من دو سال مستمر میرفتم کتابخونه ملی و چیزهایی که در کتابخونه از قشر تحصیل کرده دیدم منو بیشتر مصمم کرد که از ایران مهاجرت کنم . تحصیلات باعث ایجاد شعور و درک نمیشه . نمونه اش اینکه افراد اونجا متخصص این بودند که پشت سر هم صحبت کننو غیبت .حتی به دلیل مختلط بودن سعی میکردن چهره یک نفرو جلوی بقیه خراب کنن .هر چیزی رو هم که درک نمیکردن مسخره میکردن .به نظرم عیب از ساختمون کتابخونه یا مدیریت یا تعداد کم کتابها یا گیت ورودی نیست . مشکل فرهنگی بیشتر نمود داره.
یه سر هم به مرکز اسناد کتابخانه ملی بزنید اونجا سند گرفتن فاجعه است. مابرای یه سند باید بیست روز صبر کنیم ولی از ما بهترون همون لحظه کارشون راه می افته.
یک دوره لیسانس رو هم ثبت نام میکردند ولی اینقدر شلوغ شده بود که ما که فوق بودیم اصلا جا گیرمون نمیومد. همه میومدن واسه کنکور درس میخوندن و اصلا از منابع اونجا استفاده نمیکردند.
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۱:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۵
چرا تصور می کنید که شما از آن دپلمی ها یا لیسانسی ها بیشتر حق استفاده از کتابخانه ملی ر دارید؟! اصلاً چیزی به عنوان تبعیض قبول دارید؟
به نظر من که فقط کافیه یه بار به عنوان مهمان برین کتابخونه ملی، یعنی اینقدر اعصابتون خورد میشه و وقتتون تلف میشه وقتی برمیگردین تا 3 روز پادرد دارین، بسکه باید پیاده روی کنین، واسه گرفتن یه کتاب هم باید کلی بشینین تا مسئولش بره از تو مخزن بیاره یا احتمالا چاپش کنه!!! خیلی مسخرست خیلی ،من کارشناسی ارشد دارم واسه پایان نامه 2 بار به صورت مهمان رفتم اصلا توبه کردم دیگه پامو نذارم، ضمنا به نظر من اصلا ارزش نداره بخواد که بری عضو کتابخونه بشی چون هم پولت حروم شده هم وقتت هم سلامتی بدنت!!!! هنوز با کتابخونه های دنیا ، دنیایی فاصله داره، اینقدر از نظر امنیتی تو رو چک میکنن که گاهی آدم به خودشم شک میکنه!!!!