ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۸ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۲
انصاف داشتن صفت خوبي است.وشرط انصاف آن است که انسانها رادرهمان مختصات زماني ومکاني وتاريخي که قرار داشته اند نقد کنيم وگرنه سخت به بيراهه ميرويم.مرحوم شريعتي در زمان خود کاري کرد که بسيار اثر بخش بودوکارهايش همه از سر درد واخلاص بود.اينکه افکار او را سي سال پس از وفاتش در شرايط فعلي وبا ارزشهاي فعلي ناصواب بدانيم غير منصفانه است.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۸ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۳
به نظر من این کتاب بسیار غرض ورزانه و احساسی نوشته شده است. اگر افرادی مانند دکتر شریعتی و شهید مطهری سال ها پس از شهادتشان در یاد و ذهن مردم جاودان مانده اند به خاطر این است که از خود چیزی برای گفتن داشتند و به هیچ وجه به قصد معروف شدن مطلب نمی نوشتند.
ناشناس
|
Italy
|
۱۰:۵۳ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۳
هرکسی از ظن خود شد یار من !
عزیزان ، افسوس که خصلت ایرانی امان همه جا باید خودش را نشان بدهد .
اگر از کسی خوشمان بیاید و در مسیر افکار خود بدانیم او را به عرش می رسانیم و اگر برعکس آن باشد ، دیگر هیچ چیز خوب او را نمی بینیم .
می خواهم یک نکته تکراری اما درست را یاد آور شوم : هر انسانی را باید در زمان خودش و برای زمان خودش سنجید و به او نمره داد (الی معصومین و اولیا الله که چون به وحی متصل بوده اند ،حرف هایشان برای همه زمان ها ست .)
بس است .برای اثبات خودمان ، دیگران را نفی نکنیم .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۲ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۴
پشت سر آدمی که امکان دفاع از خود ندارد صحبت که و نقد او چه راحت است . اما این حقیر استدعا دارد که کسانی که در خصوص شخصیت و تفکر این شخصیت مطالعه دارند نقدی بر کتاب مذکور تهیه کنند تا جوانان ما با آگاهی به مطالعه آثار شریعتی بپردازند
من تمام داشته هایم در مذهب را از شریعتی میدانم خدایش رحمت کند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۵۰ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۴
فهميدن يك روح دردمند، به انسانهاي بزرگ نيازمند است. شريعتي تصويري از روحي بزرگ با دردي بزرگتر و الهي به عرصه آمده بود. احساسي عظيم از كرامت انساني كه در دنياي خاكي آدمك‌ها قرارش نبود. شريعتي فرياد خداخواهي آدم غريب بود، فهميدنش نه كار هر كسي است. فريادهاي شور انگيز و دردهاي بي كرانش نماد شرافت و فرزانگي روح ايراني مسلمان شرافت پيشه بود. لختي به خويشتن خويش باز گرديد! و بر نداشته‌هاي خود بينديشيد!؟ كه دنيا محضر خداست.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۲ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۴
خواستم بگویم شریعتی آن است که شیخ قاسم میگفت ، دیدم که نیست .
خواستم بگویم شریعتی آن است که مطهری میگفت، دیدم که نیست.
خواستم بگویم شریعتی آن است که در کتاب نهضت امام مطرح شد، دیدم که باز نیست
خواستم بگویم شریعتی آن است که فرقان میگفت، دیدم که باز هم نیست
خواستم بگویم که شریعتی آن است که اول انقلاب میگفتند، دیدم که باز هم نیست
خواستم بگویم که شریعتی آن است که الان میگویند، باور کنید باز دیدم که نیست
واقعا شریعتی ، شریعتی است
ناشناس
|
Saudi Arabia
|
۱۲:۵۹ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۵
من شخصاً از منتقدان مرحوم شريعتي هستم. نقد آرا و نظرات ايشان را براي جامعه و پيشبرد علم و فرهنگ بسيار مفيد ميدانم. تا وقتي كه نقد شريعتي ادامه يابد حيات فكري او نيز ادامه خواهد يافت. بايد ار روزي ترسيد كه متفكري مورد نقد قرار نگيرد. اميدوارم آراي انديشمندان ديگر نيز مورد نقد جدي قرار گيرند تا پويايي جامعه همچنان حفظ شود. به همهء عزيزان توصيه ميكنم هم نقدها را جدي بگيرند و هم از نقد واهمه نداشته بشاند. هيچكس نبايد جلوي انديشهء ديگران را بگيرد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۲ - ۱۳۸۶/۱۱/۱۶
فاطمه فاطمه است!!
با سلام و عرض خسته نباشيد.
شخصا اعتقاد دارم (معلم شهيد) شريعتي انسان والا و با ارزشي بودند . بنده با وجودي كه هميشه براي مصائب علي و فاطمه گريه مي كردم لذا پس از خواندن اثر استاد بود كه به درك مكفي از زندگي اين بزرگواران رسيدم و گريه من رنگ و هواي ديگري گرفت . روحش شاد و يادش ماندگار .