سلام خانم دکتر
من سید مهندس مدیر و رییس شاعر و ومخترع هستم
و سالها سابقه اجرایی دارم و حداقل 260 واحد در رشته های مختلف برق الکترونیک مخابرات و کنترل واحد گرفتم و درس خوندم من هم روزی مثل شما متاهل و محتاج بودم و شرم داشتم از پدرم پول بگیرم ومجبور بودم هر ترم بجای 16 واحد هشت واحد پاس کنم و شد که تو بیست و چهار ساعت غذا نخورم و جالب اینکه بخاطر فشار عصبی تیک میزدم اما به کلام جدم معتقد بودم که دانشجو نمی میرد مگر اینکه نتیجه تلاشش ببیند شما هم نا امید نباش و به پیامبر اقتدا کن
واقعا از ته دل گریه کردم. با تمام وجودم مشکلاتی رو که این خواهرمون گفته درک میکنم چون خودم هم دانشجوی دکتری بودم و دقیقا تکرار میکنم دقیقا همین وضعیت رو داشتم. احساس سرخوردگی میکردم و میکنم که علم توی این مملکت انقدر بی ارزشه. در جواب اون آقایی که گفتن میتونستی کار کنی یا ترجمه کنی!!!
سلام برهمه.منم وقتی ترم4کارشناسی بودم نامزد کردم و بلافاصله پس از پایان تحصیلم عروسی کردم.الآن یکماهه که مستقل شدم.ولی هیچ وقت کارکردن برام عار نبوده.از تره بار فروشی تا کار مرتبط با رشته ام را انجام دادم و خداوکیلی هم خرج دانشگاهم را درمیاوردم و هم به زندگیم میرسیدم.الآنم به لطف خدا تو یه کارخانه مشغول کارم و خداراشکر راضیم.دوستان کار کردن و کسب روزی حلال به هر نحوی که باشه عار نداره.
هر دو نفر از نخبه هاي كشور هستند.. زن و شوهر!
هر دو دانشجوي دانشگاههاي معتبر هستند