ضمن تشکر از نظرات ارائه شده مطالب زیر اضافه می شود:
- جدائی رسمی دیپلماتها ازدولت به آنها و کشورشان اجازه می دهد فارغ از ملاحضات دست و پاگیر بین المللی و سیاسی در جاهائی که نمی خواهند بصورت رسمی عمل کنند ، آشکار یا غیرآشکار در جهت منافع کشور اقدام کنند.
- لازمه استفادها از ایشان در امور پژوهشی و آموزشی ، ورود افراد جوانتر است بنابراین نه تنها عرصه بر جوانان تنگ نخواهد شدبلکه با گسترش مراکز آموزشی جوانان بیشتری جذب خواهند شد.
-اطلاعات سری و فوق سری که یک دیپلمات در طول خدمت در داخل و کشورهای مختلف به آن دسترسی دارد، یکی دیگر از دلایلی است که کشورهای پیشرفته ارتباط و همکاری را تا پایان عمر بازنشستگان باآنان حفظ می کنند.
- نگاهی به طول خدمت و سن افرادی که درسطوح بالا مسئولیت دارند این سوال را برمی انگیزد این مقدار حساسیت برای وزارت خارجه به چه دلیل است .البته این حرکت از اواخر دولت قبلی و به قصد فرستادن خواص به خارج از کشور شروع شد. هدف این بود که هنگام انتقال دولت افراد مورد نظر دارای پست دیپلماتیک در خارج باشند. خوشبختانه با هوشیاری بزرگان این طرح متوقف گردید.
- وزارتخانه های اطلاعات و خارجه از شمول قانون خدمات کشوری مستثنی هستند .دولت قبلی به بهانه های واهی با استناد به این قانون وزیر ماقبل را مجبور کرد چندصد نفر از افراد با تجربه را چشم بسته بازنشسته یا مجبور به بازنشستگی کنندتا پستهای سازمانی برای آن افراد خالی شود ولی کاملا به هدف نرسیدند چون پیشقراول آنها آقای" م " سلف ما قبل جناب آقای دانش یزدی روز دوم به حق بازداشت و روانه زندان شد. در این بین وزارت خارجه نیروهای خود را بدون جایگزین از دست داد . استخدام ، گزینش تربیت و آموزش افراد جایگزین نیازمند گذشت حداقل 10 سال است .
- وزارت امور خارجه به نسبت تعداد نفرات خود رکورددار سطح تحصیلات ، رزمندگی ،جانبازی ، شهیدو خانواده شهیدبوده و از نظر سلامت اداری نیز شاید در رتبه های اول باشد. مقامات عالیرتبه وزارت خارجه با وجود داشتن ارتباطات داخلی و خارجی و مسئولیتهای حساس خوشبختانه کمترین فسادمالی ، اخلاقی و....را داشته اند . در فراز و نشیبهای کشور و دست بدست شدن دولت بگونه ای تربیت شده اند که منافع ملی و نظام را بر منافع جناحی مقدم داشته باشند چون در مواجهه با طرفهای خارجی به وکالت از کشور انجام وظیفه می کنند نه از طرف فرد یا گروهی خاص .
- اینجانب بازنشسته ای را نمی شناسم که لطمه ای در دوران خدمت از بابت سلامتی ، خانواده ،مالی ، تحصیلات فرزندان و .... ندیده باشند . حقوق ارزی ماموریت خارج هم بایستی پس از مراجعت به کشور بابت هزینه های فوق و هزینه نبودن در ایران از کف برود و اینجاست که مزاح تلخ رایج بین همکاران واقعیت پیدا می کند که "وزارت خارجه از داخل ما را کشته واز بیرون دیگران را ".
اساسنامه وزارت خارجه از جمله قوانين مترقي و جامع نگر است که اگر مفاد آن بدرستي رعايت و اجرا مي گردد تا صد سال آينده هم نياز به باز نگري نداشته و ندارد . تغيير در آن فقط مي تواند زمينه سو استفاده هاي فراوان و مسخ بيشتر شايسته سالاري را ايجاد نمايد.
بطور نمونه مسکوت ماندن اکثر مفاد اساسنامه تا کنون از جمله عدم اعطا به موقع مقامات و گروه هاي اداري رسته سياسي از جمله مهمترين دلائل براي ايجاد فضاي سو استفاده و ايجاد فرصت براي افراد خاص بوده و خواهد بود .
