آیا زمان آن نرسیده که یک بار در کنار مانورهای متعددی که برای مقابله با بدحجابها، شکستن هیمنه اراذل و اوباش، متلاشی کردن باندهای قاچاق و... برگزار میکنید، مانوری برای برچیدن بساط مالخرها برگزار کرده و ضرب شستی به این سودجویان که احساس امنیت در جامعه را خدشه دار کرده و موجب زیر سؤال رفتن عملکرد خدمتگزاران پلیس میشوند، نشان دهید؟!
دزد ,پدر پیرمن را در موقع نماز ظهر از پشت سر با چوب تو سرش زده بود در ماه رمضان و در موقع فرار مردم دستگیرش کرده بودند.با سر و روی خونین در پاسگاه , افسر نگهبان می گفت چیزی نیست آقا این دو دعوا کرده اند .بیاین رضایت بدید.خنده هم می کردند در حالی که کیف ابزار سرقت و چوب دستی باتومی دزد موجود بود.تصور کنید حال ما را.
کسی نمیخواهد که رسیدگی کند. بنده همین الان ساعت یک و بیست دقیقه ی شب اگر هوس تریاک، کریستال، شیشه یا مشروب الکلی کنم، در عرض نیم ساعت میتوانم فراهم کنم. اگر بخواهم قطعه ی یدکی ارزان برای ماشینم فراهم کنم، کافیست به تعمیرگاههایی که قبلاً آمارشان را گرفته ام مراجعه کنم تا از قطعات دزدی اوراقی خریداری کنم، اگر موبایل یا فلش مموری یا هر قطعه ی الکترونیکی که در جیب نوجوانان و جوانان پیدا میشود بخواهم، کافیست سری به پارک و فضای سبز سر کوچه بزنم و با ده دقیقه پرس . جو از باجگیرهای آن منطقه جنس مورد نظر را با قیمت نازل خریداری کنم. حالا سوال اینجاست بنظر شما بنده که شخص خلافکاری هم نیستم و فقط بواسطه ی داشتن چند دوست در حد انگشتان دست این همه اطلاعات دارم یا میتوانم بدست بیاورم ، چه چیزی از پلیس با آن همه پرسنل و کادر اطلاعات و تجسس و ... بیشتر دارم ؟ جواب شما "اراده" است. اگر پلیس بخواهد میتواند در یک عملیات ضربتی تمام این افراد را از سطح شهر جمع کند ولی ظاهراً مثل یکی از فیلمهای سینمای که اخیراً دیدم، میترسند با پاک شدن سطح شهر، مردم نیاز به پلیس پیدا نکنند و از کار بی کار شوند. شاید هم از این کلافگی مردم لذت میبرند و میخواهند در حیاط کلانتری برایشان خیمه شب بازی کنیم و بخندانیمشان.
واقعا آمار سرقتهاي خرد به خصوص سرقت لوازم خودرو بالا رفته است. دزدها ديگر هيچ ابايي ندارند و با کمال پرررويي در روز روشن دزدي مي کنند. ممنون از تابناک که اين موضوع را بازتاب داد.
کیف مادر من را در خیابان زدند و بعد از تعقیب و گریز و خالی شدن یک خشاب تیر و زخمی شدن یک سرباز وظیفه با قمه و حضور ما در کلانتری و آمدن برنامه شوک برای فیلمسازی و طرح شکایت از ما بعد از 1 ماه فرد دزد و شرور را با سند آزاد کرده و حکم نهایی بعد از 5 سال به ما ابلاغ شد. با تشکر
خرداد ۸۹ در کنار اتوبان همت سوار یک پراید شدم و من را با خود بردند ... دزدها تمامی کیفم را که شبیه کیف لپتاپ بود گشتند و جز چند تا کتاب کلفت انگلیسی چیزی نیافتند ... یک قمه روی شکم گذاشته بودند و با تحدید ... دو تا کارت بانکی و حدود ۱۰۰ هزار تومان و موبایلم را از من بردند ... و من را در تپههای کنار اتوبان رسالت پیاده کردند ... بعد من به سرعت با از موبایل یک عابر تماس گرتفم و پلیس آمد حدود ۴ ساعت در کلانتری نشسته بودم و هیچ کس حتی جواب سلامم را هم نمیداد چه برسد به چیزهای دیگر ... بعد یک افسر آمد و مثل یک متهم از من بازجویی کرد ... بعد هم بهم گفتن خیلی بعیده اتفاقی بیفته خودت رو علاف نکن(توصیه پلیس رو حال میکنید) ... یه شکایت بنویس برو ... بعد ۴ ساعت ... پلیسان عزیز رفع تکلیف کردند از گردن خود ... گاهی اوقات فکر میکنم اگر نمیرفتم کلانتری بهتر بود و این همه تحقیر نمیشدم ...