چقدر مغرضانه!!! چه مادری چه مادربزرگی خودتو قانع نکن جناب نویسنده مثل اینکه دلت خونه از دست زنان متعلقه حتما بهت پا ندادند چون زن داشتی، میبینی که اونام پسر میخوان نه پیرمرد زن داری مثل تو
چون باازدواج زن ازمردبزرگترمخالف بودم ولی بایه پسری ک6سال ازخودم کوچیکتربودبااصرارخودش وچندسال خواستگاری کردنش بلاخره بااستدلالایی ک میاووردمتقاعدشدم وازدواج کردم ازقبل هم بچه داشتم الان بیشتراز10سال گذشته ازقبل بیشتردوسمداره...نمیشه گفت مشکل نداشتیم ولی علاقه ای ک به هم داریم وجودمشکلاتوکمرنگ میکنه درسته درک وگذشت وصبرمن بیشترازیه دختربی تجربه س که دلیل مهمی برای حفظ زندگی بوده وهمسرم تحملش نسبت به خانمایی ک آقایون روبه چشم غول چراغ جادو وتامین کننده خواسته هاشون میبینن رونداره تامین زندگی باهمسرمه فکرنکنیدازروی طمع بامن ازدواج کرده ک سواستفاده کنه هردومون سهم خودمونوانجام میدیم بقیش باخداس.مشکلات این نوع ازدواجهاخیلی خیلی کمترازازدواجهای معمول ورایجه.باورکنیدهرمشکلی داشته باشه ارزششوداره بشرط اینکه طرف مقابلتون آدم درستی باشه ولطف خداشامل حالتون باشه واقعازندگی کردن اونقدطولانی نیس ک بخواهیم درگیراعدادوارقام باشیم فقط کافیه همودرک کنیم ببخشیم گذشت کنیم انتظاراتمون منطقی باشه صداقت داشته باشیم باهم دوست ورفیق باشیم اونموقع چه10سال چه100ساله باشیم باهم یکی میشیم وازدرکنارهم بودن لذت میبریم
سلام ، به نظر من این مقاله هیچ ارزشی برای انسانیت جنس زن قائل نیست و زن مطلقه و یا بیوه را به عنوان یک کالای دست دوم میبیند که نه حق عاشق شدن دارد و نه لیاقت عشق! باید پذیرفت که همه ممکن است اشتباه کنند و بعد بر گردند به تنهایی خودشان و نه مادر دوم میشوند و نه منبع مالی، چه بسا که بسیاری افراد آنچنان به تنگ می آیند که مهریه و همه چیز را میبخشند و جوانی شان را بر میدارند و میروند ...قطعا ازدواج چه با مجرد و چه زن مطلقه که یعنی زنی که مشخص و معلوم و شرعی با یک نفر رابطه داشته است ... باید با فاکتورهای زیادی سنجیده شود و این همه کلی گویی های جناب نویسنده گزاف و دور از منطق و آمیخته با تعصب کور کورانه هست