بچه که بودم ...صدای زمزمه مادرم آرامشی بهم میداد که نمیشه هیچ جوری اونو تعریف کرد ...عطر وجود مادر توی فضای خونه .... کجا رفتن اون روزها که حسرت دستهای پر مهر مادرم رو میکشم ... خیلی خسته ام مادر...حرف زیاده برای نوشتن ولی نمیتونم دیگه بنویسم بغض گلوم رو گرفته...
تابناک داغونم کردی