بیچاره نویسنده خودشو کشت که بگه واژه "سیاه نمایی" 8ساله وارد کشور شده و از این واژه برای حذف منتقدان استفاده می شه. چنین واژه ای در هیچ کجا معنایی نداره.سیاه نمایی یک واژه توهمی و اون هم توهم به توطئه است!!!!
نویسنده داره با دلیل ثابت میکنه که این صرفا یه نقد اجتماعی هست و در اجتماع همه چیز وجود داره،چیزایی که نمیبینیم دلیل نمیشه وجود نداشته باشه...
حالا کامنت های ملت :
بالفرض که سیاه نمایی فرانسه باشه،حقشونه!
یا فیلم آرگو هم یه سیاه نمایی از ایران بود :|
یا اون یکی کامنت گذاشته وقتی فیلم "جدایی.." سیاه نمایی میکرد کجا بودی؟
نویسنده عزیز،خواهش میکنم با این یه مقاله خسته نشو.8ســـــــال این واژه ها رو مردم شنیدن و گاها با این واژه ها بزرگ شدن،تغییرش زمان میبره. لطفا بیشتر از اینها به این واژه ها و این فرهنگ سازی بپرداز. با تشکر
فیلم ریتم کندی داره اما بیننده را با خودشه همراه می کنه . تعلیق آخر داستان هم مثل جدایی است .
در مورد پاریس کسایی که آنجا بودن میدونن که غیر از جاهای دیدنی اش یک شهر عادی و حتی کثیف تر از خیلی از پایتخت های اروپایی است . در ضمن فیلم بیشتر از اینکه فرانسوی ها رو نقد کنه مهاجر ها رو نقد می کنه .
استثنا قاعده نمی شود. قاعده جشنواره های غربی کردیت دادن به فیلم های ضد ایرانی است. خود واژه اسلام هراسی و ایران هراسی از قبل این نوع رفتار ایجاد شده است.
از نظر من
در شرایط فعلی هرشخصی در هر جا یا هر سمت یا هر کاری که باعث مطرح شدن نام ایران و ایران صدالبته در جهت مثبت بشه بشدت قابل تقدیر است.
دوستان منتقد لطف کنند قدمی در این راستا بردارند.
سلام. انشا الله که همیشه به این رویه نوشتن و اطلاع رسانی ادامه بدین. شاید در سالهای بعد کسانی که خود را به خواب زده اند از خواب بیدار شوند و امثال آقای فرهادی عزیز بتوانند بدون هیچ مزاحمتی آنگونه که باید کار هنری انجام دهند.
بر خلاف آنچه بسیاری از تئوری پردازان و حتی ایدئولوگ ها، امروزه در ایران ما انجام می دهند و سعی در زیبا، استوار و بی خطربودن وضعیت موجود دارند و حتی گاهی پا را تا آن حد فراتر می گذارند که به تقدیس یک وضعیت متزلزل می پردازند، اصل در غرب، بر اساس تئوری انحطاط است؛ یعنی غربی ها تلاش می کنند بفهمند چه چیز و چیزهایی چارچوب حکومتی و هویتی آنها را به خطر می اندازد. این است که برای آنها مهم است؛ از این رو آنها به فرهادی فضا و امکانات می دهند تا با بودجه آنها، از بیرون به نقد این جامعه بپردازد تا بر اساس آن، حکومت ها و سیاست های خود را از شکست و سقوط بازدارند. نکته مهم این است؛ امری که در کشور ما سیاه نمایی اطلاق شده و برخی به این توهم دامن می زنند. اما درهر حال این نقد است و غربی ها هرچند ما و برخی از آنها، آن را سیاه بدانیم، ارزشش را می دانند و به ستایش آن می پردازند؛ چون سرانجام آن نجات است؛ چیزی که باز هم بسیاری از ما آن را نخواهیم فهمید.
نویسنده داره با دلیل ثابت میکنه که این صرفا یه نقد اجتماعی هست و در اجتماع همه چیز وجود داره،چیزایی که نمیبینیم دلیل نمیشه وجود نداشته باشه...
حالا کامنت های ملت :
بالفرض که سیاه نمایی فرانسه باشه،حقشونه!
یا فیلم آرگو هم یه سیاه نمایی از ایران بود :|
یا اون یکی کامنت گذاشته وقتی فیلم "جدایی.." سیاه نمایی میکرد کجا بودی؟
نویسنده عزیز،خواهش میکنم با این یه مقاله خسته نشو.8ســـــــال این واژه ها رو مردم شنیدن و گاها با این واژه ها بزرگ شدن،تغییرش زمان میبره. لطفا بیشتر از اینها به این واژه ها و این فرهنگ سازی بپرداز. با تشکر