واقعا درست گفتید. باید این نوشته شما رو طلا گرفت.

خیلی در مورد خدا بد فکر کردی جناب محسن خیلی ... در افکارت تجدید نظر کن به علاوه تو از کجا می دانی آن ها ناشکر بودند آن ها از خدا خواسته اند نه این که ناشکری کرده باشند

عجب صى خدا داردوعجب بندههاى سنگدلى که اينطور قضاوت ميکنن!

الهه خانم مطمینی خودت از این دکترا نیستی که با جون مردم بازی میکنن؟فقط مردمو پول میبینن.برای زن دایی من این اتفاق سر زایمان طبیعی افتاد فقط بخاطر نفهمی دکتر.

ممنون که نظر خدا رو به سمع و نظر ما رسوندید. اینقدر قاطعانه در مورد حکمت خدا قضاوت نکنید

فکرت اصلا قشنگ نیست لطفا به خدا تهمت نزن خدا مثل شما تنگ نظر نیست که او برای همه بنده هایش بخشنده ترین است این هم امتحان الهی است اتفاقا خداوند هر کس را که دوست دارد سخت تر امتحان می کند اینم برای این که بدانی کج فهمی ات تا کجاست الهه خانم

من نمیدونم چرا بعضی ها بدون فکر حرف میزنن.واقعا که...منفی میدم

می دونید یادم به چی می آد؟ یادم به پزشکان دوران جنگ می آد حالا می فهمم اگه به عدد انگشتان دست پزشک داشتیم ولی واقعا پزشک بودند ما در آن زمان توی بیمارستان منطقه جنگی کار می کردیم می دیدم که چه طور یک پزشک یک صبج تا ساعت 9 شب یکسره اتاق عمل بود و مجروع تکه پاره را می گرفت و عمل می کرد و بیرون می فرستاد به خدا اگه یکی از این اتفاقات پیش می آمد مچروح می ماند تا وضعیتش تثبیت می شد و می رفت جالب این جا بود همین دکتر خسته از کار 9 شب که بیرون می آمد دنبال مریض هاش توی بخش می گشت اگر به اسم نه اما به موضوع مجروحیت اش می شناختش و می گفت اون که روی مین رفته بود همه امعا و احشاش بیرون ریخته بود کو؟ نشانش می دادیم خودش همه دستورهای پزشکی اش را چک می کرد می رفت سراغ اون یکی با نام و نشان نوع بیماری امروز مریض از اتاق عمل بیرون می آد دکتر دیگه او را نمی شناسه چون به نظرش اون آدم نبوده یک تکه جسم بوده که باید پیچ و مهره اش را شل یا سفت کرد