چنانچه اصل شايسته سالاري وسلسله مراتب اداري مورد نظر اساسنامه راعايت مي شد اجازه اعزام افراد ( با ملاحظات خاص سياسي که فرموديد) هرکز بدين نحو عملي نبود.و انتخاب سفرا همانند ساير کشور ها بايد از ميان شايستگان و کارشناسان کار آموخته وپرتجربه مسلط به امور سياسي که هم آشنا به ملاحظات سياسي هستند و هم پختگي لازم را همانند آقاي ظريف و امثالهم ايشان هستند، انجام ميپذيرفت .خصوصا اين تجربه با پول و سرمايه ملت در طول خدمت کسب گرديده است و نبايد بيهوده و ابتر بماند .
اعطا به موقع گروه هاي سياسي کارشناسان مظلوم و کمنام وزارت خارجه در رسته هاي سياسي از ديگر موارد عدم اجراي اساسنامه بوده است ، چه در سنوات گذشته و در مقام دبير اول و رايزن درجه يک و چه تاکنون اعطا گروه و مقام اداري سفير .
پست هاي وزارت خارجه طبق اساسنامه بايد بر اساس شايسته سالاري و طي مراحل سلسله مراتبي ، آموزش ، تجربه و بنا به کسب دانش و پختگي سياسي سنواتي به کارشناسان رسته هاي سياسي اعطا گردد. و سرانجام کارشناساني که به درجه رايزني درجه يک نائل ميگردند پس از سه سال به گروه شغلي و مقام سفيري نائل گردند. ولي اين امر هم بدليل منافع خاص برخي مسکوت مانده است . بدين ترتيب جلوي اجراي قانون گرفته شده وحق و حقوق شرعي و قانوني کارمند و دستگاه بطور متقابل مورد تعرض و تضييع و اقع شده که در نتيجه آن حق الناس زير پا گذارده شده است.
از جناب آقاي طريف انتظار است و خواهشمنديم يک بار براي هميشه اصل شايسته سالاري را در وزارت خارجه مستقر نمايند .
اگر در وزارت خارجه ژنرال داريد اين يک شوخي و جوک نماند . چگونه ميشود مقاماتي را هم اکنون و هم در گذشته در سمت هاي مديريت و سفير قرار داده ايد دوره سر گروهباني را طي نکرده اند . چگونه سفرا ، سر کنسولها و معاونين سفرا و مديران کنوني و گذشته وزارت خارجه از ميان اين سر لشگرها انتخاب نشدهاند و در مقابل بيشتر افراد با ملاحظات (بقول جناب دانش) سياسي بر سر کار و پست ها قرار داشته و دارند و خواهند بود .
در دولت تدبير و اميد چگونه ارزش انسان ها و مقامات در وزارت خارجه تعيين ميگردد. چه هنگام زنجيره اتصال يافته گردشي مديران کنوني و آتي وزارت خارجه در داخل و خارج از پاره مي شود .
چه وقت حق الناس بر کرسي حقانيتش استوار خواهد شد.
سرلشگري يک افتخار است ، يک عنوان پوشالي نيست ، خون دلها و رنج هاي بسيار طاقت فرسابراي هر روز و شبش کشيده ميشود تا در زير چرخ زيرين آسيا ب سرلشگري سر سالم بدر آورد .
اجازه دهيد اين مفتخران به کسب درجه که سختي ها و مرارت هاي بسيار کشيده تا به اين درجه رسيده اند در مقام خود به ملت مظلوم خدمت کنند. ملت ايران مستحق داشتن بهترين ها هستند . افرادي را بر سر کار بگماريم که بهترين صادقترين شايسته ترين ها هستند . سربازي کمنامي و دلسوزي در قربت و دوري از وطن با هزاران مصيبت و مشکل ، و تحمل توهين و تحقير و سرخ گردن صورت با سيلي سخت است . ولي سخت تر از همه تحمل توهين و تحقيري است که در خانه خود متحمل ميگرديم . ديروز و امروز سر لشگران وزارت خارجه کنج نشين و ديگران همه کاره بوده اند اميد آنکه بر اساس شايسته سالاري فردا حق الناس رعايت و حداقل اساسنامه چهار ده قبل اجرا گردد. اساسنامه اي که عدالت ، انصاف وحق را هم براي دستگاه و هم براي مستخدمش و هم براي خدمت صحيح و اصولي به ملت و دولت در مفادش دارد .
