.....................که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها..........
شبنم
|
|
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
5
177
پاسخ
خیلی تعجب نکردم چون من وهمسرم هم بعداز بیست ودوسال بهم رسیدیم البته مادهه چهلی هستیم.شوهرم همیشه ازعشق دوران کودکیمان میگویدکه چقدرپاک بود.ماهم بایکدیگرارتباطی نداشتیم فقط نگاههابودودلهاوخداکه ماروبهم رسوندآخه ماهرکدام درشهردیگری بودیم.قصه زندگی من خیلی شنیدنی ترازاین قصه است.وحالاافتخارمیکنم که بعدازسی وسه سال هنوزهم مثل دوران کودکیمان عاشق هم هستیم مشکلات نمک زندگیند.
ناشناس
|
|
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
3
134
پاسخ
چه مرد وفاداری,چه دختر خوش شانسی
علی
|
|
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
63
44
پاسخ
حوصله داشتي وقتت را تلف كردي
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
خدا به داد برسه شمادر کارهایتان چگونه اید؟!
سرکاری
|
|
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
21
35
پاسخ
رمان لیلی ومجنون یا فرهاد وشیرین رو می نوشتید بهتر بود
نگار
|
|
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
3
65
پاسخ
انگار یک فیلم رمانتیک بود. این حس رو چند سال داشتم ولی 21 سال... تبریک به این زوج خوشبخت
ناشناس
|
|
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
6
91
پاسخ
چرا مادر اين دختر مخالفت مي كرده؟
ناشناس
|
|
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
2
58
پاسخ
خیلی براشون خوشحالم.سالهاست که این عشقها افسانه است.ازاین به بعد هم افسانه میمونه وبچه های ما توی کتابها میخونن وباور نمیکنن.خدایا!کجایی؟جوونای مارو درپناه خودت بگیر واز ناپاکی دور بدار.
ناشناس
|
|
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
7
155
پاسخ
به نظر من مادر دختره که بدون هیچ دلیلی مانع ازدواج این دو جوان حتی بعد از رسیدن به سن ازدواج شده مدیون آنهاست...مگر شوخیست بهترین سالهای جوانی این دو را هدر داده....