انسان ها در جریان متمدن شدن با چشم پوشی از بخشی از آزادی و حاکمیت خود به نفع دولت ها ، اقدام به ایجاد حکومت کرده اند. بنا بر این به موجب اصول اولیه دموکراسی ، دولت ها حق دارند از بخشی از زندگی خصوصی افراد با خبر باشند. از طرفی به موجب اصل لاضرر ، آزادی هر فرد تا آنجاست که با آزادی دیگران تزاحم نداشته باشد. فلذا دولت برای جلوگیری از فرار مالیاتی برخی افراد و اجرای بهتر برنامه های اقتصادی که منجر به ایجاد رفاه و آزادی بیشتر برای همه می شود، حق دارد از میزان ثروت افراد آگاهی داشته باشد.
به نظر حقیر این با بسیاری از اصول حقوقی دیگر از جمله قاعده فایده جمعی سازگارتر است.
ثروت و حساب بانکی افراد را نه میتوان آن طور که درون خانه یک فرد حرم خصوصی محسوب میشود، حریم خصوصی دانست و نه میتوان همچون یک خیابان حریم عمومی.
در این مورد نیاز به یک رویکرد میانه هست و اون رویکرد میتونه این باشه که دولت به عنوان امین مردم از ریز و درشت اطلاعات مالی افراد باخبر باشه اما از طرفی هم طوری نشه که این اطلاعات در دسترس همگان قرار بگیره. شفافیت مالی افراد در قبال دولت باید به طور کامل وجود داشته باشه تا بشه از طریق نظارت دولت هم از اعمال مجرمانه نظیر پولشویی و فرار از مالیات جلوگیری کرد و هم در مورد تصمیمگیریهای کلان اجتماعی مثل همین یارانهها از این اطلاعات بهره برد.
شما نگاه کنید که همین الان چقدر از همین بازیکنای فوتبال که قراردادهای میلیاردی دارن با ثبت قرارداد با مبلغ ناچیز از مالیات فرار میکنن در حالی که تو کشوری مثل آمریکا کسی نمیتونه از نظر مالیاتی تکون بخوره چون دولت از جیک و پیک مردم تو این زمنیه خبر داره.
کسی که حسابش پاک باشه واسش فرقی نمیکنه که دولت میدونه چه قدر پول داره یا نه! چون حتی به موقع مالیاتشو هم پرداخت میکنه. پس بهانه هم نمیگیره که وای! به حریم خصوصیم تجاوز شد.
اگر رابطه متقابلی بین مردم و دولت باشد خود بخود همه چیز زنجیر وار درست خواهد شد . مثلا در مورد همین مالییات اگر مالیت دهنده بداند پولی را که برای مالیات می پردازد.اثرش در جامعه ببیند بیشتر رضایت دارد تا مالیات پرداخت کند.
حریم خصوصی نیست اما محرمانه هست. یعنی دولت حق دارد حساب افراد را برای بررسی فرار مالیاتی و ... کنترل و چک کند اما باید سیستمی ایجاد کند که این اطلاعات در اختیار هیچ نهاد یا فرد غیر مجازی قرار نگیرد.
تجربه نشان داده است ما معمولا در اخذ تجربه از غرب معایبش را می گیریم و مزایایش را ضایع می کنیم. والا همه کشورهای غربی به دقت حسابهای افراد را چک می کننند اما این اطلاعات را در اختیار نهادها و افراد غیر مجاز قرار نمی دهند. خلاصه انکه شفافیت اطلاعاتی همراه با اعتماد و امنیت ارزش دارد ولا غیر.
نمي شه كه فقط در اينجور مواقع بخواهيم مثل اروپايي ها و آمريكايي عمل كنيم و بگيم چون اونها از حساب هاي بانكي مردم خبر دارند پس ما هم بايد مثل اونها باشيم. چطور در مسائل ديگه مثل اونها نبايد باشيم؟ و مثل اونها عمل كردن اشتباهه!!! حريم خصوصي هميشه بايد رعايت بشه.
در تمام کشور های دنیا از بانک ها به عنوان مهمترین عنصر نظارت مالی استفاده می کنند و این به راحتی جلوی خیلی از رشوه ها و فرار های مالیاتی رو میگیره
استادمون می گفت خارج از کشور هتل رفته بودم دو هزار دلار از جیبم بیرون آوردم طرف انگاری که برق گرفته باشه به من نگاه کرد (خیال کرد مثلا تروریست یا خلافکارم که پولم رو توی بانک نمی گذارم)
حالا ما به دلیل حریم خصوصی می آییم جلوی ساده ترین و عاقلانه ترین شیوه نظارت رو می گیریم
به نظر حقیر این با بسیاری از اصول حقوقی دیگر از جمله قاعده فایده جمعی سازگارتر است.