نکته آخر اينکه اکثر کارکنان شريف وزارت خارجه چه در رسته هاي سياسي و چه در رسته هاي اداري به لحاظ مالي از تمکن لازم برخوردار نيستند. شايد اين مثال که بيرونش ديگران را کشته و درونش خودمان را با وضع امروز وزارت خارجه بي ارتباط نباشد. کارکنان در ماموريت هاي خارج از کشور بعنوان نمايندگان ملت بايد شئون ديپلماتيک را رعايت نمايند و از اين جهت هزينه ها با سطح حقوق دريافتي در برخي کشورها برابر نيست . ثانيا همه پرسنل به ماموريت خارج از کشور نمي روند وداريم کارکناني که با چند سر عائله حقوق 700 هزارتوماني دريافت مي کنند . بايد تلاش شودبا بهبود شرايط حقوق همه کارکنان دولت و ازجمله وزارت خارجه نيز ترميم گردد . در هر شکل متعهد به خدمت و تلاش وافتخار آفريني براي ملت بزرگ ايران هستيم . مفتخريم که با جهاد و تلاش کمنام وبي ادعا منافع ملي و حق ملت را استوار و پايدار ساخته واز آن دفاع نماييم سلاح ما فکر وتدبير و تعقل و صبر است .
ویروسی که مدیران سببی و نسبی در درون وزراتخانه آورده اند سالهاست که تشکیلات مذکور را رنج میدهد.
اسم شایسته سالاری زیباست ولی خانواده و فامیل و رفیق سالاری زیباتر.
ضمنا اساسنامه را هیچ کس بخصوص مدیرانی که معمولا در دهه سوم خدمت خود هستند و در شرف بازنشستگی نمی توانند یا بهتر و واضح تر بگویم نمی خواهند تغییر دهند.
از جمله تبعیضی که برای کارشناسان رسته سیاسی با دیگر کارشناسان در آن اساسنامه وجود دارد مبین این واقعیت است.
اما کسی نیست به آنان بگوید که هیچ کس رسته سیاسی شما را نمی خواهد از شما بگیرد و بقول معروف قانون عطف به ما سبق نمی شود لذا فکری به حال این تبعیض نابجا بکنید ولی کو گوش شنوا؟
وزارت خارجه در نظام ستمشاهی اغلب محل حضور و استخدام نورچشمی های رژیم بوده و با اینکه از سیاست هم خیلی چیزی بارشان نبود و وقتی شاه نوکر امریکا بود تکلیف بقیه هم روشن بود و رسته سیاسی را بعنوان دایره ای تنگ برای پست های مدیریتی خود تعریف کردند ولی اکنون چه توجیهی دارید؟
آنهم بعد از 35 سال سکوت در برابر این ظلم فاحش؟
آیا توان و کارائی یک کارشناس با یکسری امتحان که در پایان هم به نظر مدیران بستگی دارد بهتر مشخص میشود یا با کار کارشناسی خود او که در این باب هم میتواند مدیر و ریاست نیز نظر دهد. چه بسا افرادی را که بخاطر انتقال به این وزارتخانه رسته سیاسی گرفته اند یا حتی در امتحانات مربوطه قبول شده اند ولی ذره ای برای نظام و کشور دلسوزی ندارند و چه بسا کارشناسان خبره و دلسوزی که برای حفظ منافع ملی شب و روز ندارند و از همه چیز حتی آسایش خانواده خود می گذرند.
تغییر در اساسنامه و پایان دادن به ظلم های قانونی در آن امری اجتناب ناپذیر است و باید حتما اقدامی نمود ولی باید قبل از آن کاری کارشناسانه و دقیق انجام داد بطوریکه از ایجاد رانت های قانونی دیگر در آن جلوگیری نموده و به آنها پایان داد.
با توجه به سابقه 32 ساله این وزارت این مطلب را می نویسم: مدیریت بر سازمانی که بر اثر لطمات سنگین بر پیکره آن دچار نوعی بیماری در حال احتضار شده نمی باید حالت روتین و به شکلی باشد که در شرایط سالم انجام می شود. به عبارتی با این شیوه مدیریت منابع انسانی دچار خسارت بیشتر شده ( از جنبه های حقوقی، انسانی مالی و غیره) و نه تنها موفق نخواهند بود، بلکه خود نیز دچار همان مصیبت حاکم بر این وزارت خواهند شد. البته بنظر می رسد که چنین شرایطی مجددا در حال احیا شدن است. پس دیگر مطالب آن تعارفات است ...
