خدمت شما عرض شود که ایرانیان از ساختار ملت خارج شده و به ساختار گله ایرانیان تبدیل شده اند گله ای که به راحتی و سادگی از هم پاشیده و متفرق میشوند و در واقع منفعت طلبی انان را تک پران و خودخواه و بدون تعلق به جمع یا ملت (گله) ساخته است هیجانات و احساساتی که گاه و بیگاه و فی البداهه از خود بروز میدهند خود مؤید این ادعا ست خود شیفتگی افراطی از یکسو و خود باختگی افراطی از سوی دیگر در لایه های مختلف و در زمینه های گوناگون گله موج میزند در حالیکه تناقض زیادی در آن دو مقوله به چشم میخورد
این سلسله مباحث تابناک و نظر سنجی های انجام شده بسیار جالب است. به شرط آن که نتایج آن در قالب یک نوشتار منتشر شود تا خوانندگانی که فعالانه در این مباحث شرکت می کنند هم از نتیجۀ این پرسشگری ها اطلاع حاصل کنند.
در مورد جواب سئوالات:
1- بله
2- تجربیات نشان داده که بر پایه احساس است. کنشگری منطقی در تعاملات اجتماعی و سیاسی بسیار کمرنگ است. اما کنشگری احساسی مخصوصاً در عرصه سیاست بسیار مشهود است. ما از معدود کشورهایی هستیم که واکنش های سیاسی مان در طول یک روز دچار تغییر و دگرگونی می شود. نمونه شاخص این شیوه رفتار، گفتن درود بر مصدق و مرگ بر مصدق تنها در فاصله چند ساعت است.
3- فاجعه است. برخورد احساسی با مسائل سیاسی یک فاجعه تمام عیار است. انتخاب محمود احمدی نژاد برای تمام تاریخ ایران کفایت می کند.
4- هیچ راهکاری ندارد. تا موقعی که نگاه فرودستانه به عموم مردم در تصمیم گیری ها و سخنرانی ها رواج دارد، این امر امکان پذیر نیست. نفس تحقیر در ذات مردم ما تزریق شده است. نمونه اش سخنان امروز آقای نعمت زاده است که به جای ارائه راهکار ، مردم فرهیخته ای را که برای اولین بار با راهکاری منطقی و مسالمت آمیز درخواست واقعی خودشان را در مدنی ترین شکل ممکن بیان کرده و برای کاهش قیمت خودرو کمپین خودروی صفر نخرید را به راه انداخته اند، مورد تحقیر قرار داده و با لفظ ضد انقلاب از آنها یاد می کند، هیچ امیدی به اصلاح این روند نمی توانیم داشته باشیم.