من تا اخر عمرم مدیون ثانیه های رشادت های شما عزیزانم و از راه دور کف پای شما ها را میبوسم که این امنیت را به شما ها مدیونیم هر جا هستید خدا پشت وپناهتان باشه
روح الله
|
|
۰۲:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
8
16
پاسخ
شرمنده ایم .ان شا الله در خلوت با خدا ، ما جوونا رو فراموش نکنید
سید جواد
|
|
۰۹:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
6
21
پاسخ
برادر آزاده دلاور بسیار از خاطراتت حال کردیم ، من خاک پای شما هستم خداوند بشما اجربدهد مرا یاد روزهای جنگ انداختید من درمنطقه جنگی از ناحیه گردن ترکش خوردم و دچار سوختگی شدید از ناحیه صورت شدم بدلیل محاصره دشمن امکان دسترسی به درمانگاه وجود نداشت بدلیل خونریزی شدیدیکی از بچه های هم سنگر لطفی کرد آنرا با نخ و سوزن خیاطی بخیه زد و با زیر پیرهنی که شاید یکماه شسته نشده بود زخم های سوختگی ام را پانسمان کرد ، انهم چه بخیه ای ، چه پانسمانی، خلاصه سرتان رادرد نیاورم هم چند روزی حسابی درد کشیدیم و هم با بچه ها کلی خندیدیم تا بالخره به پشت خط منتقل شدیم
فرید
|
|
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
8
21
پاسخ
درود بر شرافت تان درودددددد
مریم
|
|
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۷
5
16
پاسخ
عالی بود . خیلی ممنونم. لرادر من خم آزاده است ولی هیچ وقت از اسارتش نمیگه. ازتون خیلی ممنونم