با سلام لطفا نظرات جدید را هم منتشر کنید.شاید مفید بحال مقامات وزارت خارجه واقع شود که توجه به امورداخل وزارت خانه کم تر از رسیدگی به وضعیت سیاست خارجی نیست . هم اکنون کسانیکه قرار است پس از خاتمه سفارت انتصابی آنچنانی به کشور مراجعت کنند ، دو باره پست های مدیریتی را اشغال کنند و دو باره آش همان و کاسه همان . چون مدیران ارشد بعضی از بخشها مثل آقای ق که مردی برای تمام فصول هست به امثال آنها نیازمند است. شما را بخدا مواظب باشید .
- جدائی رسمی دیپلماتها ازدولت به آنها و کشورشان اجازه می دهد فارغ از ملاحضات دست و پاگیر بین المللی و سیاسی در جاهائی که نمی خواهند بصورت رسمی عمل کنند ، آشکار یا غیرآشکار در جهت منافع کشور اقدام کنند.
- لازمه استفادها از ایشان در امور پژوهشی و آموزشی ، ورود افراد جوانتر است بنابراین نه تنها عرصه بر جوانان تنگ نخواهد شدبلکه با گسترش مراکز آموزشی جوانان بیشتری جذب خواهند شد.
-اطلاعات سری و فوق سری که یک دیپلمات در طول خدمت در داخل و کشورهای مختلف به آن دسترسی دارد، یکی دیگر از دلایلی است که کشورهای پیشرفته ارتباط و همکاری را تا پایان عمر بازنشستگان باآنان حفظ می کنند.
- نگاهی به طول خدمت و سن افرادی که درسطوح بالا مسئولیت دارند این سوال را برمی انگیزد این مقدار حساسیت برای وزارت خارجه به چه دلیل است .البته این حرکت از اواخر دولت قبلی و به قصد فرستادن خواص به خارج از کشور شروع شد. هدف این بود که هنگام انتقال دولت افراد مورد نظر دارای پست دیپلماتیک در خارج باشند. خوشبختانه با هوشیاری بزرگان این طرح متوقف گردید.
- وزارتخانه های اطلاعات و خارجه از شمول قانون خدمات کشوری مستثنی هستند .دولت قبلی به بهانه های واهی با استناد به این قانون وزیر ماقبل را مجبور کرد چندصد نفر از افراد با تجربه را چشم بسته بازنشسته یا مجبور به بازنشستگی کنندتا پستهای سازمانی برای آن افراد خالی شود ولی کاملا به هدف نرسیدند چون پیشقراول آنها آقای" م " سلف ما قبل جناب آقای دانش یزدی روز دوم به حق بازداشت و روانه زندان شد. در این بین وزارت خارجه نیروهای خود را بدون جایگزین از دست داد . استخدام ، گزینش تربیت و آموزش افراد جایگزین نیازمند گذشت حداقل 10 سال است .
- وزارت امور خارجه به نسبت تعداد نفرات خود رکورددار سطح تحصیلات ، رزمندگی ،جانبازی ، شهیدو خانواده شهیدبوده و از نظر سلامت اداری نیز شاید در رتبه های اول باشد. مقامات عالیرتبه وزارت خارجه با وجود داشتن ارتباطات داخلی و خارجی و مسئولیتهای حساس خوشبختانه کمترین فسادمالی ، اخلاقی و....را داشته اند . در فراز و نشیبهای کشور و دست بدست شدن دولت بگونه ای تربیت شده اند که منافع ملی و نظام را بر منافع جناحی مقدم داشته باشند چون در مواجهه با طرفهای خارجی به وکالت از کشور انجام وظیفه می کنند نه از طرف فرد یا گروهی خاص .
- اینجانب بازنشسته ای را نمی شناسم که لطمه ای در دوران خدمت از بابت سلامتی ، خانواده ،مالی ، تحصیلات فرزندان و .... ندیده باشند . حقوق ارزی ماموریت خارج هم بایستی پس از مراجعت به کشور بابت هزینه های فوق و هزینه نبودن در ایران از کف برود و اینجاست که مزاح تلخ رایج بین همکاران واقعیت پیدا می کند که "وزارت خارجه از داخل ما را کشته واز بیرون دیگران را ".