سلام
من يك جوان 22ساله هستم از١٥سالگي اونم تنها شروع كردم به مصرف شيره ترياك تارسيدم به١٩سالگي وديدم همه دوستانم رفتن خدمت وبه منم گفتن بايدبري ولي من ازترس معتاديم موندم چيكاركنم ولي هرجوربودرفتم به بدبختي ومدت خدمتم روشيره ميخوردم تااينكه باشيشه اشناشدم اولش ميترسيدم مصرف كنم ولي بااصرارچندتاهمخدمتي معتادكه داشتم شروع كردم ويكمدتي روديدم كه ديگه نگهباني دادن چقداسون شده اونم واسه منكه شيره مصرف ميكردم وهميشه سرنگهباني خواب ميرفتم ويك اعتمادبه نفسي داشتم كه تمام مشكل هاي زندگيم انگاراصلاوجودنداشتن بيخيال شده بودم تااينكه يكروزسرپست نگهباني زيادمصرف كرده بودم يكلحضه فكرخودكشي مثل برقي اومدتوسرم منم رفتم توفكرش اخرش باكلاش خودمو تيركردم ولي خداانگارمنودوست داشت كه ازمرگ قطعي نجاتم داد تفنگ روروي قلبم گذاشته بودم ولي موقع شليك زيرقلبم خوردومعده ام روسوراخ كرد وازپشت موقع خارج شدن به نخاـَم اسيب زدوالان ازكمربه پايين فلج هستم فقط ميخوام به اون دسته معتادهاي عزيزي كه مريض هستن زندگي من وهزاران نفره ديگه كه اتفاق هاي بدتري واسشون پيش اومده درس عبرت بشه واقعاً ادم سختي روكه ميبينه بعدپشيمون كارهاش ميشه من ازخداهزارمرتبه شاكرم كه زنده ام گذاشته راضيم به رضاي اون ولي روزهاي رودارم ميگذرونم كه ازمرگ واسم خيلي بدتره وبراي هيچ بنده اي حتي دشمنم ارزو نميكنم.الانم به لطف الله١٧ماه هست كه پاك پاك هستم.
ناشناس
|
|
۰۱:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۶
0
1
پاسخ
سلام ما امروز از اتاق برادرم از اون شیشه های گوی مانند پیدا کردیم و الان همه میترسیم چیکار باید بکنیم کدوم کنپ ببریم
ناشناس
|
|
۰۳:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۸
0
0
پاسخ
هیچکس دوست نداره توهوای سردتوسرماباشه یاتوهوای گرم توگرمادرحال مصرف شیشه پس این شدهراجباربهرمصرف وقتی من واسه سرگرمی خودم شغلی ندارم بازم میرم روخونه اول اینوهمش یادتون باشه به معتادهمیشه بایدکمک کردنه ازلحاظ مالی موقعیکه خولست ترک کنه چون ادمهای ساده ای هستن چون اگه زرنگ بودن هیچوقت سمت مولدنمیرفتن تاحالاشده به درددل یه معتاددرحال عذاب گوش بدی نه نشده شایداودلت بگی نشسته مصرف کرده داره واسمون روضه میخونه
ناشناس
|
|
۰۵:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۹
0
0
پاسخ
باعرض معذرت خانواده بی تفاوت هستن نسبت ب بچه هاشون موقعی ک کار از کار گذشته خودشون احساس خطر میکنن در واقع اون موقس ک دنبال سویئچ تانک میگردند. دیگه الانم هیچ کاری نکنن بهتره تا خودش ب شعورش برسه خدابخواد برمیگرده ب زندگی سالمش مثل خیلی ها
علیرضا
|
|
۰۷:۴۰ - ۱۳۹۸/۰۱/۲۹
1
1
پاسخ
همه نظرات مسخرس همش من مصرف کننده هست ۶ ماهه مصرف میکنم حرف دکتر درست ولی نتونستید بفهمید اقه قرار باشه معداد بمیره ادما یکی درمیون باید بمیرند طرف معتاده توسعی کن ترکش بدی اره امکان داره ادم شیشه ای بعد ۱۰سالم بره دنبالش دوباره ولی اگه طرف زنگیش به رفاه باشه ک اعتیاد پیدانمیکنه خانواده ها با اخلاق درست میتونند معاتادا ترک بدند ولی دوباره برگردن به همون محیط بلاخره دوباره مخش روشن میشه فقط یه مصرف کننده میتونه راه چاره پیداکنه منم خیلی راه میتونم جلوتون بزارم
ناشناس
|
|
۲۲:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
1
0
پاسخ
خدا به فریادشون برسه.
