1- تلفن همراه دخترم درست اسفند ماه سال 1391 در مترو ربوده شد و با وجود پیگیری قضایی تاکنون پیدا نشده است.
2- به جز ارزش مالی تلفن همراه ربوده شده که بالغ بر یک میلیون و 600 هزار تومان بود، دختر نوجوانم به شدت ترسید و آرامشش را برای مدتی از دست داد.
3- به نظر من آمار سرقت افزایش یافته و این طور به نظر می رسد که اکثریت عجیبی از ملت یه جورایی دزد هستند و فقط مترصد فرصت هستند.
4- برخورد با موضوع سرقت چند وجهی است از تامین مالی، افزایش رفاه، توجه به اقشار کم در آمد، برخوردهای مناسب قضایی، کمک دستگاه های ذی ربط در یافتن اجناس مسروقه، اما شاید مهم ترین وجهی که به نظر من در این پدیده مغفول مانده، مقابله با مغازه هایی است که اجناس و کالاهای بدون سند را خریداری و بعد بازمی فروشند و این یعنی که سارق جایی برای فروش کالای سرقتی خود دارد.
چرا مغازه هایی که اجناس دست دوم می فروشند کنترل نمی شوند که این اجناس را از کجا آورده اند؟ غیر از این است که بخش عمده ای از این کالاها مثل تلفن همراه، ضبط ماشین، طلا و جواهر و اجناس لوکس را همین مغازه دارهای محترم! می خرند و می فروشند؟ و حتما هم می گویند که دارند روزی حلال به خانه می برند؟ تصور می کنم اگر به جای سارقین با مال خرها برخورد شود طبیعی است که انگیزه های سرقت کمتر می شود.
پارسال شب ساعت 10 هنگام دریافت پول از عابر بانک احساس کردم پشت سرم خبری است تا برگشتم یهو برق خنجر بلندی رو دیدم که روی گردنم بود. خلاصه منو به کوچه بغل کشوندن و سه نفری با خنجر و شمشیر دورمو گرفتن عابر بانک خراب بود ولی موبایل کیف و وسایل تو داشبرد ماشینمو بردن. به کلانتری که رفتن با تعجب گفتن این موقع شب (10 بود! ) رفتی پول بگیری؟؟ اینجا (بندرعباس ) این موقع یعنی داری داد میزنی بیاین پول منو بردارین...! یادم میاد کوچیک که بودیم تو همین بندرمون خونه ما دیوارش 50 سانتی متر بود و امنیت داشتیم الان بعد از 30 سال دیوار خونمون 3 متره ولی دزد وارد حیاط میشه و وسایلمونو میدزده....
دو سال ونیم پیش ازمنزل بنده سرقت شد درحدود 14 میلیون تومان به نرخ ان موقع طلا وجواهرات دخترم راکه تازه عقد کرده بود وخانمم را بردند علیرغم اینکه نیروهای انتظامی قول دادند ویک سال دوندگی کردم ولی هیچ نتیجه ای نگرفتم. این قضیه به لحاظ روحی وروانی تاثیر بسیار زیادی روی من واعضای خانواده ام گذاشته است. قبلا نیزیکبار خانه امان دزد زده بود . توصیه می کنم مواظب اموال خودتان باشید.
بنده مهرماه پارسال دو ساعت از 8 شب تا 10 در خانه نبودم. از خانه ام حدود 60 میلیون تومان طلای همسرم که جهت خرید خانه پس انداز کرده بودیم دزدیده شد. علی رغم گزارش به پلیسف در آگاهی صرفاً در دفتری مشخصات بنده درج و اعلان نمودند که حتماً باید به کسی مشکوک باشید تا تحقیق شود و پس از دو هفته مراجعه حدود 100 فقره سرقت منزل در همان منطقه غرب تهران بعد از نام بنده در دفتر مأمور مربوطه درج شده بود. متأسفانه ضابطین محترم و پلیس کوچکترین اقدامی جهت تحقیق در خصوص چنین سرقتهایی انجام نداده و صرفاً به یک ان شاء الله پیدا می شود اکتفا می نمایند. بدون شک کشور ما یکی از راحت ترین و بی دردسرترین شغلها دزدی است و در مراجع قضائی نیز به این جرم بسیار سهل انگارانه و با دیده اغماض نگریسته می شود. تا چنین است، دزدان به بهشت نمی روند که بهشت همین جاست. حالا قیاس کنید ایران را به عربستان که فوراً دزد گردن زده می شود.
ده روز پیش ماشین خانم همسایه ما را دزد برد.این دزدی در فاصله بیرون آوردن ماشین از حیاط وبستن درب حیاط اتفاق افتاد. دزد نابکار که در گوشه ای کمین کرده بود در این فاصله پشت فرمان ماشین پرید وآنرا برد همسایه ما میگوید:"برای جلوگیری از سرقت درب سمت سرنشین ماشین را باز کرده وروی صندلی نشستم اما دزد با یک ضربه مرا بیرون انداخت وفرار کرد از این به بعدش را ما وسایر همسایگان که به دنبال داد وفریادها بیرون آمده بودند دیدیم که بنده خدا با لباس پاره شده ودست وبال زخمی وسط خیابان نشسته بود وگریه میکرد.وجالب عکس العمل پلیس 110 است که درست یکساعت بعددر حال به محل رسیدند که مرغ (دزد)نه تنها از خیابان ومحله بلکه از شهر ما هم پریده بود .
بدترين سرقت ، سرقتهاى خودى و افراد درون خانواده از يكديگر به دلايل مختلف كه عده ان حسد زيادخواهى و چشم و هم چشمى است مى باشد كه بنيان خانواده را بهم مى ريزد و با ابروى انها بازى مى كند و اگر بچه اى در اىن ميان باشد بايد تاوان پس دهد لطفا در اىن موارد مقاله بنويسيد
2- به جز ارزش مالی تلفن همراه ربوده شده که بالغ بر یک میلیون و 600 هزار تومان بود، دختر نوجوانم به شدت ترسید و آرامشش را برای مدتی از دست داد.
3- به نظر من آمار سرقت افزایش یافته و این طور به نظر می رسد که اکثریت عجیبی از ملت یه جورایی دزد هستند و فقط مترصد فرصت هستند.
4- برخورد با موضوع سرقت چند وجهی است از تامین مالی، افزایش رفاه، توجه به اقشار کم در آمد، برخوردهای مناسب قضایی، کمک دستگاه های ذی ربط در یافتن اجناس مسروقه، اما شاید مهم ترین وجهی که به نظر من در این پدیده مغفول مانده، مقابله با مغازه هایی است که اجناس و کالاهای بدون سند را خریداری و بعد بازمی فروشند و این یعنی که سارق جایی برای فروش کالای سرقتی خود دارد.