردم انتظار دارید خوب باشند ولی مسئولین هر کاری میخوان بکنند؟
برای ایجاد حس وطن دوستی :
تعصبات غیر حرفه ای سیاسی رو کنار بزاریم
شادی رو تو جامعه نهادینه کنیم
رانت رو در جامعه از بین ببریم
با افرادی که از امکانات بیت المال به نفع شخصی استفاده می کنند به شدت برخورد کنیم
"قانون مدار " باشیم نه قانون گریز
طوری جامعه رو هدایت کنیم که عموم مردم نسبت به آینده امیدوار باشن نه مایوس و ناامید
تو ادارات ، نهاد ها ،شرکت ها و.... کار رو درست تعریف کنیم و بعد اون رو از کارکنانمون بخوایم
به هر کسی به اندازه لیاقت و کارائیش حقوق بدیم نه به اندازه پست و مقامش
و.....