موسوی
|
|
۰۳:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۲/۰۵
0
0
پاسخ
اخرش نفهمیدیم باید چکار کنیم برادرم چهار بار فرستادم کمپ وبعد دو روز شروع میکنه گفتند براش زن بگیر اون هم براش گرفتم ولی فایده نداشت با خوس اخلاقی باش رفتار میکنیم ولی یکدفعه میبینی یه جوری میپره مقل اینکه پورش کشتند اون هم لخاطر اینکه میبینه چایی هنوز اماده نشده..جناب کارشناس خودت هم نمیدونی بایدچکار کنم واصلا فکر کنم خودت هم معتادی
ناشناس
|
|
۲۲:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۲/۰۵
0
0
پاسخ
سلام 11ساله که همسرم شیشه مصرف میکنه.پسرم چهل روزه بود که فهمیدم الان پسرم ده ساله هستش و به خوبی میدونه که پدرش معتاده در این مدت سه بار کمپ بردیمش و یکبار روان درمانی کردیم .سه ساله که تو گرما وسرما خودم با ماشین سر کار و جلسات ان ای میبرمش و در این سه سال به فاصله سه ماه چهار ماه لغزش کرده همه جوونی و انرژیها گذاشتم که زندگیم از هم بپاشه خودم داغون شدم از نظر جسمی و روانی فقط دارم میسوزم و میسازم بارها خواستم جدا بشم ولی حمایت کننده ندارم الان که دارم این متنو مینویسیم دلم خونه.واقعا بد دردیه
M
|
|
۰۱:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۲/۰۸
0
1
پاسخ
منو ابجی کوچیکم تازه فهمیدیم بابام شیشه مصرف میکنه و تموم این علائمارو داره داریم خورد میشیم مخصوصاوقتی نظرای مردمو خوندم ک میگن راهی نداره و یا اعدام بشن یا طلاق قلبم دردمیگیره
خواهر بیچاره
|
|
۱۸:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۸
0
1
پاسخ
هیچ زجری بالاتر از بودن در کنار یک فرد شبشه ای نیست،برادرم گل میکشید در گرون ترین کمپ تهران باذبدبختی ترکش دادیم .سه روز از بیرون اومدنش نگذشت که میگفت چقدر همه چیز عجیب و رو مخه!!!و باز شروع به کشبدن گل کرد چند روز پیش تازه متوجه شدم برادرم شیشه هم میکشه ،لب و نوک تمام انگشتاش و با تیغ کنده و میگه بدنم ساس داره و منو داره از تو میخوره ،بیمارستان لقمان و رازی بردیمش همه گفتن معتاده ولی باورمون نمیشد که توهم میتونه اینقدر براش واقعی باشه که گوشت تنش و با تیغ ببره و فکر کنه انگله.چند روز ازش حتی دور نشدم و کلی بهش محبت کردم ولی در حالی که لقمه غذا رو دهنش میزاشتم (چون تمام دستاش پاره و پانسمان بود)در کثری از ثانیه حالت چشمش عوض شد و عین وق زده ها نگام کرد و شروع به فحاشی و لکد زدن به من کرد.بینی من شکست و فقط تونستم خودم و داخل خونه بکشم و گارد رو قفل کنم.به گارد آهنی حمله میکرد و کجش کرد .به روی پدرم که شخص آبروداری هستش دست بلند کرد ،شیر گاز و باز کرده بود که مارو هم باخودش بکشه!!!فقط با اومدن ماموران کلانتری اروم شد و جالبه که خیلی ازشون ترسید و عین موش شد.فردا صبحش از طرف یک کمپ بعد از کلی فریاد و التماس و خشونت اومدن بردنش و الان سه روزه کمپه،خدا میدونه چی میشه
ولی یه چیزی ته دلم میگه بیرون بیاد قطعا میکشه و شاید این بار منو بکشه....شیشه عقل رو تخریب میکنه ،حتی تو عصبانیت و خشم هم ریتم پس و پیش داره فکر کردنشون.جنون میگیرن.امیدوارم اگر قراره دوباره شروع کنه بمیره.هفت ساله هیچکدوممون حتی راحت نخوابیدیم.من خودم الان احتیاج به دکتر دارم همش صدای جیغ میشنوم و بعد گریه و زجه!!!!!
من يك جوان 22ساله هستم از١٥سالگي اونم تنها شروع كردم به مصرف شيره ترياك تارسيدم به١٩سالگي وديدم همه دوستانم رفتن خدمت وبه منم گفتن بايدبري ولي من ازترس معتاديم موندم چيكاركنم ولي هرجوربودرفتم به بدبختي ومدت خدمتم روشيره ميخوردم تااينكه باشيشه اشناشدم اولش ميترسيدم مصرف كنم ولي بااصرارچندتاهمخدمتي معتادكه داشتم شروع كردم ويكمدتي روديدم كه ديگه نگهباني دادن چقداسون شده اونم واسه منكه شيره مصرف ميكردم وهميشه سرنگهباني خواب ميرفتم ويك اعتمادبه نفسي داشتم كه تمام مشكل هاي زندگيم انگاراصلاوجودنداشتن بيخيال شده بودم تااينكه يكروزسرپست نگهباني زيادمصرف كرده بودم يكلحضه فكرخودكشي مثل برقي اومدتوسرم منم رفتم توفكرش اخرش باكلاش خودمو تيركردم ولي خداانگارمنودوست داشت كه ازمرگ قطعي نجاتم داد تفنگ روروي قلبم گذاشته بودم ولي موقع شليك زيرقلبم خوردومعده ام روسوراخ كرد وازپشت موقع خارج شدن به نخاـَم اسيب زدوالان ازكمربه پايين فلج هستم فقط ميخوام به اون دسته معتادهاي عزيزي كه مريض هستن زندگي من وهزاران نفره ديگه كه اتفاق هاي بدتري واسشون پيش اومده درس عبرت بشه واقعاً ادم سختي روكه ميبينه بعدپشيمون كارهاش ميشه من ازخداهزارمرتبه شاكرم كه زنده ام گذاشته راضيم به رضاي اون ولي روزهاي رودارم ميگذرونم كه ازمرگ واسم خيلي بدتره وبراي هيچ بنده اي حتي دشمنم ارزو نميكنم.الانم به لطف الله١٧ماه هست كه پاك پاك هستم.