من معتقدم باید اجازه بدیم نه تنها افغانها بلکه دوستان تاجیک پاتریک وقزاق هم به عنوان کشورهایی که دارای جمعیت فارسی زبان هستند در پروسه ثبت این شخصیت بزرگ مشارکت کنند چون در این کشورها بنا را بر حذف تمدن پارس از این کشورها گذاشته اند حتی در افغانستان نیز زبان پارسی دشمنانی دارد . کو بخارا کو سمرقند . هموطن ایرانی و همزبان افغانستانی ما باید در درجه اول به فکر حفظ زبان مشترک اجداديمان و تمدن آنها باشیم .ما مفتخریم که با همزبانان خود در دیگر کشورها دارای پيندهاي محکمی مثل مثنوی معنوی هستیم. البته مشارکت ترکها در این پروسه خود پاسخ محکمی به برخی نژاد پرستان است که انواع توهینها را نثار فرهنگ وزبان پارسی می کنند . برادر افغانی وتاجيک و هزار بیایید این فرصت رو به آغازی برای همگرایی تبدیل کنیم . چیزی که تمدن پارس برای احیا مجدد به آن نیازمند است . مخلص همه فارسی زبانها
شاید این تشبیه زیاد خوش آیند افرادی نباشد ولی نزدیکترین تمثیلی بود که به ذهنم رسید. بسیاری از امامزادگان و نوادگان امامان در ایران موطن داشتند و فوت کردند و اکنون مقابرشان در ایران محل التجاء و تکریم ایرانیان است. اما ایرانیان هیچگاه ادعا نکرده اند که آنان ایرانی هستند. معلوم نیست ترکیه بر چه اساس مولانا را میراث آن کشور میداند. درحالیکه در عهد مولانا اساسا کشوری به نام ترکیه و یا حتی عثمانی وجود نداشت و زبان ترکی هم در قونیه رایج نبود. گویا خاندانی ایرانی و آدری( نه ترک) آل جلایردر آن خطه حاکم بودند.
آقايان وخانم هاي محترم، دست إز نژاد پرستي پارسي بشوييد، چون تاريخ مصرف اين أمده سپري گرديده است.
آنچه عقل جمعي جهاني حكم كند، بر نژادپرستي شما ها فائق خواهد آمد، صبور باشيد و تماشا فرماييد.