حرف دل منو نشنیدید که پدرم سرهنگ بازنشسته ارتش هست و با تاکسی تلفنی کار می کند، یک خانه محقر دارد و نمی تواند به من کمک کند تا خانه بخرم، هر چند که در یک جای عالی هم کار می کنم و خانمم هم شاغله و یک بچه داریم چون در تهران مستجریم باز هم از عهده مخارج سر سام اور در گرانی های ایجاد شده در حال حاضر واقعا به سختی زندگی می کنیم. شاید باورتون نشه، از بیستم ماه مهر تا کنون فقط 400 تا تک تومانی در جیبم داشتم.