من 15 ساله ام یک ساله که عقدکردم خیلی پولدار هستن ولی دوسش ندارم نمیتونم باهاش حرف بزنم نمیتونم هاش بیرون برم
البته اون دوستم داره ولی من دوست داشتنی که عذابم بده نمیخام ولی خب نمیخام طلاق بگیرم بخاطر حرف های مردم
خیلی شکاک هست خیلی بد اخلاق هیج وقت درکم نکرد خانوادم هم به من حق نمیدن همش میگن تقصیر منه خسته شدم دیگه نمیتونم ..دوست دارم بمیرم
تا حدی رسیدم که از خودکشی راضی هستم
ناشناس
|
|
۰۷:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۰
0
0
پاسخ
سلام دوستان مشکلات زندگی همه دارن ((به خدا نگو مشکلی دارم به مشکل بگو خدای بزرگی دارم))
محمدم
|
|
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
2
0
پاسخ
مگه به همین راحتیه ...
شناسنامه دیگه خالی نیست..برای ازدواج بعدیش شرایطش سخت تر میشه
تو شاید بگی پسره خوبه اما نمیخوایش ولی مردم چی فکر میکنن..شاید فکر مردم واسه تو مهم نباشه همونطور که انقد راحت با احساسات پسره بازی کردی و حالا بعد یه سال طلاق میخوای ولی اون پسر اسمش بد در میره و دیگه نمیتونه به راحتی خانواده یه دختر دیگه رو برای ازدواج راضی کنه
هزینه های عروسی و ماه عسل و ... هم بماند اون عاطفه و عشقی که خرج تو کرده چی میشه پس حتی ممکنه آسیب روحی سنگین به خاطر تو ببینه
همچین دختری هم باید مهریشو ببخشه هم یه هزینه ای به مرد بده برای جبران که هیچوقتم نمیتونه کامل جبران کنه
متاسفم برای اینجور دخترا که به راحتی میتونن سنگدل باشن و فقط خودشونو میبینن و هنوز به بلوغ نرسیدن
Sara
|
|
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۳
0
0
پاسخ
سلام من ده ساله ازدواج کردم الان ۲۶ سالمه تو این ده سال یک روز هم خوشبخت نبودم شوهرم بچه است بزرگ نمیشه دروغ میگه خیانت میکنه زندگی براش مهم نیس اعتراض کنم کتکم میزنه یه دختر ۷ ساله دارم ما مستاجر بودیم وقتمون تموم شد پول نداشت خونه بگیره وسایلارو ریختم زیرزمین مامانمینا خودمو دخترم اینجا اونم خونه مامانشینا اصلا به فکر خونه گرفتن نیس بهش میگم طلاق بده میاد اینجا آبروریزی میکنه تهدید میکنه التماس میکنه وقتی میبخشمش میشه آدم قبل تو این ده سال بارها خواستیم جداشیم ولی نشد این بهتر موقع برا طلاقه ولی به خاطر بچم دودلم چکار کنم تورو خدا یکی راهنماییم کنه
علی
|
|
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
0
0
پاسخ
اره دیگه
مرتضی
|
|
۰۹:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۷
0
1
پاسخ
سلام من ۳۰ سالمه که ۸سال که ازدواج کردم به نظره من ما پسرا عقلتان کله ما نبود فقط گول ظاهر و قیافه زنهار رو خوردیم. ..
سعید
|
|
۰۳:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۱
0
0
پاسخ
من چند سال ازدواج کردم ولی هیچ خوشی ندیدم چون به زور ازدواج کردم خودمم همیشه میگفتم پدر مادر فقد میتونن دخترارارو به اجبار شوهر بدن اما من اینقدر با مادرم سر ازدواجم بحث کردیم که دیگه من تصلیم شدم فقد میخواستم بحث ازدواج من تموم شه باخودم گفتم فقد ازواج میکنم با هرکی شد ازدواج کردم اشتباه خیلی سخت ادم بزرگترین اشتباه زندگیشو ازندانم کاری های مادرش بخورخانم خوبه ولی من نمیخوامش یکی هم هست جلو چشمم همونی که به نظرم جالب فقد میگی خدا اون فرستاده تا ازابموبیشتر کنه نمیدونم هیچ فکر جز اینکه چرا اینجوری شده کاش اون مال من بود نمیدونم فقد زندگیم شده این فکرا چرت پرت خیلی سخته
مهسا
|
|
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۲
0
0
پاسخ
سلام...لطفا یکی بهم کمک کنه ..خسته شدم اینقدر رفتم پیش مشاور و تو سایت های مختلف کمک خواستم و هیچ کس نه کمک به درد بخوری کرد نه حتی راهنمایی دلسوزانه ای ...
