آنقدر با معرفتيد كه هر از چندي به سراغ ما مي آييد و قصد بيدار كردمان را داريد.
آنقدر غافليم كه باز هم به روياهاي دنيايي مان فرو مي رويم.
واي از شرمندگي قيامت با اين حجت هاي روشن الهي
منم آن بند های بسته به دستان پاک تو که اگر نبودم دستان پاکت آزاد بود و پیکر نورانیت امروز جان داشت. میدانم آنچه گذشت از ناجوانمدری ناجوان مردانی است که رسم انسانی را نمی دانند ولی تو ماندی تا بند به دستانت ببندند. بندی که از آنان نبود از من بود. بند دستان تو من بودم که برای ماندنم، برای آزاد زیستنم، برای شاد بودنم تو دستانت در بند کردی تا من بمانم. بدان که هر آنچه دارم را به تو بدهکارم و قسم می خورم به دستان بسته تو به شهادت بی صدای تو به شهادتی که نشانش بند بود و نه خون که تا آخرین قطره خون ار آزادیم که هدیه توست از شادیم که آرزوی توست و از شرافتم که میراث توست دفاع خواهم کرد.
ای پرستوهای به خون آغشته و بال و پربسته و شکسته به دست خقاشان شب پرست ، با تمام احساسم بوسه می زنم بر زخم بالهایتان ، باشد که شفاعت کنید مرا فردای قیامت پیش حضرت حق
دیروز با دستان بسته،پیمانه ای از آب حیوان سر کشیدند
امروز چون عیسی (ع) ابن مریم،بر جسم بی جانان دمیدند
دیروز در آن کیمیا زر گشته هم بال ملک تا اوج رفتند
امروز همچون عشق محبوب،اکسیر زر بر جان مشتاقان کشیدند
دیروز در آخر نفس،باچشم گریان بر قدوم شاه بی سر،سر نهادند
فردای در آخر سرا،با چهره هایی جان فزا چشمان گریان را شفیعند
شرمنده ایم که این جنایت جنگی را پیگیری و با عاملان آن برخورد نمی کنیم.
چون اسیر دست بسته را کشتن (بر اساس قوانین بین المللی) جنایت جنگی محسوب میشود و قابل پیگیری است.
آنقدر غافليم كه باز هم به روياهاي دنيايي مان فرو مي رويم.
واي از شرمندگي قيامت با اين حجت هاي روشن الهي