من که 40 سال از عمرم رفته همش استرس آینده رو دارم همش به این فکرم اگه یه مریضیه خاص سراغم بیاد اگه ....بدبخت میشم با اینکه خونه دارم ماشین دارم کار دارم حالا شما از کسی که هیچی نداره به آینده خودش امیدی نداره و نگرانه چجور توقع دارید بدون فکر و اطمینان خاطر فرزندآوری کنه ؟باور کنید اکثر افراد اون یه دونه بچه رو هم برای حرف مردم میارن
1-بیکاری(شاغل بودن خانومها و بیکار بودن آقایون)
2-بیکاری(شاغل بودن خانومها و بیکار بودن آقایون)
3-بیکاری(شاغل بودن خانومها و بیکار بودن آقایون)
4-بیکاری(شاغل بودن خانومها و بیکار بودن آقایون)
سلام
من بیشتر نظراتی که در این مورد داده بودندو خوندم
من هم مثل تمام شما یک شهروند این کشورم و تو تهران زندگی می کنم و مدیر کل یکی از سازمان های خصوصی هستم با حقوق حدود سه میلیون تومان ، اکثریت دوستان مسائل و مشکلات اقتصادی رو عاملی برای ازدواج و پیرو اون بی فرزندی و تک فرزندی اعلام کردند که به نظر من هم موضوع دارای اولویت و مهمیست اما بنده 34 ساله هستم و شش سال که ازدواج کردم اما به خاطر پارامترهایی مهمتر از مسائل اقتصادی هنوز بی فرزندی رو برای زندگی در این محیط انتخاب کردم شما به من کمک کنید؟
1- به نظر شما فرزند شما محیط مناسبی برای تربیت پذیری و امنیت اجتماعی در این محیط و فرهنگ دارد؟
2- به نظر شما با توجه به نظریه مازلو درباره سلسله مراتب نیازهای انسانی فرزند شما از استنشاق هوای پاک برخورداره و تضمینی بر سلامتی اوست.
3- پارازیتها و تشعشعات سرطان زا آیا شما رو دلگرم می کنه بر سلامت کودکتان
4-تفاوت جنسیتی و نگاهی که به زن وجود دارد و محترم نشمردن حقوق او، آیا دختر شما از سلامت روانی و اجتماعی مناسبی برخوردار خواهد شد.
و پارامترهای بی شمار دیگری وجود دارند که متاسفانه به من این اجازرو دادند که بی فرزندیه آگاهانه رو انتخاب کنم برای زندگیم و انسانی خودخواه نباشم.
من چند روز پیش عقد کردم و چند روز دیگه 30 سال را تموم میکنم -سال 89 دو سال بود که جنوب کار میکردم تصمیم گرفتم ازدواج کنم -30 میلیون پول داشتم -میخواستم با 10 میلیونش خونه رهن(یه 70 متری) کنم - با 10 تا دیگه ماشین بخرم (206)و 10 تا دیگه خرج عروسی کنم - یکی از اقوام پشیمونم کرد و مجبورم کرد که 30 میلیون دیگه وام بگیرم و با 20 میلیونی که از رهن خونه میتونستم بگیرم یه خونه 70 میلیونی خریدم (30+30+20=70)-تو این سه سال هم جنوب کار کردم 20 میلیون خرج عقد و خرید و طلا و... را جور کردم +20میلیون یه 206 دست دوم خریدم و اقساط بانک را دادم - پس تا حالا شد 5 سال از بهترین سن زندگیم تو گرما و خاک عسلویه تموم شد - الان هم که ازدواج کردم باید حداقل 5 سال دیگه واسه پرداخت رهن خونه و خرج عروسی تو جنوب کار کنم - این هم جونی ما از 25 تا 35 سالگی دور از خونه و با شرایط سخت کار واسه حداقل زندگی - قسمت ما دهه شصتی ها هم تو همه چیز بدترین بود که با تورم سال 90و 91 تکمیل شد -
من تو زندگیم همیشه در حال تلاش برای رسیدن به مدارج بالاتر بودم ، هیچ وقت درست و حسابی از زندگیم لذت نبردم ، فوق لیسانس مدیریت دارم و تو یه شرکت کار می کنم ،، 27 سالمه و سال دیگه میرم خدمت ، وقتی برگردم 29 سالمه ، حالا خداروشکر تو این وانفسا وضع مالیم بدک نیست ، ولی فکر می کنم جوونی نکردم ، تو این کشور داشتن تفریح خیلی پر هزینه و خیلی سخته ، خلاصه اینکه حالا حالا ها اصلا به ازدواج فکر نمی کنم چون جوونی نکردم
در مورد جمعیت قبل از کمیت به کیفیت جمعیت توجه کنیم بسیاری از مشکلات حل می شه
درمورد ازدواج :1مشکلات اخلاقی(ازهمت وجربزه بگیر تا...) 2 عدم شناخت افراد از فامیل و ایل و طائفه طرف مقابل3 مسائل اقتصادی
درود بر شما؛ به نظر بنده عوامل زيادندد ولي بااهميت ترين آنهاعبارتند از:
1ّ- عدم توكل نسل جديد به خداوند رزاق كريم
2 ِ مدرك گرايي جوانان بدون پشتوانه علمي و عملي
3ـ اشتغال دختران جوان و عشوه گري بعضي از آنان در محيط كار و اجتماع
4ـ بيكاري مردان به دليل اشتغال ارزان دختران جوان و جذاب
5ـ عدم پايبندي عده اي از جوانان به ويژه بعضي از دختران به اصول و ارزشهاي ديني و فرهنگي
6ـ ماهواره و تبليغات سوء آن و الگو برداري عده اي از مردم
7ـ زياده خواهي و تجملات دست و پاگير
8ـ عدم همدلي بين نسل ها
اگر بخواهيم پاسخ تك بعدي ندهيم و نگاه سيستمي و جامع داشته باشيم، از نظر من به عنوان يه مجرد 30 ساله! چند تا عامل زير از عمده دلايل ازدواج نكردنمه:
1- عامل اقتصادي
و 2- مهمتر از اون بي ثباتي اقتصادي (هر روز كه از خواب بلند ميشم انتظار يه جهش قيمت ها را دارم چه برسه به چند سال ديگه)
3- عامل اجتماعي و شايدم فرهنگي كه فرصت شناخت جنس مخالف براي من وجود نداره! كجا بايد همسرم رو انتخاب كنم؟؟؟؟ فقط يه دانشگاه هست كه من زمان دانشجويي به هزار تا دليل فرصت و جرئت و شرايط ازدواج رو نداشتم