با درود
مهمترین دلایل عدم رضایت و شادی اینجانب عبارتند از :
1) زیستن در جامعه ای که در آنان انسانها به راحتی به یکدیگر دروغ می گویند
2) زیستن در جامعه ای که در آن شادی و ابراز آن بازتاب خوشایندی ندارد
3) داشتن بیماری لاعلاجی (ms) که از هیچ حمایتی در جامعه برخوردار نیست
4) مشکلات فزاینده و روزافزون و کمر شکن اقتصادی که متولیان امر نیز توان مهار آن را ندارند
5) و ...
آیا من باید شاد باشم ؟
من از زندگی سیرم از شادی بهره ای ندارم و غم زندگیمو گرفته چون از کشورم بدم میاد و توش احساس حقارت می کنم همیشه میگم چرا اختیاری نبود که یه کشور دیگه برا زندگی انتخاب کنم. از کشورم وطنم بدم میاد چون:
توش رفاه نیست و هشتاد درصد پول کشور تو دست عده کمی از مردمه بقیه زندگی نکبت باری دارن
چون معنویت توش مرده و پر از فساده
چون حتی اگه بتونی هم شاد باشی انگار شاد بودن جرمه و چپ چپ نگاهت میکنن
چون آدمی توش بی ارزشه انسانیت معنا نداره
چون آزادی توش نیست و حتی جملات به این سادگی هم تابناک اجازه انتشارشو نداره بهش میگن سیاه نمایی میکنی
چون علم ارزشی نداره و حقوق به حقدار نمیرسه
چون .... خیلی هست از این چونها ولی نباید بی خرد باشم و زحمت نوشتن به خودم بدم چون تابناک حذف میکنه و به ریشمم میخنده
من به مرگم راضیم اما نمی آيد اجل
بخت بد بین کز اجل هم ناز می بايد کشید
مردم ایران با استرس و نگرانی برای آینده بزرگ می شوند . با استرس کار می کنند و به جای لذت بردن از حال برای آینده نقشه می کشند ، البته مجبورند . چون آینده مبهم است و بیمه ها برای این کار ضعیف عمل می کنند .
27 سالمه و بیکارم ... لیسانس عمران دارم و الان هم مشغول گرفتن ارشد عمران در دانشگاه ملی هستم...ولی واقعا اینده برام مبهمه...خسته شدم از این بلاتکلیفی ... ازدواج و تفریح و بقیه موارد هم واسه خودتون...