ناشناس
|
|
۰۱:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۵
0
0
پاسخ
سلام من ۱۶سالمه تو۱۵ سالگی نامزد کردم خواستگارزیادداشتم پدرم همیشه میگفت که چرا ازدواج نمیکنی چرا فقط توخواستگاراتوردمیکنی من ازنامزدم از اولشم خوشم نمیومد به پافشاری پدرم بزورقبول کردم همش همه گفتن پسره خیلی خوشگله ماشین و خونه داره ازهمه نظرهم اندازه خودته بروعشق بعدازازدواج میادرفتم خیلی سعی کردم دوسش داشته باشم ندارم حتی نمیخوام اسمشو بشنوم پارسال همین موقه عقد کردیم من بعدبهمن ماه دیگه نرفتم همه چیزو به خودش گفتم از پارسال هم کلی عذاب کشیدم بابام کتکم زدهمش میگفت بخاطرخوشبختیه بمیری هم مردتومیدم ازپارسال تاالان بزور باتف بالاسرداشتن و کتک خوردن بزورراضی کردم الان همه میان میگن برو همه دارن حسودی میکنن این چیزااصلابرام مهم نیستن من درواقع یکی دیگر روهم دوس دارم اونم دوسم داره اگه اینودوسش هم نداشته باشم نمیتونم نمازدموقبول کنم همه ی فامیلامیگن بروبعداانقدردوسش خواهم داشت که و به فکرآبجیت هم باش توطلاق بگیری دیگه کسی نمیاد سراغت بیادهم اونی که تومیخوای نمیشه دوتاتونم میمونین خونه ازقدیم گفتن بخت اول دومی یابدبخت میشی یاپشیمون دیگه هم دیرشده میمونی اون موقه بایددوبارطلاق بگیری من هیچ گونه ازش خوشم نمیاد میخوام خودموخودکشی کنم دلم به حال مامانم میسوزه نکنم دارم تباه میشم من اگه بانامزدم برم بخاطر خواهرم میرم که نه اون بمونه خونهو نه من الان من دخترم نذاشتم بهم نزدیک بشه الان همه میگن پشیمون میشی برو اگه طلاق بگیری دیگه کسی نمیادتروبگیره بیادهم یا عروسی کرده یا بچه داره توهم که این چیزاروقبول نمیکنی میمونی خونه خواهرتم مثل خودت الان موندم چیکار کنم آوارم میخوام طلاق بگیرم ازاین عاقبتامیترسم و برم نه ازش خوشم میادنه پسره شخصییتش جوریه که من بخوامش خواهش میکنم یه کمکی کنین
تنها
|
|
۰۱:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۰
0
1
پاسخ
سلام من یه خانم ۳۳ساله هستم من ازدواجم به اجبار بود الان ۱۸سال میشه ازدواج کردم ولی یه ذره هم بهش علاقه ندارم همیشه مریضم افسرده چونکه فقط میگم چرا سر من این بدبختی اومده من ۳ تا پسر دارم حرفام زیاده فقط راهنمایی کنین خواهش میکنم بخدا دیوونه شدم
البته اون دوستم داره ولی من دوست داشتنی که عذابم بده نمیخام ولی خب نمیخام طلاق بگیرم بخاطر حرف های مردم
خیلی شکاک هست خیلی بد اخلاق هیج وقت درکم نکرد خانوادم هم به من حق نمیدن همش میگن تقصیر منه خسته شدم دیگه نمیتونم ..دوست دارم بمیرم
تا حدی رسیدم که از خودکشی راضی هستم